بریدههایی از کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
۴٫۲
(۱۹۰)
«من دوست دارم یه نفر باشه که یادش بمونه من هم وجود داشتم. دلم میخواد یه نفر باشه که بدونه من اینجا بودم.»
آبی ترین مرواریدِ آسمونی
«ما میخواهیم دوست داشته شویم؛ اگرنه، مورد تحسین قرار بگیریم؛ اگرنه، ازمان بترسند؛ اگرنه، مورد نفرت و تحقیر واقع شویم. ما به هر قیمتی میخواهیم حسی را در دیگران برانگیزیم. روح ما از تهی بودن گریزان است؛ و به هر بهایی طالب ارتباط با دیگران است.»
StarShadow
«آدمبزرگ بودن گاهی وقتها خیلی سخته، السا.»
السا با لحن ستیزهجویانه میگوید: «بچه بودن هم همچین کار سادهای نیست.»
StarShadow
نجات جان آدمها و عاصی کردنشان دو توانایی خارقالعادۀ مامانبزرگ است، که البته همین باعث میشود مامانبزرگ بگویینگویی یک ابرقهرمان دارای سوءعملکرد باشد.
StarShadow
امکان دارد مادربزرگتان را برای سالیان سال دوست داشته باشید بدون اینکه واقعاً او را بشناسید.
rezvan_mehrani
خاص بودن بهترین راه متفاوت بودن است.
StarShadow
خانۀ یک مامانبزرگ حس عجیبی دارد. حتی اگر ده یا بیست یا سی سال بگذرد، باز هم بویش را فراموش نمیکنی.
StarShadow
السا هیچ دوستی ندارد جز مامانبزرگ، چون بقیۀ هفت سالههای مدرسه دقیقاً مطابق با هفت سالگیشان کودن هستند. اما السا با همه فرق دارد.
StarShadow
«ما میخواهیم دوست داشته شویم؛ اگرنه، مورد تحسین قرار بگیریم؛ اگرنه، ازمان بترسند؛ اگرنه، مورد نفرت و تحقیر واقع شویم. ما به هر قیمتی میخواهیم حسی را در دیگران برانگیزیم. روح ما از تهی بودن گریزان است؛ و به هر بهایی طالب ارتباط با دیگران است
غزل
«با هیولاها درگیر نشو، وگرنه خودت تبدیل به یکی از اونها میشی. اگر برای مدت طولانی به یه گودال نگاه کنی، گودال هم به تو نگاه میکنه.»
(:Ne´gar:)
«کمک کردن به کسی که خودش نمیخواد به خودش کمک کنه کار سختیه.»
(:Ne´gar:)
اگر نتونی از شر خاطرههای بد خلاص بشی، مجبوری اونها را با چیزهای شیرینیتر بپوشونی.
Shaghayegh
میاماس سرزمین محبوب مامانبزرگ و السا است، چون آنجا قصهگویی مهمترین حرفۀ ساکنانش است. واحد پول میاماس تخیل است؛ بهجای اینکه برای خرید چیزها سکه بدهید، میتوانید با یک قصۀ خوب هر چه خواستید بخرید. کتابخانهها همان بانکها هستند، و هر قصه ارزش پول را دارد. مامانبزرگ هر شب چندین میلیون خرج میکند
کاربر ۴۸۸۶۷۷۳
چون همۀ هفت سالهها باید یک ابرقهرمان داشته باشند.
و هر کس این را قبول ندارد باید خودش را به دکتر نشان دهد.
ن. عادل
دلیل آوردن برای مرگ کار سختی است. و از دست دادن کسی که دوستش داری از آن هم سختتر.
rezvan_mehrani
مامانبزرگ عین فنر از صندلیاش بالا پرید و پرسید: «بابت کدوم جرم لعنتی السا باید عذرخواهی کنه؟» مدیر گفت السا باید سهم خودش را از ماجرا بپذیرد چون او بوده که پسر را «تحریک» کرده و همه باید متوجه باشند که پسر در زمینۀ کنترل خودش مشکلاتی دارد. و همان موقع بود که مامانبزرگ خواست کره را به سمت مدیر پرت کند اما مامان سریع جنبید و دستش را در لحظۀ آخر گرفت. برای همین، کره در عوض خورد به کامپیوتر مدیر و صفحهنمایشش را خرد کرد. مامانبزرگ در حالی که مامان سعی میکرد او را به داخل راهرو بکشاند سر مدیر فریاد میزد: «من تحریک شده بودم! نتونستم خودم رو کنترل کنم!»
vafa
مامانبزرگ همیشه میگوید آدم باید دشمنانش را بهتر از خودش بشناسد.
Rasta (:
چون اصولاً از چیزی که بر اساس واقعیت نباشد سر درنمیآورد.
vafa
قول میدم اوضاع بهتر شه. قول میدم همهچیز درست بشه.»
Hossein shiravand
لسا لباس را با شدت بیشتری تو دستهای آلف فشار میدهد.
آلف غرغرکنان میگوید: «مادربزرگت میگفت تو حتی به بابانوئل لعنتی اعتقاد نداری.»
السا چشمهایش را میچرخاند.
«نه، اما مگه توی دنیا فقط نظر من مهمه؟»
پارسا سلیمی
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان