بریدههایی از کتاب روزها در کتاب فروشی موریساکی
نویسنده:ساتوشی یاگی ساوا
مترجم:مژگان رنجبر
ویراستار:سارا صحرانورد فرد
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۴۹ رأی
۳٫۶
(۴۹)
موضوع اصلاً این نیست که کجا باشم، بلکه اون چیزیه که درونمه. هر جا که میرفتم و با هرکسی که بودم، اهمیت نداشت. اگه میتونستم با خودم صادق باشم، پس به همونجا تعلق داشتم.
shion
چقدر دردناکه که بفهمی برای انجام هر کاری بهجز حسرت خوردن، خیلی دیر شده.
Ehsan
«به نظر من خیلی مهم نیست که آدم از کتابها زیاد بدونه. من خودم هم چیز زیادی نمیدونم، ولی فکر میکنم موضوعی که دربارهٔ یه کتاب اهمیت داره اینه که چطوری روی آدم تأثیر میذاره.»
Fatima
زندگی آدم مال خودشه. متعلق به هیچکس دیگهای نیست.
mohammad Abbaszadegan
زندگی آدم مال خودشه. متعلق به هیچکس دیگهای نیست. میخواستم بفهمم معنی زندگی به دلخواه خودم چیه.»
eameli
او مقدمهوار گفت: «یه چیزی هست که میخوام بهم قول بدی.» بعد اضافه کرد: «نترس از اینکه عاشق کسی بشی. وقتی عاشق میشی، دلم میخواد سرتاپا عاشق بشی. حتی اگه آخرش با دلشکستگی تموم بشه، لطفاً زندگیت رو تنها و بدون عشق نگذرون. بابت اتفاقی که برات افتاد خیلی نگران بودم که نکنه از عاشق شدن دست بکشی. عشق فوقالعادهست. نمیخوام این رو فراموش کنی. خاطرات آدمهایی که عاشقشونی هیچوقت از بین نمیرن و تا وقتی زندهای، قلبت رو گرم نگه میدارن. وقتی مثل من سنوسالت بره بالا، متوجه میشی.
Fatima
شاید زمان زیادی صرف بشه تا آدم بفهمه که حقیقتاً دنبال چیه. شاید کل زندگیش رو صرف کنه و آخرش فقط بخش کوچیکی از اون رو بفهمه.
امیر
آدم هرجا که بره یا هرچقدر هم که کتاب بخونه، هنوز هیچی نمیدونه و هیچی ندیده. زندگی یعنی همین. ما زندگیهامون رو در تلاش برای پیدا کردن راهمون میگذرونیم.
Mina
«جوونهای امروزی دیگه کتاب نمیخونن؛ فقط بازیهای کامپیوتری میکنن. ناامیدکنندهست. حتی وقتی کتاب میخونن، فقط مانگاست و از این داستانهای بهدردنخور و سطحیِ توی تلفنهای همراهشون. حتی پسر خودم که تقریباً سی سالشه، هنوز هم تماموقت بازیهای ویدیویی میکنه. آخه این درسته؟ تو اینجوری فکر میکنی؟ البته که نه. اونها فقط ظاهر مسائل رو میبینن. اگه نمیخوای سطحی باشی، باید تلاش کنی و کتابهای فوقالعادهٔ اینجا رو بخونی.»
مرضیه
«معبد جایی نیست که آدم برای چیزی دعا کنه، جاییه که قدردانی خودش رو نشون میده. میآی اینجا تا به خدایان بگی: "ممنونم که همیشه مراقبم هستید."»
Fatima
«نمیدونم. فکر میکنم که با انجام ندادن هیچ کاری، دارم زندگیم رو هدر میدم.»
«من که اینطور فکر نمیکنم. مهمه که گاهی بیحرکت بمونی. فکر کن یه استراحت کوتاه توی سفر طولانی زندگیته. اینجا بندرگاه توئه و قایقت برای مدت کوتاهی لنگر میندازه. بعد از اینکه خوب استراحت کردی هم میتونی دوباره راه بیفتی و بری.»
Fatima
موضوع اصلاً این نیست که کجا باشم، بلکه اون چیزیه که درونمه. هر جا که میرفتم و با هرکسی که بودم، اهمیت نداشت. اگه میتونستم با خودم صادق باشم، پس به همونجا تعلق داشتم.
shion
داییام یکمرتبه ساکهایم را از دستم گرفت و به داخل کتابفروشی راهنماییام کرد. همین که پایم را به آنجا گذاشتم، بوی نا به مشامم حملهور شد. اتفاقی واژهٔ نا را با صدای بلند به زبان آوردم.
داییام خندید و حرفم را تصحیح کرد: «یه لطفی بکن و سعی کن این بو رو رطوبت بعد از یه بارون صبحگاهی تصور کنی.»
مرضیه
خواستهام فقط این بود که در هر شرایطی حسم را بیان کنم. حتی اگر کسی بهم میگفت خودخواهم، باید افکارم را به دیگران میگفتم. من عذاب میکشیدم، چون برای انجام چنین کاری بیشازحد ضعیف بودم.
iscalledlostone
زندگی آدم مال خودشه. متعلق به هیچکس دیگهای نیست.
امیر
«با اینکه آدم فکر میکنه این یه کسبوکار مستقله، چیزی که توی این صنعت مهمتر از هر چیز دیگهایه، روابطیه که با آدمها داری. به گمونم این موضوع کلاً حقیقت دنیای ماست.»
سپیده
آدمها وقتی همهٔ فکروذکرشون رو برای چیزی میذارن، میتونن هر جایی زندگی کنن.
مرضیه
«نمیدونم. فکر میکنم که با انجام ندادن هیچ کاری، دارم زندگیم رو هدر میدم.»
«من که اینطور فکر نمیکنم. مهمه که گاهی بیحرکت بمونی. فکر کن یه استراحت کوتاه توی سفر طولانی زندگیته. اینجا بندرگاه توئه و قایقت برای مدت کوتاهی لنگر میندازه. بعد از اینکه خوب استراحت کردی هم میتونی دوباره راه بیفتی و بری.
مرضیه
«عالیه.»
داییام بهتزده نگاهم کرد و گفت: «چی عالیه؟»
«اینکه داری کار دلخواهت رو انجام میدی و از همین طریق زندگیت رو میگذرونی.»
مرضیه
زندگی آدم مال خودشه. متعلق به هیچکس دیگهای نیست. میخواستم بفهمم معنی زندگی به دلخواه خودم چیه.
مرضیه
حجم
۱۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان