بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در کتابخانه پیدایش می کنی | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب در کتابخانه پیدایش می کنی

بریده‌هایی از کتاب در کتابخانه پیدایش می کنی

انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۹از ۴۷ رأی
۳٫۹
(۴۷)
شرکت و کار همه‌چیزِ یک انسان نیست. والدین و بچه‌ها هم یک جامعه به حساب می‌آیند.
Azar
هروقت مردم با هم ارتباط برقرار کنند، یک جامعه را شکل می‌دهند، و اتفاقاتی که در نتیجۀ این تماس می‌افتد را می‌توان هم در گذشته و هم در آینده‌شان مشاهده کرد.
Azar
تو بهم گفتی که راه رفتن مثل خرچنگ خیلی جالبه و این‌جوری که آدم به‌پهلو راه می‌ره مناظر تو حرکت هستن و جهان بزرگ‌تر از حد معمولش به نظر می‌آد، چون به‌پهلو راه رفتن دید وسیع‌تری به آدم می‌ده.» نمی‌دانستم چنین حرفی زده بودم یا نه، اما وقتی چی می‌گفت، حتماً این کار را کرده بودم. سپس سرش را پایین انداخت و با خجالت گفت: «بهم گفتی که اگه به جلو نگاه کنم، دیدم باریک‌تر می‌شه. به همین خاطر هروقت که احساس می‌کنم گیر افتادم و چاره‌ای ندارم، سعی می‌کنم دیدم رو وسیع‌تر کنم، شونه‌هامو رها کنم و مثل یه خرچنگ یه‌وری راه برم.»
فاطمه
«بهم گفتی که اگه به جلو نگاه کنم، دیدم باریک‌تر می‌شه. به همین خاطر هروقت که احساس می‌کنم گیر افتادم و چاره‌ای ندارم، سعی می‌کنم دیدم رو وسیع‌تر کنم، شونه‌هامو رها کنم و مثل یه خرچنگ یه‌وری راه برم.»
Nasim Norozi
دنیا اومدن احتمالاً سخت‌ترین کاریه که ما، از اول تا آخر، تو عمرمون انجام می‌دیم. من به این باور رسیدم و می‌دونم که هر اتفاقی بعد از اون تو زندگی برامون بیفته اون‌قدر سخت نیست، شاید اصلاً واژۀ سخت براشون خیلی زیاد باشه. اگه تونستی از مصیبت‌های دنیا اومدن جون سالم در ببری، بدون از پس هر چیزی برمی‌آی.»
Nasim Norozi
«این چیزا رو نمی‌شه برنامه‌ریزی کرد. طبق تجربه یاد گرفته بودم باید فقط رو چیزی که پیش رو دارم تمرکز کنم. در اون صورت، شاید تلاش‌هام نتیجه می‌داد و یه مسیری که انتظارش رو نداشتم جلو روم باز می‌شد.
Nasim Norozi
«تو تنها کسی بودی که بهم می‌گفتی از پسش برمی‌آم. می‌گفتی رمان‌هام جالبن و اینکه باید به نوشتن ادامه بدم. شاید خودت فراموش کرده باشی، ولی من حرفاتو فراموش نکردم و همیشه به نوشتن ادامه دادم. تو باعث شدی من جا نزنم. اینکه می‌دونستم یه نفر هست که بهم ایمان داره، واقعاً انرژی به من می‌داد.»
گل یاس
تک‌تک روزهای زندگی ارزش یکسانی دارند و هیچ‌کدام اهمیت بیشتری نسبت به دیگری ندارد. روزی که من به دنیا آمده‌ام، امروز که اینجا ایستاده‌ام، و فردا که در راه است، هرسه به یک اندازه برایم ارزشمند هستند.
گل یاس
هروقت مردم با هم ارتباط برقرار کنند، یک جامعه را شکل می‌دهند، و اتفاقاتی که در نتیجۀ این تماس می‌افتد را می‌توان هم در گذشته و هم در آینده‌شان مشاهده کرد.
گل یاس
دیگه این حرف رو نزن. وقتی همه درموردش حرف بزنن، تبدیل به یه واقعیت می‌شه.
گل یاس
‫«وقتی حرف از شعر می‌شه نباید زیاد نگران معنی کلمه‌ها و جمله‌ها باشی. فقط از آهنگ شعری که داری می‌خونی باید لذت ببری. درواقع، همینه که باعث می‌شه ما جذب شعر بشیم.»
گل یاس
این تنها دلیل او برای نوشتن نبوده است. سیتارو جایی در اعماق وجودش، عمیقاً به خودش ایمان داشت.
گل یاس
‫«تو تنها کسی بودی که بهم می‌گفتی از پسش برمی‌آم. می‌گفتی رمان‌هام جالبن و اینکه باید به نوشتن ادامه بدم. شاید خودت فراموش کرده باشی، ولی من حرفاتو فراموش نکردم و همیشه به نوشتن ادامه دادم. تو باعث شدی من جا نزنم. اینکه می‌دونستم یه نفر هست که بهم ایمان داره، واقعاً انرژی به من می‌داد.»
گل یاس
اینکه مسائل اون‌طوری که ما می‌خوایم پیش نمی‌رن هم زیاد بد نیست. سعی نکن به برنامه‌هایی که به جایی نرسیدن، بدشانسی‌ها، یا شکست‌هات فکر کنی. اگه بتونی این کار رو انجام بدی، اون‌موقع است که می‌تونی همه چی رو تغییر بدی، چه خودت و چه زندگیت رو.»
elahe
‫قلب دو چشم دارد تا آنچه را که نمی‌شود با چشم سر دید، به‌وسیلۀ آن‌ها درک کرد. یکی «چشم خورشید» است که از منظر عقلانی و منطقی نور روشنی بر درک ما از چیزها می‌تاباند، دیگری هم «چشم ماه» است که از طریق غریزه یا احساسات، چیزهایی را که در رؤیاها یا تخیلاتمان می‌بینیم درک می‌کند. مانند وجود ارواح در تاریکی یا لذت بردن از یک عشق پنهانی. این دو چشم هردو در قلب ما
گل یاس
قلب دو چشم دارد تا آنچه را که نمی‌شود با چشم سر دید، به‌وسیلۀ آن‌ها درک کرد. یکی «چشم خورشید» است که از منظر عقلانی و منطقی نور روشنی بر درک ما از چیزها می‌تاباند، دیگری هم «چشم ماه» است که از طریق غریزه یا احساسات، چیزهایی را که در رؤیاها یا تخیلاتمان می‌بینیم درک می‌کند. مانند وجود ارواح در تاریکی یا لذت بردن از یک عشق پنهانی. این دو چشم هردو در قلب ما وجود دارند.
یك رهگذر
دنیا اومدن احتمالاً سخت‌ترین کاریه که ما، از اول تا آخر، تو عمرمون انجام می‌دیم.
یك رهگذر
همۀ ما در مقطعی از زندگی‌مان می‌فهمیم که بابانوئل وجود ندارد. اما علی‌رغم آگاهی از این حقیقت، می‌بینیم که بابانوئل جزو جدایی‌ناپذیر کریسمس و جشن‌هایمان است. من می‌گویم دلیل چنین اعتقادی کودکانمان نیستند، دلیلش بزرگ‌سالانی هستند که خاطره‌های شیرین بابانوئل از دوران کودکی‌شان را در قلب‌هایشان زنده نگه داشته‌اند و همۀ عمر با چنین اعتقادی زندگی کرده‌اند.
یك رهگذر
تا زمانی که به تکرار این دو کلمۀ «یه روزی» ادامه بدی، بله، رؤیایی که می‌گی هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسه. شاید در حد همون رؤیای قشنگ بمونه و هیچ‌وقت هم محقق نشه. ولی به نظر من، اینم می‌تونه یه راه واسه زندگی کردن باشه؛ وقتی واسه خودت رؤیاپردازی کنی، زندگی شادتر می‌گذره. همیشه که رؤیاپردازی کار بدی نیست، چه اشکالی داره؟ بدون اینکه بخوای محققش کنی، بهش فکر کن. بذار در همون حد باقی بمونه.
یك رهگذر
پیوسته دنبال کردن راهی، همیشه هم موجب رستگاری نیست... بهتر نیست گاهی‌اوقات درمورد آنچه واقعاً می‌خواهید، صادق باشید؟
markar89

حجم

۳۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۳۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان