بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازی

بریده‌هایی از کتاب بازی

انتشارات:مهرگان خرد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۹ رأی
۳٫۷
(۹)
من علاقهٔ زیادی به آن خودی که با رنج از میان خودهای فراوان انتخاب کردم، دارم؛ خودِ خودم.
rozhinism
با چشم‌هایی که وجود نداشتند منزجرانه به او نگاه می‌کردم
rozhinism
در پس زندگی محترمانهٔ روزمره -آهی از سر دل‌تنگی کشیدم- روحی سرکش وجود دارد که تظاهر به نشناختن آن می‌کنیم، انرژی‌ای که امیالمان را به جوش می‌آورد و در فواصلی مشخص، حتی متین‌ترین و مبادی‌آداب‌ترین آدم‌ها هم با احتیاط و متانت کمتری درگیر آن می‌شوند.
دُن اِتیس
«من خیلی دوستت دارم.» «درواقع چیزی که نیستم رو دوست داری.» «من خوب می‌دونم چی هستی.» «و برای همین دوستم نداری.» «این تویی که دیگه تحمل من رو نداری، چون چیزی که توی ذهنته دیگه با من هماهنگ نیست.»
rozhinism
واژه‌های گویش ناپلی جزئی از وجودم بودند و درعین‌حال به نظرم غریبه می‌آمدند. مرد و دختر به‌نرمی صحبت می‌کردند، حتی شاید لحنی شیرین داشتند، ولی در عمق صدایشان خشونت احساس می‌شد. فکر کردم فقط در این شهر است که آدم‌ها همان‌قدر که از صمیم قلب آمادهٔ کمک‌کردن به تو هستند، همان‌قدر راحت می‌توانند گلویت را ببرند.
rozhinism
نمی‌دانم آیا برای پسرک نگران هستم یا از او می‌ترسم.
rozhinism
در پیری سیستم عصبی هم فرسوده می‌شود، مجاری اشکی هم همچنین.
rozhinism
یکی از دروغ‌های بزرگ و پایدار در ذهن آدم‌ها این است که داستان‌ها می‌توانند واقعاً به‌خوبی تمام شوند.
rozhinism
کاش بتوانم لحظه‌ای را که به شکلی هستی و بعد تغییر می‌کنی و فقط خنزرپنزرهایی که برای دیگری‌بودن، به دردت می‌خورد را جا می‌گذاری، ثبت کنم.
rozhinism
من همیشه او را دوست داشته‌ام، ولی با بی‌توجهی. عواطف من همیشه سرسری بوده‌اند و حالا کمی به خاطرش تأسف می‌خورم.
rozhinism
تا آنجایی که به یاد دارم، هرگز کسی به من این‌همه شفقت نشان نداده بود. شاید این عواطف فقط در دنیای تخیلات وجود دارند. عشق واقعی وجود ندارد.
rozhinism
آلیس این‌طور نیست، آلیس سَر پُر از اندوه برایدن را در آغوش می‌گیرد، او را آن‌طور که هست می‌پذیرد.
rozhinism
ظلمتی که در من بود او را هراسان کرد، موجودی که از ترس نور در تاریکی پنهان می‌شد، غریبه‌ای که هرگز پذیرفته نشد، ذاتاً بی‌ادب و صاحب رفتاری توهین‌آمیز، بدون اینکه حتی به آن واقف باشد.
rozhinism
بچه‌ها کلماتی را که از دهان والدینشان خارج می‌شود با دقت به خاطر می‌سپارند.
rozhinism
صدا را چطور نقاشی می‌کنند؟
rozhinism
با ظهور بیماری کاملاً در خود فرورفت و در آن زمان متوجه شدم هرگز از خواسته‌ها و مسائل درونی‌اش با من صحبتی نکرده است. تظاهر می‌کرد زندگی‌اش همان است که در کنار هم می‌گذرانیم.
rozhinism
هرروز -چطور بگویم- وحشت‌زده‌تر از روز قبل بیدار می‌شوم، شاید تقصیر اخبار تلویزیون است که قبل از خواب نگاه می‌کنم، اما من شاهد روزهای سختی، حداقل به بدی این دوران بوده‌ام و هرگز برایم پیش نیامده بود که هراسان چشمم را باز کنم بی‌اینکه دلیلش را بدانم.
rozhinism
در یک نقطهٔ زمانی وارد تاریکی می‌شویم.
rozhinism
از من پرسید: «باید چه‌کار کنم؟» زیر لب غرغری کردم و گفتم: «همه کار، کمی دارو، کمی جامعه‌شناسی، کمی روان‌شناسی، کمی مذهب، کمی شورش و انقلاب، کمی هنر، حتی یک رژیم خام‌خواری، یک کلاس زبان انگلیسی و یک دوره ستاره‌شناسی. به فصل‌ها بستگی داره.» «چه فصلی؟» «فصل‌های زندگی.»
rozhinism
این درخشش صورتش، همهٔ وجودش را روشن کرد و بر من آشکار شد که تغییر کرده، انگار تازه، از خوابی با رؤیاهای شیرین که به نظر واقعی می‌آمدند، بیدار شده باشد.
rozhinism

حجم

۳۱۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

حجم

۳۱۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد