بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۵)
اما شکستن قلبی که بارها تَرَک برداشته کار سختی نیست.
(:Ne´gar:)
بریتماری تمام شب را بیدار میماند. به بیخوابی شبانه عادت دارد، مثل تمام کسانی که کل عمرشان را برای یک نفر دیگر زندگی کردهاند.
(:Ne´gar:)
آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد.
Dayan
زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
Dayan
آدمی که همیشه به خاطر یک نفر دیگر زندگی کرده وقتی تنها باشد حتی خودش را هم بهسختی میشناسد
zahra
در آخر، بریتماری آنقدر از این قضیه کفری میشود که دفترچه یادداشتش را از توی کیفش برمیدارد و صفحه مربوط به لیست آن روز را پاره میکند و یک لیست جدید مینویسد. تا حالا در کل زندگیاش چنین کاری نکرده بود اما شرایط خاص مستلزم عملکرد خاص است.
adilipour
بریتماری چند سال بهخاطر مادر خودش در خانه ماند و دندان روی جگر گذاشت، بعدش چند سال بهخاطر بچههای کنت توی خانه ماند، بعد مادر کنت مریض شد و بریتماری چند سالی هم بهخاطر او در خانه ماند. به نظر کنت، بهترین حالت برای کل خانواده ــ البته فقط برای مدتی که تغییر و تحول داشتند تا برنامههای کنت روی غلتک بیفتد ــ این بود که بریتماری بعدازظهرها خانه باشد، شاید آلمانیها بخواهند برای صرف شام به خانهشان بروند. در مورد «کل خانواده»، باید بگوییم که البته برای همه اعضای خانواده جز بریتماری.
adilipour
مرگ نهایتِ ناتوانی است و ناتوانی نهایتِ ناامیدی.
melikar
آقای پلیس سؤال میکند. بریتماری از این سؤالها عصبی میشود. وقتی به شخصی که به ابراز توجه عادت ندارد توجه نشان دهید، عصبی میشود.
melikar
نمیشود بهراحتی گفت که عشق دقیقاً چه موقع شکوفه میدهد: یک روز صبح، ناگهان از خواب بیدار میشوید و میبینید عشق غرق گل شده. پژمردنش هم دقیقاً به همین ترتیب است. یک روز ناگهان میبینید که دیگر خیلی دیر است. عشق در این مورد خیلی شبیه به گلهای بالکن است.
👑Nargess Ansari👑
بریتماری هرگز در عمرش چیزی جز فاکسین استفاده نکرده. بچه که بود، توی روزنامه پدرش یک تبلیغ فاکسین دیده بود. خانمی پشت پنجرهای تمیز ایستاده بود، بیرون را تماشا میکرد و زیر عکس نوشته شده بود: «با فاکسین دنیا را میبینید.»
-؟!.شبح.!؟-
مغز انسان توانایی خارقالعادهای در بازسازی خاطرات و آن هم چنان بهوضوح دارد که دیگر اعضای بدن میتوانند در آن واحد توانشان را از دست بدهند.
farahani
اینگرید هیچوقت منفی نبود. سخت است که آدم بتواند بگوید کدامیک در مورد اینگرید ــ درست مثل همه کسانی که اینچنین هستند ــ صدق میکرد: همه اینگرید را دوست داشتند، چون او خیلی مثبت بود، یا چون همه دوستش داشتند، خیلی مثبت بود.
فایزه . ح!
امیدوار بود دیر یا زود مادرش از تخت بیرون بیاید، ببیند همه جا تمیز است و بگوید «چقدر خوب همه جا را تمیز کردهای»، اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد. هرگز درباره آن تصادف حرف نمیزدند و چون هیچوقت در این باره صحبت نمیکردند، نمیتوانستند راجع به هیچ چیز دیگری هم حرف بزنند. چند نفری در صحنه تصادف حضور داشتند و بریتماری را از اتومبیل بیرون کشیده بودند. بریتماری آنها را نمیشناسد اما میداند مادرش با خشمی درونی هرگز نتوانست آنها را ببخشد، چون اشتباهی این یکی دخترشان را نجات دادند. شاید بریتماری هم هرگز آنها را نبخشید، چون زندگی کسی را نجات دادند که عمده لحظاتش را در ترس از مردن و بو گرفتن میگذراند
فایزه . ح!
وقتی کسانی را که دوست داریم نتوانیم ببخشیم، دیگر چه چیزی باقی میماند؟ پس عشق چیست وقتی نتوانیم کسانی را که زمانی دوست داشتیم دیگر دوست بداریم چون لیاقتش را ندارند؟
زهرا
اسون روی سکو بغلدست کنت نشسته. سرش را پایین انداخته.
sᴍMahdi Ziaei
چون از دوران نوجوانیاش تا حالا هیچوقت از پلهها پایین نپریده بود. وقتی اینجوری رفتار میکنید که قلبتان بخواهد زودتر از پایتان به در برسد.
Marie Rostami
یک سال شد چند سال، و چند سال شد یک عمر. یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشتسر گذاشتهای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است، و نمیفهمی چطور اینقدر زود گذشت.
starlight
عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
مرضیه
چون اگر کسانی را که دوستشان نداریم نبخشیم، آن وقت دیگر برایمان چه باقی میماند؟
مرضیه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان