بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پشت درهای بسته | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب پشت درهای بسته اثر بی.ای پاریس

بریده‌هایی از کتاب پشت درهای بسته

۳٫۹
(۱۳۰)
خیره به من نگاه می‌کند. «گریس، اتاق میلی چه رنگی بود؟» به‌سختی می‌توانم حرف بزنم. «قرمز.» صدایم در گلو می‌شکند. «اتاق میلی قرمز بود.»
Ra8.M
آن روز صبح در تایلند؛ صبح روز بعدی که فهمیدم با یک هیولا ازدواج کرده‌ام، عجله‌ای برای بیدارشدن جک نداشتم، چرا که می‌دانستم بیدار شدن او یعنی شروع نقش بازی کردن من.
ز.س
اگر به خاطر میلی نبود، با کمال میل مرگ را به این زندگی جدید ترجیح می‌دادم. اما اگر به خاطر میلی نبود، من هم اینجا نمی‌بودم. همان‌طوری که جک گفته بود، او میلی را می‌خواست، نه من را.
ز.س
آرامش خیال از اینکه هنوز زنده بودم، اینکه هنوز می‌توانستم میلی را نجات دهم، به من قدرت داد تا سرم را بلند کنم و دنبال راه فراری از اتاق باشم
Sh.ma

حجم

۲۲۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۲۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد