تمام بدبختی ما از همینجا ناشی میشود. از کلمات. هرکدام از ما برای خودمان دنیایی داریم و این دنیاها همه باهم فرق دارند. و ما چطور میتوانیم مقصود همدیگر را درک کنیم؟ چون کلماتی را که من میگویم معنا و ارزش بخصوصی دارد که مربوط به دنیای خود من است درحالیکه بهناچار همین کلمات برای شنوندهٔ من معنا و ارزش دیگری پیدا میکند. چون این کلمات به دنیای خود او مربوط میشود. مردم خیال میکنند که همدیگر را میفهمند درصورتیکه هرگز اینطور نیست
کاربر ۴۱۸۰۶۰۹
همهٔ مردم خودشان را در مقابل دیگران باوقار جلوه میدهند. ولی همه میدانیم که چه چیزهای ناگفتنی در وجود ما هست که در وقت تنهایی بروز میکند. همهٔ ما اغلب دچار وسوسه میشویم ولی بلافاصله جلو خودمان را میگیریم تا باعجلهٔ تمام دوباره متانت خودمان را که مثل سنگ قبر محکم و سنگین است به دست بیاوریم. همه همینطورند ولی هرکسی جرئت اقرار آن را ندارد.
کاربر ۴۱۸۰۶۰۹
متوجه نیستید که تمام حقیقت وجود امروزی شما محکوم به این است که فردا صورت خوابوخیال را پیدا کند؟
کاربر ۶۹۶۳۰۰۷
یک شخصیت تئاتر همیشه دنیای مخصوص خود و حرکات و رفتار مشخص دارد. همیشه برای خودش «کسی» است. درحالیکه یک آدم معمولی ممکن است هیچکس نباشد.
کاربر ۶۹۶۳۰۰۷