بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جین ایر | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جین ایر

بریده‌هایی از کتاب جین ایر

۴٫۲
(۱۲۰)
این زیبایی نه از رنگ زیبای پوست، نه از مژه های بلند و نه از ابروهای مداد کشیده ناشی می‌شد بلکه نتیجه معنویت، تحرک و فروغ باطنی او بود.
.
چنین است طبیعت ناقص انسان! چنین لکه هایی بر صفحه پاکیزه ترین سیاره به چشم می‌خورد؛ و چشم هایی مثل چشم های دوشیزه اسکچرد فقط می‌توانند ان لکه های بسیار ریز را ببینند و از دیدن روشنایی کامل سیاره عاجزند.
.
“دشمنان خود را دوست بدارید. برای کسانی که به شما بد می‌گویند برکت بطلبید. با کسانی که از شما نفرت دارند و به شما کینه می ورزند مهربان باشید.
.
احساسات بدون تعقل در واقع مثل یک داروی آبکی و بی مزه است و از ان سو تعقل عاری از احساس هم مثل لقمه بدمزه و ناگواری است که نمی‌توان ان را بلعید.
shokooh
ندامت زهر زندگی است
ارغوان
فریاد کشید”بله! بله! او چه حرف ها یی به من زد؟ الیزا، جورجیانا حرف‌هایش را شنیدید؟ به نظرتان نباید به مادر بگم؟ اما قبل از آن-”به سمت من خیز برداشت، می‌توانستم حس کنم که موی سر و بازویم را گرفته است.
عمه‌مَماخ
. از قانون خداوند که مورد تصدیق انسان است اطاعت خواهم کرد. به اصولی پایبند خواهم بود که وقتی عاقل بودم و نه دیوانه که الان هستم آن ها را پذیرفتم. قوانین و اصول برای زمانی نیستند که وسوسه‌ای وجود ندارد؛ برای چنین لحظاتی وضع شده اند که جسم و روح در مقابل سختی ان قوانین و اصول سر به شورش برمی‌دارند؛ سخت دقیق اند و غیرقابل نقص خواهند بود. اگر من برای راحت شخص خودم بتوانم آن ها را نقض کنم چه ارزشی دارند؟ آن ها ارزشمندند، همیشه‌این اعتقاد را داشته ام و اگر حالا نتوانم چنین اعتقادی داشته باشم علتش این است که دیوانه ام، کاملاً دیوانه ام. حس می کنم بدنم به شدت داغ شده و قلبم سریعتر از ان می‌تپد که بتوانم نبض خود را بشمارم. عقاید از پیش پذیرفته شده و تصمیمات قبلی تمام ان چیزی هستند که در این زمان باید از آن ها طرفداری کنم. پایم را محکم خواهم گذاشت و نخواهم لغزید.‌“
maryhzd
در برابر آینه نشستم، نگاهم بی‌آن‌که خود بخواهم عمق آینه را می‌کاوید، در آن خلا رویایی هر چیزی که می‌دیدم سردتر و تیره تر از حالت واقعی آن‌ها بود: چشمان وحشت‌زده آن تصویر کوچک عجیب با آن صورت و دست‌های سفیدی که به دلیل تیرگی محیط مانند چند لکه به نظر می‌رسیدند، به من خیره شده بود؛
...
حالا وقتی یادم می‌اید که با چه صمیمیتی به ان بازیچه کوچک دل بسته بودم و ان را موجودی نیمه زنده می‌دانستم که احساس دارد، از خودم متعجب می‌شوم. تا عروسک را در لباس خواب خودم نمی پیچیدم نمی‌توانستم بخوابم و وقتی جایش امن و گرم می‌شد، خوش حال می‌شدم و گمان می‌کردم که او هم مانند من خوش حال شده است.
...
انسان می بایست چیزی را دوست داشته باشد، اما چون چیزهایی که شایسته دوست داشتن هستند برای من کمیاب بودند، تلاش می‌کردم لذت دوست داشتن را نثار عروسک مینیاتوری کهنه و رنگ و رو رفته‌ام کنم.
...
در برابر آینه نشستم، نگاهم بی‌آن‌که خود بخواهم عمق آینه را می‌کاوید، در آن خلا رویایی هر چیزی که می‌دیدم سردتر و تیره تر از حالت واقعی آن‌ها بود: چشمان وحشت‌زده آن تصویر کوچک عجیب با آن صورت و دست‌های سفیدی که به دلیل تیرگی محیط مانند چند لکه به نظر می‌رسیدند، به من خیره شده بود؛
...
در ان موقع چقدر خوب می‌شد اگر در میان توفان های یک زندگی پرتقلای نامطمئن به حال خود رها می‌گشتم و تجارب خشونت آمیز و تلخ به من می‌اموخت که چگونه در طلب آرامشی تلاش کنم که اکنون در میان ان، احساس دلتنگی می کنم!
esh
بهتر از این ها؟‌” “و بهتر از این ها؛ ان قدر بهتر که طلای خالص از تفاله های کثیف بهترست. قیافه تان نشان می‌دهد که به حرف های من شک دارید. من خودم شک ندارم. هدفم را می‌دانم و انگیزه هایم را می‌شناسم. و از این لحظه قانونی مثل قوانین پارس ها و هخامنشیان تغییر ناپذیر وضع می کنم که بر طبق آن ها هر دو درست اند.‌“
Neda^^
اما چون خورشید خیلی بالا آمده بود و چون قرائنی دال بر وجود شبح با ان قهقهه عجیب مشاهده نکرده بودم و علاوه بر این ها وضعیت زمانی ومکانی ترس مرا موجه نمی ساخت پس قاعدتاً ان ترس بایست به علت اعتقاد به خرافات بوده باشد. با این حال، ان واقعه به من فهماند که من در موقع رویارویی با یک رویداد عجیب و غیرمنتظره چقدر احمقانه رفتار می کنم.
Neda^^
بله، همان طور که سلیمان نبی گفته”یک غذای گیاهی توأم با محبت، از غذای گوشت گاو پرواری توأم با نفرت بهترست”به همین استدلال، حالا دیگر حاضر نبودم لوود را با تمام محرومیت هایش با گیتس هد و تجملاتش عوض کنم.
Neda^^
به اصولی پایبند خواهم بود که وقتی عاقل بودم و نه دیوانه که الان هستم آن ها را پذیرفتم. قوانین و اصول برای زمانی نیستند که وسوسه‌ای وجود ندارد؛ برای چنین لحظاتی وضع شده اند که جسم و روح در مقابل سختی ان قوانین و اصول سر به شورش برمی‌دارند؛
معصومه

حجم

۶۲۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

حجم

۶۲۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

قیمت:
۱۴۲,۰۰۰
۷۱,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد