بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گربه‌ی لوبیا پز | صفحه ۵ | طاقچه
۳٫۹
(۸۲۳)
«مارمالاد» در یک خانه شخصی بزرگ زندگی می‌‌کرد و همه چیز در حد کفایت در آنجا برای یک گربه‌ی لوبیاپز موجود بود. در آنجا، کاغذهای دیواری با نقوش لوبیاهای پخته در تمامی اتاق‌ها نصب شده بودند به طوری که با قالیچه‌ها و کفپوش‌ها به نحو بسیار چشم‌نواز و خوشایندی هماهنگی داشتند. لوستری که در اتاق نشیمن روشن بود، به شکل یک لوبیای پخته طراحی شده بود. میزهای کلیه‌ی اتاق‌ها نیز به چنین اشکالی ساخته شده بودند.
زهرا
او سپس با نارضایتی و دلخوری سرش را به اطراف تکان داد و دُمش را کمی بلند کرد و بر زمین کوبید آن چنان که انگار هیچ گونه دلبستگی و علاقه‌ای به مسائل دنیوی ندارد و آن گاه به راهش ادامه داد.
Rasool Soleimani
لوستری که در اتاق نشیمن روشن بود، به شکل یک لوبیای پخته طراحی شده بود.
کاربر ۲۳۵۰۲۲۱
شما تنها از این جهت قصد دارید مرا به خانه ببرید تا همچنان از لوبیاهای پخته‌ای که تولید می‌‌کنم بخورید و لذت ببرید، امّا من می‌‌خواهم تا برخی موضوعات مهم را برایتان روشن سازم؛ مثلاً اینکه شما هیچ گاه به من مواد غذایی و کود نمی‌دهید، هرگز مرا آبیاری نمی‌کنید، تاکنون علف‌های هرز اطرافم را وجین نکرده‌اید و هیچ موقع با من صحبت نمی‌نمایید.
Sarwin
آیا به یادتان می‌‌آید که «مارمالاد» گربه‌ی فوق‌العاده تنبلی بود؟ امّا او از آن پس حقیقتاً پُرتلاش شد.
ستاره ۹۸۹۸
لذا اگر می‌‌خواهید که آن را با بی میلی مطالعه کنید و یا اینکه در اواسط راه رهایش سازید، همان بهتر که همین ابتدا از خواندنش صرف نظر نمائید، امّا اگر همچنان مشتاق خواندنش هستید تا عاقبت کار را بفهمید، بدین معنی است که شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند. در هر صورت، از من گفتن و از شما نشنیدن.
فاطمه ملکی
آن‌ها اندکی بعد به ایستگاه اتوبوس رسیدند که مطابق همیشه تأخیر داشت آن گاه «مارمالاد» گفت: «سلام تیرانس». سپس وقتی از مقابل خواروبار فروشی می‌‌گذشتند، مجدداً «مارمالاد» صدا زد: «سلام راجر، دیگر نیازی نیست از لوبیاهایت بخرم و بخورم، ولی به هرحال از راهنماییت متشکرم». آن‌ها وقتی به انتهای خیابان رسیدند، «مارمالاد» گفت: «سلام داگبرت، برو محله‌ی دیگری را برای شلوغ بازی‌هایت پیدا کن». سر انجام آن دو به خانه رسیدند. حالا ماه‌ها از این واقعه گذشته است و درخت از اینکه مجدداً به باغچه‌ی خانه مارمالاد برگشته، کاملاً شاد و خوشحال می‌‌نماید، زیرا «مارمالاد» از آن پس به طور منظم درختش را آبیاری می‌‌کند، علف‌های هرز اطرافش را وجین می‌‌کند، مرتباً با کود تقویتش می‌‌نماید و در بسیاری از مواقع کنارش می‌‌نشیند و با او به گفت‌وگو می‌‌پردازد.
کاربر ۲۱۸۲۳۱۸

حجم

۱۱٫۰ کیلوبایت

حجم

۱۱٫۰ کیلوبایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد