- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب سفیر بیداری
- بریدهها
بریدههایی از کتاب سفیر بیداری
۴٫۵
(۸)
بعضی وقتها از من ایراد میگرفت. میگفت: مادر جان، شما سه تا خدا داری؟! گفتم چی میگویی، مگر میشود؟!
گفت: «چرا نمیشود، شما من را خیلی زیاد دوست داری، این خدای اولت! بابا را خیلی دوست داری، این خدای دومت! مال و ثروت و طلاهایت را دوست داری، این هم خدای سومت!
بعد ادامه داد: هر چه که یاد خدا را در دل آدم کم کند جای خدا را میگیرد و به نوعی میشود خدای انسان.
رهی
روی پلههای خانه فرش انداخته بودیم. نمای قشنگی پیدا کرده بود. آمد پیش من و گفت: «مامان جان میشود روی پله غذا خورد یا نماز خواند؟!»
تعجب کردم. گفتم: «نه!»
مکثی کرد و ادامه داد: پس این فرشها چیست که روی پلهها انداختید!؟ آخر روی پله فرش نمیاندازند. اینها را باید به فقرا بدهیم. مادر جان، ما نمیتوانیم روز قیامت جواب خدا را بدهیم.
همیشه به فکر فقرا بود. شنیده بود که امام کاظم (ع) فرمودند: «همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.»
رهی
الان که من در حال نوشتن این نامه هستم دو واقعیت قدیم و جدید در نظرم میآید، که اسلام از عرب برخواست ولی عجم آن را بهتر شناخت.
و اکنون انقلاب اسلامی از ایران برخاسته و غیر ایرانیها بهتر شناخته و به ویژگیهای اصیلش پی بردهاند!
آسمونی
حضرت علی (ع) فرمودهاند: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بالاتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر انجام گناه دارد و آلوده نمیشود، همانا (زن) عفیف پاکدامن، فرشتهای از فرشتههاست.»
مهدی
جمع دوستان ما در دوران ورزش و فوتبال خیلی جالب بود؛ قمارباز، کفترباز، جوجه کمونیست، نماز شب خوان و ...
اما همهی آنها به سید مصطفی ارادت داشتند. همه او را قبول داشتند.
روشهای مختلفی برای جذب داشت. مثل هدیه دادن کتاب، حساب کردن کرایه تاکسی، همنشینی با افراد، بگو بخند و ...
آسمونی
مسجد
امیرالمؤمنین (ع) در حدیث زیبایی فرمودند: «هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهرهمند شود: برادری که در راه خدا با او رفاقت کند. علمیتازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه.»
مهدی
در محیط ورزشی آن روزها حرفهای زشت و القاب بد، رایجترین صحبتها بود، سید مصطفی دوستانش را با لفظ «آقا» صدا میکرد. گاهی به سفرهای یک روزه جهت مسابقات میرفتیم.
از جمع سینفره ما فقط چهار نفر نماز میخواندند! که نفر اول هم سید مصطفی بود. بقیهی نمازخوانها هم از اطرافیان و دوستان سید بودند.
موقع نماز که میشد به ما میگفت: بچهها بریم برای نماز اول وقت. ما هم کمیخجالت میکشیدیم. برای همین میرفتیم در گوشهای مشغول نماز میشدیم.
اما سید با افتخار جلوی همه وضو میگرفت و روی زمین در مقابل چشم همهی اعضای تیم، نماز اول وقت را میخواند و بعد مشغول ادامهی تمرین میشد.
رهی
خدایا تو را شکر میکنم که مرا با فقر آشنا کردی تا گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم؛ زیرا گناه بزرگی است. خدایا هدایتم کن نسبت به نماز بیاهمیت نباشم. خدایا هدایتم کن به پدر و مادرم خدمت و احسان کنم. خدایا حمایتم کن.
Sajjad Nikmoradi
سید اهمیت نمیداد مردم دربارهی او چه فکری میکنند. برایش انجام وظیفه و هدایت انسانها مهم بود.
Sajjad Nikmoradi
سید مصطفی نمونهی مجسمیاز انسانهای صالح بود. او در مباحثه با افراد مختلف، با چهرهای متبسم، استدلالهای متکی بر جهانبینی توحیدی و اسلامی، در زمینهی مسائل فردی، اجتماعی و سیاسی مطرح میکرد و نتایج خوبی میگرفت.
Sajjad Nikmoradi
البته کلام مقتدایت را شنیده بودی که بهترین تفریح برای انسان کار است. تو هم همیشه در حال بهترین تفریح بودی! کم میخوابیدی و بیشتر مطالعه میکردی. حالا به چهار زبان زندهی دنیا نیز مسلط شدهای.
آسمونی
برای همین به فکر محرومان است. با پول توجیبی خود برای بسیاری از خانوادههای مستحق همدان وسایل ضروری تهیه میکند. و همه را به این کار تشویق میکند.
به محلهای جدید میروند. این محل مسجد ندارد! جوانها همه به دنبال هرزگی و ... هستند.
به سراغ اهالی میرود. از همه کمک میگیرد. میشود یکی از اولین بانیان مسجد اعظم در شمال همدان.
Sajjad Nikmoradi
و الان در پاکستان هستم. به خدا قسم راهی را که انتخاب کردهام به جز راه الله نیست. و از روی اشتیاق به بهشت و یا ترس از دوزخ نیست. فقط به خاطر خدا و اسلام عزیز است و برای اینکه شاید توانسته باشم رضای حق تعالی را به جای آورم، برای همین از همهی جان و مال و عزیزترین کسانم گذشتم.
و اما ای برادران و خواهران، ما در زمانی به سر میبریم که از هر سو کفار و منافقین برای نابودی اسلام عزیز دست به دست هم داده و از هر گونه جنایتی دریغ ندارند. این وظیفهی سنگین بر دوش ماست. و اگر خدای ناکرده کمیغفلت کنیم به اسلام عزیز ضربه خواهند زند.
Sajjad Nikmoradi
یک بار از دست مصطفی عصبانی شدم. با لبخندی بر لب به کنار من آمد و گفت: «مادر جان، باید خدا را شناخت. این همه خوابیدن در شب به درد انسان نمیخورد.»
بعد مکثی کرد و ادامه داد: من از خدا خواستم محبت سه چیز را از من بگیرد. خواب، مال دنیا، عشق و شهوتهای مجازی.
شهاب
یک بار جملهای که بین مردم شایع است و میگویند: «باید قلب انسان پاک باشد» را شنید. خیلی ناراحت شد. بعد گفت: «اگر انسان میخواهد قلبی پاک داشته باشد، باید رابطهای بسیار نزدیک با خدا داشته باشد. قلب پاک فقط در این صورت به دست میآید. پاکی قلب باعث میشود اهل نماز و عمل به واجبات و ترک محرمات شویم.
نه اینکه کسی نماز را ترک کند و خود را توجیه کند که باید قلب انسان پاک باشد و نیازی به نماز و ... ندارد.»
مهدی
میخواهم و در خاتمه از شما برادران صادق و پاکدل انقلابی خواهانم که بیشتر از این امام; را تنها نگذاریم و استقلال و آزادی ایران عزیز را در شناخت امام و حمایت از او بدانیم.
خدمت تمام برادران و دوستان سلام میرسانم. لطفاً جواب نامه را ندهید؛ چون خودم به ایران میآیم.
والسلام علی من اتبع الهدی سید مصطفی الحسینی ۵۸/۹/۲۴ (سه هفته پیش از شهادت)
Sajjad Nikmoradi
پرسید: «ایشان را شناختی؟»
گفتم: «حتماً از روحانیان است که از قم دعوت میکردی.»
گفت: «نه؛ این مولا و سرورمان امام زمان (عج) هستند.»
بعد داد زد: دست به دامن آقا شو. رزمندگان را دعا کن. امام را دعا کن. دخترها را دعا کن تا حجابشان را حفظ کنند و ...
Sajjad Nikmoradi
از چندین کشور و چندین شخصیت انقلابی و مبارز پیامهای تسلیت در سوگ شهادت سید ارسال شد. از جمله نامهای با خط مسئول گروه جهادی افغانستان، آقای احمدشاهمسعود.
Sajjad Nikmoradi
از طرفی عموجلال میگفت: شخص دیگری همراه ما در ماشین بود که بلافاصله پس از تصادف از ماشین خارج شد و به همراه ساک وسایل فرار کرد!
Sajjad Nikmoradi
از دلایلی که احتمال شهادت سید، و عمدی بودن ماجرای تصادف را تقویت میکرد شخص راننده و همراه او در پیکان بود!
در سانحهی رانندگی پیشآمده، این راننده هیچ مدرک شناسایی به همراه نداشت! فقط یک گذرنامهی جعلی همراهش بود. جنازهی او تا یک ماه در سردخانهی همدان مانده بود!
هیچ کس حتی سراغی از او نگرفت. بعد هم به صورت مجهولالهویه به خاک سپرده شد.
Sajjad Nikmoradi
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۷۹ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۷۹ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان