اما حالا مثل کسی هستم که در یک قدمی ساحل برای نجات خود دست و پا میزند و تو از چنین کسی میخواهی آرام بگیرد. اگر پایم به ساحل برسد، آرام میشوم
Rasta (:
خانم کاترین. شما آقای ادگار را عاشقانه دوست دارید، چون خوش تیپ، جوان، سرزنده و ثروتمند است و عاشق شماست. بهرحال این آخری هیچ اهمیتی ندارد. تو بدون آن هم عاشق او میشدی و با داشتن آن، بدون چهارتای قبلی، عشق او را از یاد میبردی.»
زهرا۵۸
مردم مغرور حزن و اندوه برای خودشان به بار میآورند
زهرا۵۸
مرد عاقل باید در وجود خودش مصاحب مناسبی بیابد.
زهرا۵۸
خانم کتی در عمرش مفهوم بدجنسی و شرارت را نفهمیده بود و فکر میکرد بدی؛ یعنی همان شیطنتهای بیاهمیت که خودش مرتکب میشد. لجبازی و نافرمانی او فقط از بدخلقی و بیفکریاش بود و هر بار هم که کار بدی میکرد، همان روز پشیمان میشد و حالا که حرفهای پدرش را میشنید، متحیر بود که چطور میشود کسی آن قدر بدجنس باشد که سالها در فکر انتقام باشد و نقشه بکشد بدون اینکه پشیمان شود.
Zeinab
اوه، هیتکلیف چه روح ضعیفی از خودت نشان میدهی. بیا جلو آینه. من به تو نشان میدهم که باید چه آرزویی بکنی. آیا به آن دو خط بین چشمانت توجه کردهای، و آن ابروان کلفت که به جای قوسهای رو به بالا، در وسط، پایین آمدهاند. و آن دیوهای سیاه که در اعماق آن پنهان شدهاند و همچون جاسوسان شیطانند؟ آرزو کن و یاد بگیر که چین و چروکهای حاصل از بدخلقی را صاف کنی، با سادگی پلکهایت را بالا ببری و دیوها را به فرشتههای پاک و آکنده از اعتماد بدل کنی که به هیچ چیز مظنون و مشکوک نیستند و سعی کن این فرشتگان وقتی از دشمنی کسی اطمینان ندارند، او را به شکل یک دوست ببینند. حالت یک سگ ولگرد را نداشته باش که انگار هر لگدی که میخورد حقش است و از تمام دنیا به اندازهی کسی که لگدش میزند متنفر است، چون باعث عذاب اوست».
rana
خیانت و خشونت، نیزههایی هستند که از دو سر تیزند و کسانی را که به آنها پناه ببرند، بدتر از دشمنانشان زخمی میکنند.»
مهدی
«او انسان نیست و من نسبت به او مهر و محبتی ندارم. من قلبم را به او دادم و او آن را خرد کرد و به سویم پرتابش کرد. مردم با قلبشان حس میکنند، الن، و از آنجایی که او قلب مرا ویران کرد، قدرت حس کردن ندارم و نخواهم داشت. حتی اگر از این بابت تا روز مرگش ناله کند و برای کاترین خون بگرید، نه، براستی نه!»
و شروع کرد به گریه کردن. اما بلافاصله اشکهایش را پاک کرد
esrafil aslani
کسی که تا ساعت ۱۰ صبح نیمی از کارهایش را به انجام نرسانده باشد، شانس انجام نیمهی دیگرش را از دست میدهد.
کاربر ۴۹۶۱۳۷۴
خوب، گذشت هم حدی دارد و اشخاص باگذشت، عاقبت به خود میآیند و از این که تحت سلطه هستند عذاب میکشند.
کاربر ۴۴۵۵۳۳۵