بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گربه‌ی لوبیا پز | صفحه ۴ | طاقچه
۳٫۹
(۸۲۳)
«مارمالاد» حتی زمانی که احساس گرسنگی می‌‌کرد و دلش یک غذای مختصر و فوری می‌‌خواست همچنان در کنار پنجره‌ی آفتاب‌گیر اتاق می‌‌‌نشست، روزنامه‌ی دلخواهش یعنی «خبرنامه‌ی گربه‌ها» را مطالعه می‌‌کرد و به خوردن لوبیاهای پخته می‌‌پرداخت تا شکمش را سیر کند.
یگانه
می‌‌گردم؟ شما یک گربه‌ی خودخواه، تندخو، لجوج، بدجنس، موحش، بی‌عاطفه و بی‌فکر هستید. شما تنها از این جهت قصد دارید مرا به خانه ببرید تا همچنان از لوبیاهای پخته‌ای که تولید می‌‌کنم بخورید و لذت ببرید، امّا من می‌‌خواهم تا برخی موضوعات مهم را برایتان روشن سازم؛ مثلاً اینکه شما هیچ گاه به من مواد غذایی و کود نمی‌دهید، هرگز مرا آبیاری نمی‌کنید، تاکنون علف‌های هرز اطرافم را وجین نکرده‌اید و هیچ موقع با من صحبت نمی‌نمایید. من می‌‌خواهم به شما بگویم که به عنوان یک درخت لوبیاهای پخته‌بودن موضوع ساده‌ای نیست، لذا هیچ وقت حتی به خاطر اینکه یگانه و منحصر به فرد هستم، حاضر به گفت‌وگو با من نشدید».
کاربر ۱۲۷۶۸۳۱
لوبیاهای پخته در آنجا استقرار داشت خیره ماند، زیرا اینک هیچ درختی در آنجا دیده نمی‌شد و به جای درخت محبوبش یک حفره‌ی بزرگ به چشم می‌‌خورد. به‌راستی در آنجا هیچ درختی به چشم نمی‌آمد و لاجرم از لوبیاهای پخته هم خبری نبود. «مارمالاد» چشم‌های پُف کرده و خمارش را با کف دست‌ها مالید تا از آنچه می‌‌بیند، مطمئن گردد، امّا زمانی که مجدداً نظاره نمود، همچنان از درخت تناورش خبر و اثری ندید.
dina Fayazi
زیرا به تنبلی عادت کرده بود و خیلی زود از پیگیری کارها دست بر می‌‌داشت
zarix
او آن چنان به تنبلی عادت کرده بود که غالباً حتی نمی‌خواست از رختخوابش برخیزد.
zarix
او اصولاً آن قدر تنبل بود که زحمت‌رفتن به مغازه را برای خریدن لوبیای پخته به خودش نمی‌داد
zarix
من باید لوبیای پخته تهیّه کنم و اصلاً حوصله‌‌ی رفتن به مغازه را ندارم
zarix
خصوص و استثنایی بود، زیرا بر روی شاخه‌های محکم، بلند و ضخیمش چیزهای به خصوصی رشد می‌‌کردند. آیا آن چیزها را می‌‌توانید حدس بزنید؟ بله البته، لوبیاهای پخته. بهترین لوبیاهایی که شما قادر به تصوّرش هستید. در آنجا آن قدر لوبیاهای پخته می‌‌‌رویید که برای مصرف یک ماه «مارمالاد» کافی بودند. ماجرا چنین بود که هر دفعه به محض اینکه یکسری از لوبیاهای پخته برداشت می‌‌شدند، مجدداً درخت شروع به رشد می‌‌نمود و لوبیاهای پخته بیشتری تولید می‌‌کرد. به هر حال، «مارمالاد» با بی میلی چکمه‌اش را به پا کرد، شال گردن، کلاه و کت پشمی خود را پوشید و سلانه سلانه از خانه خارج شد و با قدم‌های کوتاه و محتاط از روی برف‌ها به طرف درخت لوبیاهای پخته روانه شدگ یعنی همان جایی که آن درخت را از ابتدا در آنجا کاشته بود. «مارمالاد» به ناگهان ایستاد و در جایش میخکوب گردید. او به محلی که پیش از این درخت لوبیاهای پخته در آنجا استقرار داشت خیره ماند، زیرا اینک هیچ درختی در آنجا دیده نمی‌شد و به جای درخت محبوبش یک حفره‌ی بزرگ به چشم می‌‌خورد.
dina Fayazi
«مارمالاد» به سمت پایین پله‌ها به راه افتاد. او همچنان که خمیازه می‌‌کشید، وارد آشپزخانه‌ی بزرگ خانه شد. شما حدس می‌‌زنید که «مارمالاد» می‌‌خواست چه چیزی برای صبحانه‌اش آماده نماید؟ بله، البته، لوبیاهای پخته!
dina Fayazi
«مارمالاد» به سمت پایین پله‌ها به راه افتاد. او همچنان که خمیازه می‌‌کشید، وارد آشپزخانه‌ی بزرگ خانه شد. شما حدس می‌‌زنید که «مارمالاد» می‌‌خواست چه چیزی برای صبحانه‌اش آماده نماید؟ بله، البته، لوبیاهای پخته!
dina Fayazi
به هرحال در تمامی گوشه و کنار خانه‌ی «مارمالاد» هیچ چیز مهمّی به جز لوبیای پخته مطرح نبود و به چشم نمی‌آمد. یک روز صبح در اواخر پاییز، «مارمالاد» گیج و بی‌حال از بستر برخاست، خمیازه‌ای کشید و در ادامه فریادی به نشانه‌ی خستگی برآورد.
Setayes writer
گفت: «ها؟ چرا فکر می‌‌کنید که من با شما به خانه بر می‌‌گردم؟ شما یک گربه‌ی خودخواه، تندخو، لجوج، بدجنس، موحش، بی‌عاطفه و بی‌فکر هستید. شما تنها از این جهت قصد دارید مرا به خانه ببرید تا همچنان از لوبیاهای پخته‌ای که تولید می‌‌کنم بخورید و لذت ببرید، امّا من می‌‌خواهم تا برخی موضوعات مهم را برایتان روشن سازم؛ مثلاً اینکه شما هیچ گاه به من مواد غذایی و کود نمی‌دهید، هرگز مرا آبیاری نمی‌کنید، تاکنون علف‌های هرز اطرافم را وجین نکرده‌اید و هیچ موقع با من صحبت نمی‌نمایید. من می‌‌خواهم به شما بگویم که به عنوان یک درخت لوبیاهای پخته‌بودن موضوع ساده‌ای نیست، لذا هیچ وقت حتی به خاطر اینکه یگانه و منحصر به فرد هستم، حاضر به گفت‌وگو با من نشدید».
نباتِ هزارپا
  آیا به یادتان می‌‌آید که «مارمالاد» گربه‌ی فوق‌العاده تنبلی بود؟ امّا او از آن پس حقیقتاً پُرتلاش شد. او حتی در پاییز و زمستان هم که هوا سرد می‌‌شد، بسیار زحمت می‌‌کشید تا رضایت درخت محبوبش را جلب نماید و او را خوشحال سازد، زیرا دریافته بود که درختان در سراسر ایام سال حتی زمستان‌ها نیز نیازمند مراقبت و نگهداری هستند و توانایی آن‌ها برای برآورده ساختن کلیه‌ی نیازهایشان در شرایط عادی کفایت نمی‌کند. یک
mohmmadmahdimr1234
«مارمالاد» آهی سرد از سر افسوس و حسرت ایام گذشته از دل برکشید.
avina___raha
من قصد دارم که قصه‌ای در مورد همین گربه لوبیاپز یعنی «مارمالاد» برایتان تعریف نمایم. این قصّه شاید برایتان خیلی جذاب نباشد، لذا اگر می‌‌خواهید که آن را با بی میلی مطالعه کنید و یا اینکه در اواسط راه رهایش سازید، همان بهتر که همین ابتدا از خواندنش صرف نظر نمائید، امّا اگر همچنان مشتاق خواندنش هستید تا عاقبت کار را بفهمید، بدین معنی است که شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند. در هر صورت، از من گفتن و از شما نشنیدن.
❤🌈Diana🌈❤
با این اوصاف، احتمالاً «مارمالاد» تنبل‌ترین گربه‌ی لوبیاپز دنیا بود. او آن چنان به تنبلی عادت کرده بود که غالباً حتی نمی‌خواست از رختخوابش برخیزد.
❤🌈Diana🌈❤
تمامی گربه‌های لوبیاپَز همواره فقط از لوبیاهای پخته تغذیه می‌‌کنند؛ یعنی آن‌ها لوبیای پخته برای صبحانه، لوبیای پخته برای نهار، لوبیای پخته برای چاشت و لوبیای پخته برای شام خویش مصرف می‌‌نمایند. در حقیقت، نمی‌دانیم که آیا گربه‌ی لوبیاپَز قصه‌ی ما تا آن زمان هیچ گاه غذای دیگری بجز لوبیای پخته را چشیده بود یا نه؟
❤🌈Diana🌈❤
«مارمالاد» نام یک گربه‌ی لوبیاپَز است. من شرط می‌‌بندم که شما تاکنون با چنین گربه‌ای مواجه نبوده‌اید و اگر هم تا امروز واژه‌ی «مارمالاد» به گوشتان رسیده باشد، حتماً مربوط به «مارمالاد» (ژله‌ی میوه) بوده است، زیرا «مارمالاد» حقیقی تا آنجا که من اطلاع دارم، در تمام دنیا فقط یک نفر و آن هم گربه‌ی لوبیاپَز می‌‌باشد. بنابراین، می‌‌توانید حدس بزنید که چنین گربه‌ی لوبیا پَزی احتمالاً خیلی پُرمدعا و ایرادگیر خواهد بود.
❤🌈Diana🌈❤
او سپس با نارضایتی و دلخوری سرش را به اطراف تکان داد و دُمش را کمی بلند کرد و بر زمین کوبید آن چنان که انگار هیچ گونه دلبستگی و علاقه‌ای به مسائل دنیوی ندارد
Soheil.mn
اگر همچنان مشتاق خواندنش هستید تا عاقبت کار را بفهمید، بدین معنی است که شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند.
کاربر ۲۷۴۲۳۹۷

حجم

۱۱٫۰ کیلوبایت

حجم

۱۱٫۰ کیلوبایت

قیمت:
رایگان