بریده‌هایی از کتاب ۵ زبان عشق

به گفته‌ی دکتر راس کمپبل، روانپزشک متخصص کودک و نوجوان، درون هر کودکی یک مخزن احساس وجود دارد که لازم است با عشق پر شود. وقتی یک کودک واقعا احساس کند که او را دوست دارند رشد طبیعی خواهد داشت، اما وقتی آن مخزن پر نشود، در بزرگسالی رفتار نادرستی بروز خواهد داد. علت بسیاری از رفتارهای بد بچه‌ها پر نشدن «مخزن عشق» ِ آنها است.

اساسی‌ترین نیاز ما عاشق شدن نیست، بلکه صادقانه مورد عشق فرد دیگری قرار گرفتن است.

می‌توانید مشخص کنید چه زمانی دوره «حال و هوای عاشقی» رابطه شما به پایان رسید و واقعیت وارد زندگی مشترک‌تان شد؟ این موضوع چه تاثیری بر رابطه‌ی شما داشت؟ آن را بهتر کرد یا بدتر؟

درون هر کودکی یک مخزن احساس وجود دارد که لازم است با عشق پر شود.

اگر خواسته‌هایمان را طلبکارانه بیان کنیم، احتمال ایجاد صمیمیت صفر می‌شود و همسرمان از ما فاصله می‌گیرد. اما اگر نیازها و خواسته‌های‌مان را به صورت درخواست مطرح کنیم، به نوعی طرف مقابل را راهنمایی می‌کنیم، نه اینکه به او اولتیماتوم بدهیم.

م ویلیام جیمز گفته است که احتمالا عمیق‌ترین نیاز انسان، نیاز به قدردانی است. کلام تاییدآمیز این نیاز را در بسیاری از افراد رفع می‌کند. اگر فردی نیستید که اهل حرف باشید اما کلام تاییدآمیز زبان اصلی عشق همسر شما است، به شما پیشنهاد می‌کنم دفترچه‌ای تهیه کنید و عنوان آن را بگذارید

بدون عشق نمی‌توان کوه‌ها را درنوردید، از دریاها عبور کرد، بیابان‌ها را زیر پا گذاشت و سختی‌ها را تحمل کرد.

این طرز فکر اشتباه است که اگر من بخاطر کارهای معمولی که انجام می‌دهد به او پاداش بدهم یا از او تعریف و تمجید کنم، میل او به بهتر شدن کم خواهد شد. خیلی از والدین به همین دلیل زبانی بچه‌های خود را تشویق نمی‌کنند و یا از آنها تعریف نمی‌کنند، که اشتباه است.

دست دادن راهی برای نشان دادن نزدیکی از لحاظ اجتماعی است.

وقتی کنار همسرم بنشینم و بیست دقیقه تمام توجه‌ام را به او بدهم و او هم متقابلا همین کار را برای من انجام دهد، در این حالت ما به همدیگر بیست دقیقه زندگی داده‌ایم. هیچ وقت آن بیست دقیقه دوباره تکرار نخواهد شد، زندگی‌مان را به هم خواهیم داد. این یک نوع ابراز عشق قدرتمند و احساسی است.

وقتی همسر شما عصبانی و ناراحت است و کلمات تندی به زبان می‌آورد، نباید به همان شکل با او مقابله کنید، بلکه با لحنی نرم صحبت کنید، اینگونه عشق خود را نیز ابراز می‌کنید.

می‌توانیم درد، ناراحتی و حتی عصبانیت را به شکلی نرم و مهربان منتقل کنیم که در این حالت نشان از عشق خواهد داشت

۱- بعضی زوج‌ها وقت‌های زیادی با هم هستند. اگر وضعیت شما اینگونه است، سعی نکنید که تمام وقت‌هایی که با هم هستید را تبدیل به «وقت باکیفیت» کنید. برای با هم بودن‌های برنامه‌ریزی شده مکان و زمان تعیین کنید. ۲- از همسر خود بخواهید پنج فعالیتی را که از انجام آن با شما لذت می‌برد برای شما بنویسد، فکر نکنید خودتان می‌دانید. برنامه‌ریزی کنید که به مدت پنج ماه، ماهی یکبار یکی از آنها را انجام دهید. اگر از لحاظ مالی نمی‌توانید تمام آنها را پشت سر هم انجام دهید، بینشان فعالیت‌هایی قرار دهید که مجانی است. ۳- وقتی از همسر خود دور هستید، یک روش اختصاص وقت باکیفیت این است که او را در اتفاقاتی که برایتان می‌افتد شریک کنید. مثلا فرستادن عکسی از چیز جالبی که در مسیرتان به محل کار دیده‌اید یا اتفاق خنده داری که در جلسه کاریتان پیش آمده بود. زنی می‌گفت: «شوهرم عکسی از دختر و سگمون وقتی برای گردش به بیرون رفته بودند فرستاد. من سر کارم بودم و با دیدن عکس حس کردم منم با اونام».

۱- از همسر خود بپرسید چطور می‌توانید همسر بهتری شوید و بدون توجه به رفتار و نگرش او کاری که می‌گوید را انجام دهید. در طول این مدت باز هم از او پیشنهاد بخواهید و پیشنهادهایش را با دل و جان انجام دهید. به همسر خود اطمینان دهید که انگیزه شما از این کارها خالصانه و برای بهبود وضعیت زندگیتان است.

بهترین کاری که می‌توانیم با اشتباهات گذشته بکنیم این است که اجازه دهیم به تاریخ بپیوندد. بله، آن اتفاق افتاده است. مطمئنا دردناک بوده و ممکن است هنوز هم عواقب دردناکش وجود داشته باشد اما او به اشتباهش اعتراف کرده، آن را پذیرفته و معذرت خواهی کرده است. نمی‌توانیم گذشته را پاک کنیم اما می‌توانیم آن را به عنوان تاریخ بپذیریم. می‌توانیم انتخاب کنیم که امروز فارغ از اشتباهات گذشته زندگی کنیم. بخشش یک احساس نیست، یک الزام است. یک انتخاب است برای نشان دادن گذشت و مهربانی، نه مقابله به مثل با یک مهاجم

چقدر احمق بودم، الان می‌فهمم وقتی در مورد مشکلش در محل کار حرف می‌زده، راهنمایی نمی‌خواسته. همدلی می‌خواسته. می‌خواسته به حرفاش گوش بدم، بهش توجه کنم، بهش بگم که درد، استرس و فشاری رو که تحمل می‌کنه، می‌فهمم. می‌خواست بدونه من عاشقشم و کنارشم. راه‌حل نمی‌خواست، فقط می‌خواست بدونه که کسی هست درکش کنه. اما من هیچ وقت درکش نکردم، چون مشغول راه‌حل دادن بودم. و الان رفته...»

عشق درخواست می‌کند، نه طلب. وقتی چیزی را از همسرم طلب کنم، مثل پدر یا مادر می‌شوم و همسرم همانند فرزند. والدین هستند که به یک بچه سه ساله می‌گویند چه کاری انجام دهد یا در واقع، باید انجام دهد. این امر ضروری است چون یک بچه سه ساله نمی‌داند چه کاری درست است. درحالی‌که در زندگی مشترک، ما برابریم، شرکای بزرگسالیم. مطمئنا کامل نیستیم اما بزرگ شده‌ایم، شریک زندگی هم هستیم.

هدف عشق، رسیدن به چیزی که خود شما می‌خواهید نیست بلکه رسیدن به چیزی است که به نفع معشوق شما است.

همیشه نمی‌توانیم شرایط را تغییر دهیم، اما اگر مورد عشق و دوست داشتن قرار بگیریم، می‌توانیم از آن بحران نجات پیدا کنیم.

من عاشقتم. دوسِت دارم. برام مهمی و می‌بخشمت. حتی اگه هنوزم درد و رنج باقی مونده باشه، نمی‌ذارم این موضوع باعث فاصله گرفتن ما از هم بشه. امیدوارم از این اشتباه درس بگیریم. اینکه اشتباه کردی به معنی ناتوانی تو نیست. همسر منی و از اینجا به بعد با هم ادامه خواهیم داد».