بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفیر بیداری | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سفیر بیداری

بریده‌هایی از کتاب سفیر بیداری

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۸ رأی
۴٫۵
(۸)
آن موقع همدان یهودی زیاد داشت. یک بار دیدم سید مصطفی با یکی از این جوان‌های یهودی دوست شده! دوستی آن‌ها مدت‌ها ادامه یافت. این دوستی باعث شد که او مسلمان شود. حتی این جوان را خدمت حضرت آیت‌الله العظمی معصومی برد. بعد هم کمک کرد تا او ازدواج کند.
Sajjad Nikmoradi
می‌گفت: مهم این است که ما بتوانیم بنده‌ی خوبی برای خدا باشیم. همه‌ی کارهایش برای خدا بود. از عمرش غافل نبود. از لحظه‌لحظه‌ی زندگی به بهترین صورت استفاده می‌کرد. واقعاً بنده‌ی مقرّب خدا بود. در کارهایش از خدا کمک می‌خواست و پیوسته برای خدا قدم برمی‌داشت.
Sajjad Nikmoradi
او آموزگاری خوب و مهربان بود. چیزی او را خسته نمی‌کرد. سید مصطفی با پشتکاری که داشت در مدت کوتاهی توانست به زبان‌های اردو، انگلیسی، عربی و چند زبان دیگر تسلط پیدا کند!
Sajjad Nikmoradi
همه‌ی دوستان می‌دانستند سید مصطفی از لحاظ معنوی در سطح بالایی است. او اهل تقوا بود. از هر چیزی که حرام بود دوری می‌کرد. برای همین خداوند قدرت تشخیص بالایی به او داده بود.
Sajjad Nikmoradi
یک بار جمله‌ای که بین مردم شایع است و می‌گویند: «باید قلب انسان پاک باشد» را شنید. خیلی ناراحت شد. بعد گفت: «اگر انسان می‌خواهد قلبی پاک داشته باشد، باید رابطه‌ای بسیار نزدیک با خدا داشته باشد. قلب پاک فقط در این صورت به دست می‌آید. پاکی قلب باعث می‌شود اهل نماز و عمل به واجبات و ترک محرمات شویم. نه اینکه کسی نماز را ترک کند و خود را توجیه کند که باید قلب انسان پاک باشد و نیازی به نماز و ... ندارد.»
Sajjad Nikmoradi
این جملات هنوز یادم است. سید مصطفی می‌گفت: الحمدلله رب العالمین یعنی گذشته، الرحمن الرحیم یعنی زمان حال، مالک یوم‌الدین یعنی آینده. پس گذشته، حال و آینده‌ی ما دست خداست. هر لحظه خداوند به ما توجه دارد. نفس کشیدن و همه و همه چیز ما دست خداست. مالک یوم‌الدین یعنی دست ما چیزی نیست همه چیز مال خداست. اینجا عمل است و حساب نیست، اما آنجا حساب است و عمل نیست.
Sajjad Nikmoradi
می‌گفت: برای اینکه هر گرفتاری یا کار مهم یا بیماری و سختی برطرف شود پاک و با وضو باشید. بعد نماز اول وقت.
Sajjad Nikmoradi
یکی از درس‌های مهمی‌که من از سید مصطفی یاد گرفتم اهمیت به نماز اول وقت بود. البته اهمیت به نماز اول وقت را با روش‌های مختلف برای افراد مختلف بیان می‌کرد. می‌گفت: کسی که اول وقت نماز بخواند، نمازش با نماز امام زمان (عج) بالا می‌رود. و کسی که نماز را آخر وقت بخواند و آن را سبک بشمارد و ضایع کند خداوند بهره و برکت را از عمر و مال او برمی‌دارد.
Sajjad Nikmoradi
کنار من آمد و گفت: «مادر جان، باید خدا را شناخت. این همه خوابیدن در شب به درد انسان نمی‌خورد.» بعد مکثی کرد و ادامه داد: من از خدا خواستم محبت سه چیز را از من بگیرد. خواب، مال دنیا، عشق و شهوت‌های مجازی.
Sajjad Nikmoradi
البته کلام مقتدایت را شنیده بودی که بهترین تفریح برای انسان کار است. تو هم همیشه در حال بهترین تفریح بودی! کم می‌خوابیدی و بیشتر مطالعه می‌کردی. حالا به چهار زبان زنده‌ی دنیا نیز مسلط شده‌ای.
Sajjad Nikmoradi
بستگان سید مصطفی بود. اما خیلی مقید به نماز و ... نبود. سیگار هم می‌کشید. خودش می‌گفت: من وقتی نماز خواندن و تقوای سید مصطفی را دیدم از خودم خجالت کشیدم. نمازم را شروع کردم و قول دادم که ادامه دهم.
رهی
حضرت علی (ع) فرموده‌اند: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بالاتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر انجام گناه دارد و آلوده نمی‌شود، همانا (زن) عفیف پاکدامن، فرشته‌ای از فرشته‌هاست.»
کتابدوست
دست کرد در جیبش. صد و پنجاه تومان پول درآورد و گفت: «این هم پول‌هایی که بابا به من داده! با پنجاه تومان شما می‌شود دویست تومان!» مانده بودم که منظورش از این کار چیست. این همه پول را برای چه جمع کرده!؟ مصطفی ادامه داد: حالا بیا با هم برویم جنوب شهر، می‌خواهم وضع زندگی مردم آنجا را ببینی! آن‌ها نه فرش دارند نه پتو. هیچ چیز ندارند. مردم جنوب شهر همدان با بدبختی زندگی می‌کنند. شاید با این پول‌ها بتوانیم برای آن‌ها چیزهایی که لازم است بخریم. این را گفت و رفت که حاضر شود. اما من تا چند دقیقه فقط به کارهای پسرم فکر می‌کردم. مصطفی در این دوران، که سیزده سال بیشتر نداشت، صاحب روح بزرگی شده بود.
کتابدوست
تو سفیر بیداری این مردم هستی. و همیشه این را نشان دادی که هر گاه جایی نیروی کار بود آنجا را ترک می‌کردی و به جایی می‌رفتی که به تو نیاز بیشتری دارند. اهل آرام گرفتن در یک گوشه نبودی. مدتی به مهد کمونیست رفتی. کشور کوبا، در کنار قاره‌ی آمریکا، میزبان تو شد. در آنجا انجمن اسلامی راه انداختی و نحوه‌ی حرکت در مسیر اسلام را به آن‌ها آموختی. پاکستان و هند مقصد بعدی توست.
کتابدوست
هر چه که یاد خدا را در دل آدم کم کند جای خدا را می‌گیرد و به نوعی می‌شود خدای انسان.
maryam
اعتقاد داشت اگر بخواهی کسی را جذب کنی، باید ظاهرت هم جذاب باشد. خیلی به ظاهرش می‌رسید.
خدایار
اگر می‌خواهیم در این انقلاب نقش خودمان را خوب ایفا کنیم و انقلابی عمل کنیم و انقلابی هم بمانیم، باید تاریخ اسلام را مطالعه کنیم. باید از تجربیات آن بهره بگیریم و بتوانیم در مقاطع حساس تاریخی، خوب عمل کنیم. باید از ولایت فقیه جدا نشویم
خدایار
پیامبر اعظم (ص) می‌فرمایند: «برای کسی که جهت صله‌ی رحم به دیدن فامیل می‌رود برای هر قدمی‌که برمی‌دارد چهل هزار حسنه، و محو چهل هزار گناه و ترفیع چهل هزار مقام است. گویی که او خداوند را صد سال با اخلاص عبادت کرده است.»
مهدی
به واسطه‌ی اخلاص سید مصطفی و زحماتی که در آنجا کشید برخی از اهالی سریلانکا شیعه شدند. حتی ما با همکاری دوستان، حمامی با نام مبارک حضرت امام خمینی; در آنجا ساختیم که هنوز هم بعد از گذشت چندین سال پابرجاست.
Sajjad Nikmoradi
به سختی‌های این کار اصلاً نگاه نمی‌کرد. با تقوا و پرهیزکار بود. توکلش به خدا بود. این درس‌ها را همگی از قرآن یاد گرفته بود. با همت مصطفی و کمک اهالی محل، مسجد اعظم در شمال شهر همدان ساخته شد.
Sajjad Nikmoradi

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان