بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راه رشد (جلد اول) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب راه رشد (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب راه رشد (جلد اول)

۴٫۹
(۱۶)
قرآن به انسان طبیعت‌گرا می‌گوید: «فاسق»: (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقین). چرا به او «فاسق» می‌گوید؟ چون خدا فطرت را گذاشته که مُطاع باشد. فطرت مثل پیغمبر است؛ حجت درونی انسان است: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیطاعَ بِإِذْنِ اللّه). فطرت، رسول اللّه در درون انسان است و آمده که در مقام مطاع باشد؛ پس وقتی طبیعت از فطرت اطاعت نمی‌کند، این فسق است و طبیعت می‌شود فاسق.
mohdiu
(لا إِکراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی). ما در دین اکراه نمی‌کنیم. قانون ما این است که هیچ الزامی به انسان نکنیم. ما به انسان آگاهی دادیم که رشد و غیّ را بشناسد و خودش تصمیم بگیرد. اگر خودش تصمیم گرفت که کافر به طاغوت شود و ایمان به خدا پیدا کند، ما هم ولایتش را به عهده می‌گیریم و آن وقت نوبت ما می‌شود. او نوبتش را انجام بدهد، بعد نوبت ما می‌شود.
para32oo
روش مدیریت اسلامی این است که ارتباط بین مردم و حکومت، با استدلال و منطق برقرار شود. شیوهٔ حکومت‌های طاغوتی این است که به جای حرف حساب، طرف را بزنند و به جای اینکه دلیل اقامه کنند، از چوب دار، شلاق و کشتار استفاده کنند. ممکن است شما بگویید که در اسلام هم چوب دار و کشتار هست؛ بله؛ اما اسلام چوب دارش برای کسی است که حرف حساب را نمی‌پذیرد؛ برای کسی است که نوازشش کرده‌اند و سرسختی نشان داده؛ برای کسی است که با او مدارا کرده‌اند و بی‌اعتنایی کرده؛ برای کسی است که می‌گوید: من جز خشونت، چیز دیگری نمی‌فهمم و فقط با زبان قدرت حرف می‌زنم. اسلام هم ناچار است با چنین کسی با زبان قدرت حرف بزند.
para32oo
یکی از جهاتی که برای انسان مهم است، همین احساس نیاز است. انسان وقتی به غنا رسید، متوقف می‌شود. فقر برای انسان رحمت است. نیاز برای انسان رحمت است. انسان همیشه از فقر می‌ترسد و همیشه با فقر زنده است. رشدش با فقر است و وحشتش از فقر. حرکتش از کمبود است و نفرتش از کمبود. آن قسمت خالی، زمینه حرکت است. اگر کسی تحقیر شد، ظرفش کوچک می‌شود. اگر ظرف کوچک شد، زود با یکی دو مسئله پر می‌شود. وقتی پر شد، دیگر خلأ ندارد. اگر خلأ نداشت، توجه و اندیشه ندارد. همین است که باعث می‌شود در هجده سالگی هم التفات به خدا نداشته باشد. چون جای خالی ندارد.
mohdiu
اگر بچه به اکراه عادت بکند، بد است. اگر بچه به جایزه هم عادت کند، بد است؛ چون طبیعت دارد عمل می‌کند، نه فطرت. فطرت یعنی «آگاهی» حضور داشته باشد و امور از کانال «آگاهی» انجام بگیرد.
mohdiu
راه صحیح این است که والدین مخصوصاً چنین پدرانی که کنترل خود را ندارند، از قبل به فرزند بگویند: «پسرم! هر وقت دیدی که حرف من در راه اطاعت از خداوند بود، با اطاعت خودت، بار من را سبک کن! اما هر وقت دیدی حرفی که من می‌زنم از روی نفسانیت است، بدان طبیعتم بر من مسلط شده است و دنبال من نیا، بلکه موضع هم بگیر!». فرزند ممکن است در عمل، اولین کسی باشد که جلوی پدر را بگیرد، اما در آینده، این فرزند چیز مفیدی می‌شود.
mohdiu
تعلیم، حرکت از خارج به داخل است؛ اما تربیت، حرکت از داخل به خارج است. تعلیم، آب ریختن داخل حوض است؛ اما تربیت، آب کشیدن از چاه است؛ تربیت، استخراج است؛ تربیت، مکیدن است. ببینید بادکش‌ها چطور خون را می‌کشند؛ وقتی بادکش می‌کنند، خلأ ایجاد می‌کند و در نتیجهٔ آن خلأ، خون جریان پیدا می‌کند؛ تربیت این است. استاد وقتی می‌خواهد تربیت کند، باید حتماً خلأِ سؤال ایجاد کند تا او مجبور شود فکر کند؛ مجبور شود قوایش را به کار بیندازد. حالا هر کس که بهتر بتواند این محیط خلأ را ایجاد کند که علم از درون انسان به خارج جریان پیدا کند، او مربی بهتری است. بهترین مربی، مربی‌ای است که برای شاگردش ایجاد سؤال کند. زمینه ای ایجاد کند تا او سؤال کند و باز هم سؤال را جواب ندهد؛ آن‌قدر از او سؤال کند تا خودش جوابش را از سؤالات به دست آورد.
کاربر ۱۸۰۶۳۶۲
تعلیم نمی‌تواند بدون اثر تربیتی باشد شغل همهٔ شما تربیت است؛ چه جزء امور تربیتی مدارس باشید، چه معلم سنتی باشید، چه دبیر باشید و چه استاد دانشگاه باشید؛ همهٔ اینها مربی‌گری است
کاربر ۱۸۰۶۳۶۲
انسان ایده‌آل کسی است که بداند دارد چه کار می‌کند: (أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی).
mohdiu
در روایت داریم که: «مَن زَهِدَ فی الدنیا، و لم یجزَعْ مِن ذُلِّها، و لَم ینافِسْ فی عِزِّها، هَداهُ اللّه ُ بغَیرِ هِدایةٍ مِن مَخلوقٍ»؛ اگر کسی این دنیا را ببیند و این سه کار را بکند: دل به دنیا نبندد، عزت دنیا این‌قدر برای او نفیس و گران نباشد، تنافس در عزت نداشته نباشد و از ذلت در دنیا جزع نکند: «هَداهُ اللّه بغَیرِ هِدایةٍ مِن مَخلوقٍ»: یعنی بابایش بد، مادرش بد، معلم و مربی‌اش بد، دوستش بد، باشند، از چنگ اینها می‌تواند نجات پیدا کند.
mohdiu
می‌خواهیم نظم ایجاد کنیم؛ اگر این نظم با استخفاف، ترساندن و تهدید کردن ایجاد شود، باز با طبیعت تناسب دارد؛ یعنی دو تا عامل است که هر دو ناشی از طبیعت هستند: «بی‌نظمی» و «نظم استخفافی». تکریم غیرمنظم هم طبیعت است؛ یعنی تکریمی که حساب و کتاب نداشته باشد؛ این به طغیان طبیعت کمک می‌کند. پس تکریم به تنهایی، یک عمل فطری نیست. تکریمِ با نظم و با حساب و کتاب، فطری است. ضمناً این استخفاف تنها نیست که مربوط به طبیعت است؛ هم استخفاف و هم بی‌نظمی، هر دو مربوط به طبیعت هستند.
mohdiu

حجم

۲۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۲۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد