بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گورهای بی سنگ | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب گورهای بی سنگ اثر بنفشه رحمانی

بریده‌هایی از کتاب گورهای بی سنگ

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۶از ۸ رأی
۴٫۶
(۸)
من آدم بازنده‌ای بودم. وقتی در بیست و یک‌سالگی به تهران آمدم می‌خواستم برنده باشم. جاهای زیادی کار کردم و کارهای زیادتری را امتحان کردم، ولی در هیچ کاری آن‌قدر موفق نبودم که فکر کنم آدم مهمی هستم. همیشه آخرش همان آدم بازنده بودم. شاید برای همین بود که هیچ محل کاری را با همهٔ جزئیاتش به خاطر نمی‌آورم. فراموش‌شان می‌کنم. این‌جا ولی آدم موفقی هستم. وقتی به بچه‌هایی که شکاف کام دارند غذا می‌دهم می‌ترسم خفه شوند، ولی وقتی غذا دادن تمام می‌شود و همه زنده‌اند احساس برنده بودن می‌کنم.
بهار

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۱ صفحه

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۱ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد