ممکن است از ملالت بمیرم، چرا که نمیتوانم از این روزهای پوچی که تا ابد کش میآیند، رهایی یابم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ممکن است از ملالت بمیرم، چرا که نمیتوانم از این روزهای پوچی که تا ابد کش میآیند، رهایی یابم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ممکن است از ملالت بمیرم، چرا که نمیتوانم از این روزهای پوچی که تا ابد کش میآیند، رهایی یابم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ممکن است از ملالت بمیرم، چرا که نمیتوانم از این روزهای پوچی که تا ابد کش میآیند، رهایی یابم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فرار کردن از مشکل تدبیری ندارد.
لوبیای خوش خنده`
اینکه برای نیازهای سادهی زندگی به کسی وابسته باشی، وحشتناک است، البته به لطف شیر آب داخل اتاقم هیچوقت از تشنگی نخواهم مرد.
مهندس پور
«گریس، اتاق میلی چه رنگی بود؟»
بهسختی میتوانم حرف بزنم. «قرمز.» صدایم در گلو میشکند. «اتاق میلی قرمز بود.»
با لحنی آرام میگوید: «من هم همین فکر رو کردم.»
hanimani
خیره به من نگاه میکند. «گریس، اتاق میلی چه رنگی بود؟»
بهسختی میتوانم حرف بزنم. «قرمز.» صدایم در گلو میشکند. «اتاق میلی قرمز بود.»
با لحنی آرام میگوید: «من هم همین فکر رو کردم.»
hanimani
روایتی ساده و روان و به دور از هر گونه پیچیدگی، داستانی خلق میکند که توصیف بیبدیل احساسات و عواطف انسانی، بهویژه ترس و نفرت، از ویژگیهای مهم آن بهحساب میآید. پشت درهای بسته رمانی است که رنگ و بوی ترس دارد و درعینحال خواننده را به تأمل در تناقض میان ظاهر و باطن انسانها وامیدارد.
آرزو امیررضایی
زمستان ۱۳۹۵
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
پشت درهای بسته روایتی است برگرفته از زوایای تاریک ذهن انسان. اولین رمان بی.اِی. پاریس در فضایی نقل میشود که دو عنصر ترس و تعلیقِ میان گذشته و حال خواننده را درجا میخکوب میکند، چرا که او نیز در جدال بین عقل و احساس گرفتار میشود و مجبور به پیدا کردن راه فرار است.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴