بریدههایی از کتاب رگتایم
۵٫۰
(۲)
این تنها قسمت کارش بود که واقعاً برایش شیرین بود. در هوای گرفته و برقآلود شبانگاهی فشفشهها بههوا رفت. بالای ساند برقی درخشید. چرخ بزرگی از آتشگردان انگار روی آب میغلتید. نیمرخ یک زن، مانند یک کهکشان جدید، در آسمان تاریک روشن شد. فوارههای نور، سرخ و سفید و کبود، مثل ستاره فروریختند و باز مثل بمب روی سر کشتی قدیمی که توی رودخانه لنگر انداختهبود منفجر شدند.
ایران
آیا اگر جنگ با ضربهٔ بمب اتمی پایان نمیگرفت احتمال نمیرفت که تا پایان جنگ، که معلوم نبود کی خواهدبود، بیش از کشتگان هیروشیما آدم کشتهشود؟ احتمال مسلماً میرفت. پس چرا باید بر سر کشتگان هیروشیما که بههر حال خونشان از خون دیگران رنگینتر نیست جنجال راهبیندازیم؟ این نظرگاه آدمهایی است که تصمیم بهانداختن بمب گرفتند. ترومن آدم این آدمها بود. نظرگاهی است ساده و عملی و فارغ از دغدغهٔ وجدان.
اما برای اوپنهایمر قضیه بهاین سادگی نبود. انسان در وضعی نیست که بتواند دربارهٔ سرنوشت هزاران زن و مرد و کودکی که در خانهٔ خود نشستهاند تصمیم بگیرد و حکم اعدام آنها را صادر کند، فقط بهاین گناه که در شهری بدنیاآمدهاند که از لحاظ فنی برای بمب اتمی هدف مناسبی است.
ایران
زندگیاش عین یاوگی بود. تمام دنیا را زیرپا میگذاشت و میگفت او را بهانواع وسایل ببندند، و آن وقت فرار میکرد. میبستندش بهصندلی. فرار میکرد. بهدستهایش دستبند و بهپاهایش کند میزدند، لباس آستینبسته تنش میکردند و توی گنجه میگذاشتند و در گنجه را قفل میکردند. فرار میکرد.
Orson Welles
کاغذها را با نخ بههم بست. دختر کتاب کوچولو را بهدست میگرفت و با شستش صفحات آن را پر میداد، و خودش را میدید که اسکیتکنان میرود و میآید، روی زمین علامت بینهایت میکشد، برمیگردد، چرخ میزند، و کرنش قشنگی بهتماشاچیان میکند. تاته او را در بغل گرفت و وقتی که بدن نحیف او را روی بدنش و لبهای نرمش را روی صورتش حس کرد، گریه کرد. اگر حقیقت همین باشد که او بهجز عکسکشیدن برای دخترش کار دیگری نتواند بکند تکلیفش چیست؟ اگر وضع بر همین منوال بگذرد و بهجز درجات مختلف امید بیهوده چیزی نصیبشان نشود، تکلیفش چیست؟ دختر بزرگ خواهدشد و نام او را نفرین خواهدکرد.
ایران
حجم
۲۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۲۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
قیمت:
۹۸,۰۰۰
تومان