بریده‌هایی از کتاب چگونه از خودتان سبقت بگیرید

مطمئن‌ترین راه برای رسیدن به طلا این است؛ به کسانی‌که در جستجوی طلا هستند، بیل و کلنگ بفروشید!

روح افراد عادی کوچک‌تر از موانعی است که در برابرشان ظاهر می‌شود و به‌همین علت به جای آن‌که با شهامت به استقبال سختی‌ها بشتابند، ترجیح می‌دهند از تمامی‌هوش و درایتی که دارند، برای تراشیدن هزار و یک عذر و بهانه استفاده کنند تا شکست‌هایشان را توجیه کنند. روح انسان‌های برتر آن‌چنان باشکوه و عظیم است که تمامی مشکلات و موانع در برابرش پست و حقیر دیده می‌شود.

هنگامی‌که در برابر آیینه‌ای می‌ایستید؛ کسی که به شما چشم می‌دوزد، همان کسی است که شما را به این‌جایی هدایت کرده است که هم‌اکنون هستید.

از اینشتین سخنی ارزشمند به یادگار مانده است، او می‌گوید: «از حماقت آدمی‌درشگفتم که همیشه همان کارهای گذشته را تکرار می‌کند؛ اما در دل امیدوار است تا به نتیجه‌ای متفاوت دست یابد!»

برای تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران چاره‌ای ندارید، به جز آن‌که با کلمات نقاشی کنید تا آن‌ها با گوش‌های‌شان بشنوند!

زندگی و کسب‌وکار، سفری پرخطر و هیجان‌انگیز است. در این سفر پرحادثه گاهی سنگ‌ریزه‌ای کوچک می‌تواند، بهمنی هولناک فرو ریزد و گاهی قطره‌ای باران قادر است، رنگین‌کمانی از رویا در آسمان بیآفریند. بنابراین هر جا که هستید و هر کاری که انجام می‌دهید، مراقب بال‌های زیبا و رنگارنگ پروانه‌ها باشید!

ذهن آدمی تمایلی مهارنشدنی برای توضیح پدیده‌ها برحسب الگوهای ذهنی قدیمی‌اش دارد

لورنز معتقد بود؛ پیوستگی جو زمین به‌صورتی است که گاهی یک تغییر کوچک در آن منجر به آغاز زنجیره‌ای از تغییراتی پیاپی می‌شود و در اثر پدیدهٔ هم‌افزایی، شدت و قدرت گرفته و در جایی دیگر اثری ویرانگر به جا می‌گذارد. او این پدیدهٔ شگفت‌انگیز را اثر پروانه‌ای نامید و به‌همین علت یکی از پیشگامان نظریهٔ آشوب در جهان شد.

در جهان هیچ نیرویی قوی‌تر از نیروی فردی نیست که اراده کرده است تا به آنچه می‌خواهد برسد.

اینشتین معتقد بود تخیل برتر از دانش است. او بهتر از هر کسی می‌دانست که تنها نیروی تخیل قادر است، مرزهای دانش بشری را گسترش دهد؛ زیرا دانش همواره در بند گذشته اسیر است. اما تخیل می‌تواند از جاذبهٔ سنگین گذشته رها شود، در آسمان پایان‌ناپذیر احتمالات به پرواز درآید و افق‌های جدیدی را کشف کند و آن‌گاه بشریت را به آن‌جا دعوت کند.