بریدههایی از کتاب بیچارگان
۴٫۱
(۵۵)
گذشتهای چنان درخشان و حال تا این حد تیره و مرگبار. خدای بزرگ، این وضع چگونه پایان مییابد؟
Saeid Ghorbani
وارنکا، بیپولی مرا آزار نمیدهد اما بدبختیها، نیشخندها، شوخیها و اشارات دیگران مرا میکشد.
Saeid Ghorbani
سعی میکنم همه چیز را از دیگران پنهان کنم، حتی خودم را.
Saeid Ghorbani
وارنکا! رنجهای ما پایانی ندارد، بیانتهاست!
Saeid Ghorbani
تو شرم داشتی بگویی که موجب تمام گرفتاریها و مشکلاتت من بودهام. اما با رفتارت رنج و اندوه مرا صدچندان کردی.
Saeid Ghorbani
همه چیزهایی که میخواستی باعث شادی من شود اکنون باعث غم و اندوه بیثمر شده است.
Saeid Ghorbani
انسان در تلاش است تا کمبودهای خود را پنهان کند و از ترس شایعات منزوی بماند. مردم از کاه کوهی میسازند و قبل از این که به خودت بیایی میبینی تمام امور داخلی زندگیت با کمال بیشرمی در کتاب نوشته شده، دیگران آن را مورد تمسخر قرار میدهند و در مورد آن به بحث مینشینند. پس از آن دیگر چگونه میتوان در خیابان ظاهر شد؟ همه چیز چنان توصیف شده که ما را از راهرفتنمان میشناسند.
Saeid Ghorbani
مردم چه حقی دارند که حتی به لانه سگ آدم هم سرک بکشند و مراقب کارهای پنهانی انسان باشند؟ آنها به کت، زیر پیراهن و حتی به چکمههای اضافی آدم هم کار دارند. آنها میخواهند بدانند چه میخوری، چه میآشامی و چه مینویسی. اصلاً به آنها چه ارتباطی دارد که در پیادهرو ناهموار برای حفظ چکمههایم با نوک پا راه میروم.
Saeid Ghorbani
سرنوشت عدهای این است که لباسهای ژنرالها را بر تن کنند و عدهای به عنوان اعضای هیئت رایزنی خدمت کنند. برخی فرمان دهند و دیگران فرمان برند و از ترس و تواضع دم برنیاورند. همه اینها براساس توانایی افراد مقرر میشود. هر کسی شایستگی کاری دارد
Saeid Ghorbani
شاید من انسان نادان و ابلهی باشم، اما من هم مانند دیگران دلی در سینه دارم.
Saeid Ghorbani
خاطراتم همیشه دردناکند. شاید آسمان بیرنگ و بدون ابر، غروب آفتاب و سکوت غروب موجب دلتنگیم شده بود. نمیدانم، خیلی زود متأثر میشدم، قلبم سنگینی میکرد و فقط قطرات اشک آرامم میساخت. چرا اینها را مینویسم؟ همه بیهوده است، حتی در قلب من و روی کاغذ بیمعنی به نظر میرسد
Saeid Ghorbani
نمیدانم چرا در لحظات خوش نیز اندوهگین هستم. من همیشه غمزدهام. اگر گریه میکنم اهمیت نده، چون همیشه میگریم.
Saeid Ghorbani
در کتابها مطالب جدیدی بود که قلبم را سرشار از احساساتی تازه میکرد و هر چقدر درک آنها مشکلتر بود به نظرم عزیزتر و شیرینتر میآمدند.
Saeid Ghorbani
خاطرات خوشایند یا غمانگیز همیشه برای من دردناک بودهاند، اما دردی خوشایند به همراه دارند مثل شبنم شبانگاهی که چهره گلی را که از گرمای ظهر پژمرده شده، میشوید و تازه میکند.
Saeid Ghorbani
انسان تمایل شدیدی به حقیر شمردن خویش دارد و گاه خود را تا حد تراشههای چوب تنزل میدهد.
mohammad alimohamadi
یاد داشته باش که فقر گناه نیست. چرا باید تا این حد مأیوس باشی؟
mohammad alimohamadi
خداوند بر همه چیز آگاه و بیناست.
Saleh Ghs
بچهها در هر شرایطی بچه هستند،
Saleh Ghs
بسیاری از مردم به کارهای حقیر و پست نیز قانع هستند و درآمد بسیار ناچیزی دارند اما در برابر کسی سر تعظیم فرود نمیآورند و از کسی چیزی نمیخواهند
Saleh Ghs
حقیقت زندگی چیست؟ غم و اندوه.
Saleh Ghs
حجم
۱۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان