بریدههایی از کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
۴٫۲
(۱۹۱)
«کمک کردن به کسی که خودش نمیخواد به خودش کمک کنه کار سختیه.»
مرضیه
اگر آدمها را دوست نداشته باشی، نمیتوانند اذیتت کنند.
مرضیه
مواقعی که توی رنو بودند السا کتابها را برای مامانبزرگ میخواند، چون السا میخواست یک نفر را داشته باشد که بتواند بعد از خواندن کتابها با او در موردشان بحث کند
مرضیه
«ولی میدونی چیه، اصلاً هر جور دوست داری! یه میلیون کتاب داشته باش برای خودت! من فقط دوست داشتم بپرسم. کتاب رو اگر روی آیپد هم بخونی، باز یه کتابه. سوپ سوپه حالا توی هر ظرفی که بریزی سوپ بودنش که فرقی نمیکنه.»
مرضیه
«عزیز دلم، تنها موندن شکلهای زیادی داره.»
مرضیه
همۀ هیولاها از اول هیولا نبودهاند، بعضیهایشان هیولاهایی هستند که از اندوه هیولا شدهاند.
مرضیه
همۀ هیولاها از اول هیولا نبودهاند و همۀ هیولاها هم شکل هیولا نیستند. بعضیهایشان از درون هیولا هستند.
مرضیه
«همۀ چیزها پیچیده هستن اگر کسی برای آدم توضیح نده.»
مرضیه
و ناشناختهها همیشه ترسناکترینها هستند
مرضیه
شکارچیها یک نقطهضعف خیلی بزرگ دارند: همۀ تمرکزشان را میگذارند رو کسی که در حال تعقیبش هستند، بهجای اینکه به دورواطرافشان هم توجه کنند.
مرضیه
هیچچیزی بیشتر از یه دختر باهوش احمقها رو نمیترسونه.
مرضیه
مامانبزرگ همیشه میگوید آدم باید دشمنانش را بهتر از خودش بشناسد.
مرضیه
وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشتسرت داری. این بزرگترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هر چه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه میکنی. درواقع، مخصوصاً وقتی اشتباه میکنی.
مرضیه
دیوار شهر میاماس دمدمیمزاج است و ممکن است یک روز صبح ناغافل تصمیم بگیرد خودش را یکی دو کیلومتر آنطرفتر به سمت جنگل بکشد چون دلش خواسته کمی «با خودش خلوت کند».
مرضیه
مامانبزرگ چه میدانست گاهی وقتی هیچ کاری به کار بقیه نداری آنها آزادت نمیگذارند؟
مرضیه
اگر نیروهای مافوق طبیعی چیزهای عادی و روزمرهای بودند، همۀ مردم به آنها دسترسی داشتند.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
بزرگترین توانایی مرگ میراندنِ آدمها نیست، بزرگترین تواناییاش این است که میتواند کاری کند بازماندهها آرزو کنند زندگیشان متوقف شود
m.mah
مادر السا مادرِ نیمچه هم هست، اما پدر نیمچه جورج است، بنابراین نیمچه خواهر یا برادر ناتنی السا است، یعنی نیمچهخواهر یا نیمچهبرادر او است. درستترش این است که بگوییم نیمچهخواهر یا نیمچهبرادر او خواهد بود. به هر حال. او بهزودی یک آدم کامل میشود؛ درست است که نیمچهخواهر/ برادر السا است، اما یک نیمچهآدم نیست، بلکه یک آدم کامل خواهد بود
«:Scarlet
کامل بودن نیروی فراطبیعی مامان است. مامان به اندازۀ مامانبزرگ بامزه نیست، اما بهجایش همیشه میداند شال گریفیندور السا کجا است. گهگاه وقتی شال را دور گردن السا میپیچد زیر گوشش زمزمه میکند: «تا وقتی مامانت میتونه چیزی رو پیدا کنه، اون چیز هیچوقت گم نمیشه.»
مادر السا رئیس است. «نهفقط تو محل کارش، بلکه در تمام زندگی.»
«:Scarlet
مامانبزرگ از وقتی در این بیمارستان پذیرششده نُه پرستار مختلف داشته. با هفت تایشان راضی نشده همکاری کند، و دو تای دیگر خودشان نخواستند با مامانبزرگ کار کنند. یکیشان که مرد جوانی بود به این دلیل عقب کشید که مامانبزرگ گفته بود: «ماتحت قشنگی دارد.» مامانبزرگ اصرار دارد با این حرف فقط خواسته از بدن طرف تعریف کند، نه از خودش، پس لازم نیست اینطور المشنگه راه بیندازد.
«:Scarlet
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان