بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تمام چیزهای خطرناک | طاقچه
تصویر جلد کتاب تمام چیزهای خطرناک

بریده‌هایی از کتاب تمام چیزهای خطرناک

انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۳از ۵۱ رأی
۳٫۳
(۵۱)
حالا می‌فهمم چه حس‌وحالی دارد، چقدر دیوانه‌کننده است، نیمه‌شب‌ها بیدار ماندن بدون هیچ همراهی جز افکارت.
zohreh
صبح‌ها همیشه گیج‌ومنگم. همیشه کمی عصبانی، انگار مغزم از اینکه مجبور شده بیدار شود و به‌زور به کار بیفتد، آشفته است.
zohreh
می‌گویند: «حتی نمی‌تونم رنجی رو که شما تحمل کردین تصور کنم.» و درست می‌گویند: نمی‌توانند تصور کنند. تا وقتی در مرکز ماجرا نباشی و با آن زندگی نکنی، نمی‌توانی. و آن موقع هم دیگر خیلی دیر شده. خشونت سراغ تو هم آمده است.
zohreh
ما فکر می‌کنیم وقتی خوابیده‌ایم، دنیا هم به خواب فرومی‌رود. انتظار داریم صبح که شد، همه چیز را مثل قبل از سر گیرد، دست‌نخورده، بدون خدشه. انگار چون ما توقف کرده‌ایم، زندگی هم توقف می‌کند.
zohreh
حالا نمی‌توانم به اولین دیدارمان فکر نکنم. راستش، بیشتر دست تقدیر بود؛ برخورد دو آدمی که به‌معنای واقعی کلمه مقدر بود با هم باشند. آن زمان، ستاره‌ها را برایم تداعی می‌کرد: اینکه چطور دو ستاره به هم برخورد می‌کنند و با هم ترکیب می‌شوند ـ بزرگ‌تر، روشن‌تر، قوی‌تر از قبل. چیزی که آن زمان نمی‌دانستم این بود که وقتی سرعت برخوردشان زیاد باشد، اصلاً با هم ترکیب نمی‌شوند. منفجر می‌شوند، بخار می‌شوند و چیزی از آن‌ها باقی نمی‌ماند.
zohreh
هیچ چیزِ سوگ منطقی نیست: کارهایی که باعث می‌شوند بکنیم، دروغ‌هایی که باعث می‌شوند باور کنیم.
zohreh
بن سلیقهٔ خاصی دارد و نمی‌دانم دانستن این موضوع حالم را بهتر می‌کند یا بدتر. شاید این دختر تازه چیزی جز یک جایگزین نباشد، شیدایی زودگذری برای کمک به فراموش کردن ازدواجی ناکام و پسری گمشده... اما این یعنی من هم فقط یک جایگزین بودم؟ جایگزینی برای آلیسون؟ به‌نظرم سلیقهٔ خاصی داشتن غیرعادی نیست ـ خیلی از آدم‌ها سلیقهٔ خاصی دارند ـ اما نمی‌دانم چرا این موضوع کسانی را یادم می‌آورد که وقتی سگشان می‌میرد سگ دیگری درست شبیه سگ مُرده‌شان می‌خرند. به‌جای سوگواری و فراموش کردن یا امتحان کردن چیزی تازه، تصمیم می‌گیرند سگ دیگری را جایگزین و زندگی سابقشان را بازآفرینی کنند. وانمود کنند اتفاقی نیفتاده است.
Fereshte
زن‌ها به‌شکل کلی ـ از بدو تولد با حس عذاب‌وجدان روبه‌رواند. ما همیشه فکر می‌کنیم مسئول تمام مشکلاتیم. نیاز به عذرخواهی همیشه در ما وجود دارد: برای اینکه زیاد یا کم بوده‌ایم. شلوغ یا ساکت بوده‌ایم. سخت‌کوش یا قانع بوده‌ایم.
parniangh
می‌دانستم اگر اول نسبت به خودم مهربان نباشم، نمی‌توانم آدم خوبی، مادر خوبی باشم ـ
parniangh
«می‌دونی که نباید تنهایی ادامه بدی. اگه کمک بگیری، اشکال نداره.»
zohreh
کاری می‌کرد هر چه می‌گویم بد جلوه کند، نادرست، گناه‌آلود.
fateme
خشونت همواره به‌اشکالی سراغمان می‌آید که انتظارش را نداریم: سریع، بی‌سروصدا، پنهان در چیزی دیگر.
zohreh
داری توی جاهایی دنبال جواب می‌گردی که اصلاً جوابی در کار نیست.
zohreh
گاهی اوقات دیدن خودم از چشم کسانی که مرا می‌شناختند، عجیب است. در آینه، تغییراتم تدریجی‌اند ـ یک‌جور نابودی روزانه، مثل ذره‌ذره مُردن از گرسنگی یا بدنی در حال تجزیه ـ اما در چشم دیگران، بلافاصله آن شوک را می‌بینم، مثل سیلی ملایمی به صورت.
zohreh
فاجعهٔ یک کودک گمشده همین است، چیزی که هیچ کس به شما نمی‌گوید: آن‌ها هرگز نمی‌میرند. با رفتنشان جاودانه می‌شوند ـ همیشه هستند، فقط کمی دور از دید. درست همان‌طور که شما را ترک کردند، همواره در ذهنتان زنده‌اند، صورت واقعی به خود می‌گیرند، مثل وقتی تا ته راهرو می‌روید، جایی که در آن ایستاده بودید ناگهان به نقطهٔ سردی تبدیل می‌شود یا پیچ‌وتاب رگه‌ای دود قبل از اینکه کاملاً ناپدید شود و اثر خیلی خفیفی از آنچه بود، به جا بگذارد.
zohreh
می‌فهمم چیز آزاردهنده‌تری از تنها بودن در تاریکی وجود دارد. فهمیدن اینکه اصلاً تنها نیستی.
غَزال_ک
نکتهٔ مهم سوگ همین است: کتابچهٔ راهنمایی برای آن وجود ندارد. فهرستی در کار نیست که بهترین راه حرکت کردن یا ادامه دادن را مشخص کند.
غَزال_ک
حس‌وحالی دارد، چقدر دیوانه‌کننده است، نیمه‌شب‌ها بیدار ماندن بدون هیچ همراهی جز افکارت.
Mehrgolll
نگاه کنم: تصاویر را به خودمان برمی‌گردانند، چیزی آشنا، اما در عین حال وارونه، به‌هم‌ریخته، نه همسان با شکل واقعی. اما غیرممکن است درون چشم گذشته‌مان خیره شویم و اتفاقات را با وضوح کامل ببینیم، برای همین باید به خاطراتمان اعتماد کنیم. باید امیدوار باشیم تحریف و تکه‌تکه نشده باشند، واقعیت را مطابق با آرزوهای ما مخدوش نکرده باشند.
zohreh
در خانهٔ ما همیشه از بحث‌های سیاسی و مذهبی استقبال می‌شد، اما عواطف، احساسات و موضوعات بغرنج دیگر خیلی راحت در زیر توده‌های پول و هدیه پنهان و عاقبت به‌کلی فراموش می‌شدند.
zohreh

حجم

۳۲۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۳۲۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد