بریده‌هایی از کتاب پنج دقیقه زندگی

ـ وای، چقدر حیرت‌انگیزه که با شما ملاقات کردم راجر! حیرت‌انگیز. کلمه‌ی جالبی نیست؟ اون هم به خاطر کلمه‌ی حیرت. و اینکه از چیزی یا کسی حیرت بکنی... چه کارهای جالبی می‌‌شه کرد.

ـ ولی کلمات چی؟ مارگارت داره با ما حرف می‌زنه و ما هم باید باهاش حرف بزنیم. ـ کلماتی که استفاده می‌‌‌کنه فقط یکسری کلمات رسوب شده در ذهنش هستند؛ همین. ببخشید... چه می‌‌‌شد کرد. این مرکز درمانی بهتر از این دکتر نمی‌توانست استخدام کند. روز بعد وقتی به مارگارت سر زدم. همچنان مشغول تکمیل‌کردن ملکه‌ی مصری بود، ولی این بار چندان حوصله نداشت. ـ سلام مارگارت. می‌‌‌دونستی handicap هم متضاد خودش هست، من پیداش کردم. معنی اول handicap می‌‌شه زیان یا ناتوانی، اما تو بازی گلف معنی امتیاز می‌ده، مثل اینکه بگی امتیاز برای بازیکن گلف. ـ جدی! نگاهی به من انداخت و گفت: «سلام، مارگارت هستم و اسم شما....؟» ـ راجر ـ بله، راجر. و در حالی که نقاشی می‌کرد ادامه داد: «نوک زبونم بود».

می‌‌‌دونستی کلمه‌ی نسر یک کلمه‌ی سه هم آوایی به این معنا که سه تا کلمه داریم با تلفظ یکسان اما هجی متفاوت. ـ جداً؟! ـ ن‌‌س‌‌ر به معنی کرکس، ن‌‌ص‌‌ر پیروزی و ن‌‌ث‌‌ر به معنی سخن پراکنده، که از همه هم متداول‌تر هست.

ـ می‌دونستی کلمه‌ی Buckle دوتا معنی متضاد داره؟! صدای مارگارت به وضوح می‌‌‌لرزید. ـ خوب! ـ خوب معنی اولش می‌‌شه بستن و معنی دومش می‌‌شه از‌هم‌جدا‌کردن.

کلوپاترا با ازدست‌دادن آنتونی همه چیز رو از دست داد. به همین خاطر هم خودش رو با نیش یک جور مار به اسم اسپ، که نماد وفاداری در مصر باستان بود، کشت. اسپ کلمه‌ی زیبایی است درست مثل صدای مار وقتی که می‌خزد. این جوری نیست؟

می‌‌‌دونستی handicap هم متضاد خودش هست، من پیداش کردم. معنی اول handicap می‌‌شه زیان یا ناتوانی، اما تو بازی گلف معنی امتیاز می‌ده، مثل اینکه بگی امتیاز برای بازیکن گلف.

ـ می‌دونستی کلمه‌ی Buckle دوتا معنی متضاد داره؟! صدای مارگارت به وضوح می‌‌‌لرزید. ـ خوب! ـ خوب معنی اولش می‌‌شه بستن و معنی دومش می‌‌شه از‌هم‌جدا‌کردن.

لبخند متکبرانه ای زد. درست مثل همان لبخندهایی که دکترها تحویل کارگران بی‌سواد بیمارستان می‌‌‌دهند و گفت: «مارگارت یک بیمار خاصه. غم‌انگیزه و من خوشحالم از اینکه نقاشی اثر التیام بخش داره، ولی چیز بیشتری در این نقاشی‌ها نیست».

ـ وای، چقدر حیرت‌انگیزه که با شما ملاقات کردم راجر! حیرت‌انگیز. کلمه‌ی جالبی نیست؟ اون هم به خاطر کلمه‌ی حیرت. و اینکه از چیزی یا کسی حیرت بکنی... چه کارهای جالبی می‌‌شه کرد.

مارگارت. می‌‌‌دونه که توی تکراری بی‌پایان گیر افتاده و نمی‌تونه خودش رو رها کنه. ولی می‌‌‌خواد که رها بشه. تا حالا بهش گوش کردین یا به نقاشی‌هاش نگاه کردین. همه چیز اونجاست.

«سلام، مارگارت هستم و اسم شما....؟»

«سلام، مارگارت هستم و اسم شما....؟» ـ راجر ـ بله، راجر. و در حالی که نقاشی می‌کرد ادامه داد: «نوک زبونم بود».

ـ مارگارت. می‌‌‌دونه که توی تکراری بی‌پایان گیر افتاده و نمی‌تونه خودش رو رها کنه. ولی می‌‌‌خواد که رها بشه. تا حالا بهش گوش کردین یا به نقاشی‌هاش نگاه کردین. همه چیز اونجاست.

نگاهی به من انداخت و گفت: «سلام، مارگارت هستم و اسم شما....؟» ـ راجر ـ بله، راجر. و در حالی که نقاشی می‌کرد ادامه داد: «نوک زبونم بود».

خطاب به دکتر گفتم: «اون می‌‌‌دونه». چشمکی به من زد و گفت: «ببخشید؟» ـ مارگارت. می‌‌‌دونه که توی تکراری بی‌پایان گیر افتاده و نمی‌تونه خودش رو رها کنه. ولی می‌‌‌خواد که رها بشه. تا حالا بهش گوش کردین یا به نقاشی‌هاش نگاه کردین. همه چیز اونجاست. لبخند متکبرانه ای زد. درست مثل همان لبخندهایی که دکترها تحویل کارگران بی‌سواد بیمارستان می‌‌‌دهند و گفت: «مارگارت یک بیمار خاصه. غم‌انگیزه و من خوشحالم از اینکه نقاشی اثر التیام بخش داره، ولی چیز بیشتری در این نقاشی‌ها نیست».

مارگارت. می‌‌‌دونه که توی تکراری بی‌پایان گیر افتاده و نمی‌تونه خودش رو رها کنه. ولی می‌‌‌خواد که رها بشه

می‌‌‌دونه که توی تکراری بی‌پایان گیر افتاده و نمی‌تونه خودش رو رها کنه. ولی می‌‌‌خواد که رها بشه. تا حالا بهش گوش کردین یا به نقاشی‌هاش نگاه کردین. همه چیز اونجاست.

در حالی که نقاشی می‌کرد ادامه داد: «نوک زبونم بود».

می‌‌‌دونستی handicap هم متضاد خودش هست، من پیداش کردم. معنی اول handicap می‌‌شه زیان یا ناتوانی، اما تو بازی گلف معنی امتیاز می‌ده، مثل اینکه بگی امتیاز برای بازیکن گلف.

ن‌‌س‌‌ر به معنی کرکس، ن‌‌ص‌‌ر پیروزی و ن‌‌ث‌‌ر به معنی سخن پراکنده،