بزرگترین دعواها با اینجور بگومگوها آغاز شده. بنابراین به شما دو برادر میگویم این دیالوگ، یک دور و تسلسل باطل است. بیایید هردوتایتان از خرشیطان پیاده شوید و یک لیوان نوشیدنی بنوشید هرچند که آب سرد بهتر است. اوکی؟
باس گفت: «یک لیوان نوشیدنی دعوای اسرائیل و فلسطین را حل میکند؟ تمام موضوع به انجیل برمیگردد.»
valencia
آنها که تعیین میکنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرفهایشان ارزش شنیدن ندارد.
Mohadese_karimi
رئیس پلیس مخفی همیشه بازجوییهایش را با رفتار متمدنانه آغاز میکرد. اینکه تو طرف را خیلی زود به دیار نیستی میفرستی، دلیل نمیشود که با او مثل حیوان رفتار کنی. از این گذشته، او لذت میبرد از اینکه امیدی در دل قربانیانش بکارد و بارقهی آن را در چشمانشان ببیند. این هم در واقع نقطهی ضعف انسان است. بازی کردن با کسی.
یاس کبود
چون دردها و شکنجههای جسمیاش به مراتب جالبتر و سازندهتر از نشستن به انتظار مرگ
mahana golshahi
اینجا بود که برگشت و برای آخرین بار، نگاهی به ساختمان خانهی سالمندان، که تا چند لحظه پیش قرار بود خانهی آخرتش باشد، انداخت و با خود گفت مردن را میگذارد برای یک وقت دیگر و در جای دیگر.
mahana golshahi
آنها که تعیین میکنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرفهایشان ارزش شنیدن ندارد.
sepideh
ببخشید اسم اول شما چیست آقای دلار؟
آلن پاسخ داد: «یکصد هزار. نام کامل من آقای یکصد هزار دلار است و اجازهی فرود در فرودگاه شما را میخواهم.»
ـ ببخشید آقای دلار صدای شما را به زحمت میشنوم. ممکن است نام اولتان را یکبار دیگر تکرار کنید؟
آلن به کاپیتان گفت که کنترولر میخواهد چانه بزند.
کاپیتان گفت: «میدانم.»
آلن این بار در پاسخ کنترولر هوایی گفت: «اسم اول من دویست هزار دلار است. آیا اجازه میدهید بنشینیم؟»
رئیس پرواز گفت: «یک لحظه لطفاً آقای دلار.»
بار دیگر با همکارانش صحبت کرد و بعد گفت: «آقای دلار به فرودگاه بالی بسیار خوش آمدید. از دیدار شما محظوظ میشویم.»
کاربر ۳۴۰۳۰۴۰