همۀ چیزهای شریف همانقدر دشوارند که کمیاب
Mathilda
به نظر افلاطون جهان مادی پیوسته در تغییر، اما واقعیت راستین ثابت بود و هیچگاه دگرگون نمیشد.
علی نوری
در نظر آکویناس خدا نیکی مطلق است و بر هر چیزی عالِم و بر هر کاری تواناست. آنگاه این پرسش برمیخیزد که «اگر خدا نیکی مطلق است و بر هر کاری تواناست، علت وجود پلیدی در جهان چیست؟» آکویناس با گفتن اینکه خدا جهان را برای انتقال عشق خود آفرید در پی حلّ این مسئله برآمد.
تاروش
کارل مارکس میگفت دین نیرویی بوده که مانع از تغییر جامعه شده، زیرا طبقۀ حاکم با بهرهبرداری از دین طبقۀ کارگر را تحت سلطه نگه داشته است. طبقۀ کارگر با اشتغال به خوشیهای زندگی پس از مرگ و انصراف از اوضاع و احوال زندگی کنونی، دین را بهعنوان ابزاری برای تسلی خاطر این طبقه در وضعیت ستمدیدگی به کار گرفته است.
علی نوری
انسان دین را میسازد، نه دین انسان را.
علی نوری
دوست داشتن بیش از اندازۀ یک نفر دیگر به گناه حسادت میانجامد.
shogun
در طی قرن یازدهم، پاپ گرگوریوس هفتم دست به اصلاحات جدید کلیسایی زد. کشیشان قدرت بیشتری گرفتند و توانستند معین کنند که چه کسی به بهشت یا جهنم برود.
Mathilda
اصلاحات دیگر به پاپ، رهبرِ کلیسای کاتولیک رومی و شاهان اروپا مربوط میشد. گرگوریوس اعلام کرد که «پاپ نمایندۀ خدا بر روی زمین است؛ او کلید بهشت و جهنم را در دست دارد». پس از آن اقتدار شاه برای حکمرانی باید از جانب پاپ اعطا میشد.
Mathilda
مسیحیت تأثیری بنیادین بر روی فرهنگ باقی گذاشت و به مؤمنانش با ارائۀ آیینِ رستگاری فردی نوعی رهایی جدید هدیه کرد. با این حال تأثیر آن بر روی رشد اندیشۀ مستقل فلسفی در طی قرون وسطی (تقریباً از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ م.) محدود بود، چون نخستین مسیحیان هیچ دیدگاه فلسفی از خود نداشتند. آنها به جای استفاده از استدلال یا محاوره، به ایمان خود به خدا و عیسی مسیح بهعنوان پسر خدا تکیه میکردند. آنها از فلسفۀ یونانیِ «زندگیِ نسنجیده به زیستن نمیارزد» به «چنین میگوید خداوندگار!» روی آوردند. کلیدِ استقرار اطاعتِ دینی از مسیحیت این گفتۀ پولس حواری در عهد جدید بود که هر روحی بنده کلیساست، و کلیسا را خداوند به این مقام برکشیده است.
تاروش
عالمان الهیات قرون وسطی بر این باور بودند که چون تعداد اندکی از مردم وحی و مکاشفۀ خدا را دریافت میکنند، مردم باید به مرجعیت کسانی که این تجربه را داشتهاند، ایمان بیاورند
Mathilda