بریده‌هایی از کتاب مبانی موفقیت

اگر در حال یادگیری ورزشی جدید هستید، از سطوح مهارتی پایین‌تر شروع کنید. بر مهارت‌هایی که لازم است آن‌ها را یاد بگیرید مسلط شوید و بر ترس‌های خود غالب آیید، بعد به‌سراغ چالش‌های بزرگ‌تر بروید.

تصور می‌کنم یکی از رموز موفقیت من این است که مشتاقم بترسم. من از ترس خوشم می‌آید و گمان می‌کنم بسیاری از مردم دوست ندارند تا سر حد مرگ بترسند و به همین علت است که به رؤیای بزرگ نمی‌رسند.

من هم در جاهایی احساس ناامنی کرده‌ام، اما از آنچه در مورد آن احساس ناامنی می‌کنم جدا نمی‌شوم، بلکه به‌دنبالش می‌روم و می‌گویم: «از چه بترسم؟» شرط می‌بندم به‌طور متوسط افراد موفق می‌توانند به شما بگویند خیلی بیشتر از دفعاتی که موفق شده‌اند، شکست خورده‌اند. تعداد شکست‌های خود من خیلی بیشتر از تعداد موفقیت‌هایم بوده است. در مقابل هرتجارتی که به دست آورده‌ام، دویست مورد را از دست داده‌ام یا اصلاً به دست نیاورده‌ام. باید به‌دنبال چیزی بروید که از آن می‌ترسید. کوین سوربو؛ هنرپیشه‌ای که با سریال تلویزیونی «هرکول» کار خود را شروع کرد همان‌طورکه در سفر خود از جایی که هستید به جایی که می‌خواهید باشید به جلو پیش می‌روید، باید با ترس‌های زیادی مواجه شوید

بسیاری از مردم نمی‌توانند اقدام کنند چون از شکست می‌ترسند. از طرف دیگر، افراد موفق می‌دانند که شکست قسمت مهم روند یادگیری است و می‌دانند شکست تنها راه یادگرفتن از طریق آزمون و خطاست. نه‌تنها باید از ترس از شکست نترسیم، بلکه نیاز داریم به شکست خوردن تمایل داشته باشیم ـ حتی مشتاق آن باشیم. من این نوع شکست سازنده را «شکست پیشرو» می‌نامم. خیلی راحت شروع کنید، اشتباه کنید، به نتیجه‌ آن دقت کنید، آن را اصلاح کنید و دوباره به سمت جلو و رو به هدف ادامه دهید. هرتجربه اطلاعاتی مفیدتر به شما خواهد داد که می‌توانید دفعه بعد از آن استفاده کنید.

عده‌ای کل زندگی خود را صرف این می‌کنند که منتظر شوند موقعیتی پیش بیاید بعد کاری انجام دهند. بندرت زمان «کامل» برای انجام کاری پیش می‌آید. مهم این است که فقط شروع کنیم، وارد بازی شویم و در آن زمینه فعالیت کنیم. وقتی این کار را کردید، مردم به شما کمک خواهند کرد تا در مواردی که برای موفقیت به آن‌ها نیاز دارید، اصلاحاتی صورت دهید. وقتی اقدام کردید، با سرعت بسیار بیشتری شروع به یاد گرفتن خواهید کرد.

همه‌ زمانی را که برای نگران شدن در مورد این‌که دیگران درباره‌ عقاید، اهداف، لباس، مو و خانه‌ شما چه فکری می‌کنند هدر می‌دهید، بهتر است صرف تفکر و اندیشیدن در مورد انجام کارهایی کنید که شما را به اهدافتان می‌رسانند.

مثلاً «ببین، می‌دونستم نمی‌تونم جلوی جمع صحبت کنم» .     تا وقتی به شکایت در مورد شرایط فعلی خود ادامه دهید، ذهن شما روی آن متمرکز خواهد شد. وقتی همواره در مورد آن‌ها صحبت و فکر می‌کنید و در مورد چگونگی آن‌ها می‌نویسید، همان مسیرهای خنثی‌ای را که امروز شما را به اینجا رسانده‌اند، تقویت می‌کنید و همواره همان تشعشعاتی را متصاعد می‌کنید که جذب‌کننده همان مردم و شرایطی است که خلق کرده‌اید. برای این‌که جهت این چرخش را تغییر دهیم، باید به‌جای فکر کردن، صحبت کردن و نوشتن در مورد واقعیتی که می‌خواهید خلق کنید، روی آن تمرکز کنید. باید ذهن غیرهوشیار خود را با افکار و تصاویر این واقعیت جدید پر کنید.

از منطقه‌ امن خود بیرون بیایید منطقه‌ امن خود را زندانی تلقی کنید که در آن زندگی می‌کنید، زندانی بزرگ که خودتان آن را ساخته‌اید. این زندان از مجموعه‌ای از نمی‌توانم‌ها، بایدها، نبایدها و دیگر باورهای بی‌اساس ناشی از افکار منفی و تصمیماتی که روی هم انباشته‌اید و در طول عمر خود آن‌ها را تقویت کرده‌اید، ساخته شده است. شاید حتی طوری آموزش دیده و تربیت شده باشید که خودتان را محدود کنید.

یک راه دیگر از انتها آغاز کردن و نگاه معکوس است. می‌توانید به‌سادگی چشمانتان را ببندید و تصور کنید که الان آینده است و به هدف خود رسیده‌اید. سپس به گذشته نگاه کنید و ببینید چه کردید که به جایی که الان هستید، رسیدید. آخرین کاری که انجام دادید چه بود؟ بعد کار قبل از آن و الی آخر، تا وارد اولین اقدامی شوید که شروع کردید.

شما حاصل تصادف نیستید. انبوه هم تولید نشده‌اید. محصول خط تولید کلی نیستید. به‌طور دقیق برنامه‌ریزی شده‌اید و نیرویی ویژه به شما اهدا شده و خدایِ صنعت‌گر عاشقانه شما را روی زمین قرار داده است. مکس لوکادو؛ نویسنده

آینده‌تان را براساس آینده خود خلق کنید، نه براساس گذشته‌تان. ورنر ارهارد

اصل۳: تصمیم بگیرید چه می‌خواهید اولین گام گریزناپذیر برای کسب آنچه در زندگی می‌خواهید، این است که تصمیم بگیرید چه می‌خواهید. بن استاین؛ هنرپیشه و نویسنده

هرنتیجه‌ای که در زندگی به دست می‌آورید (موفقیت یا شکست، ثروت یا فقر، سلامت یا بیماری، آشنایی یا جدایی، کامیابی یا درماندگی) حاصل این است که چگونه در برابر رویداد یا حادثه قبلی زندگی خود واکنش نشان داده‌اید.

تا وقتی کسی یا چیزی را مسئول و مقصر عدم موفقیت خود بدانید، هرگز موفق نخواهید شد.

یک راه خارج‌کردن خودتان از ناحیه‌ امن این است که ذهن نیمه‌هوشیارتان را با افکار و تصورات جدید بمباران کنید، افکاری چون داشتن حساب بانکی بزرگ، بدن و هیکل قوی و سالم، کاری مهیج، دوستان جالب، تعطیلات به یاد ماندنی و همه‌ اهدافی که می‌خواهید به آن برسید. استفاده از این روش را ادای عبارات تأکیدی می‌نامند.

به این ترتیب، بزرگ‌ترین فیل را می‌توان با نازک‌ترین طناب زندانی کرد.

اصل۴۱: گروه پشتیبانی قدرتمند تشکیل دهید و کارها را به آن‌ها بسپارید نه صعود به قله اورست یک‌روزه امکان‌پذیر بود و نه حتی آن هفته‌های فراموش‌نشدنی که از کوه بالا می‌رفتیم… درحقیقت صعود به قله مجموع تلاش طاقت‌فرسا و مداوم عده زیادی از افراد در مدت زمانی طولانی بود. سر جان هانت؛ سال ۱۹۵۳ به قله اورست صعود

گر تمام کارهایی را که در توانمان است انجام دهیم، از خودمان به معنای واقعی شگفت‌زده خواهیم شد. توماس ادیسون

تنها چیزی که نتایج شما را تغییر خواهد داد، تغییر رفتار شماست.

فرصت نداشتید به‌خوبی به اتومبیلتان رسیدگی کنید و مواظب آن باشید، اینک باید با اتومبیل خراب و ازکارافتاده کنار جاده بنشینید. به مدرسه برنگشتید و ادامه تحصیل ندادید، حال پیشرفت نکرده‌اید. بدانید که شما قربانی نیستید. شما بدون هیچ دخالتی کنار ایستادید و اجازه دادید این اتفاقات بیفتند. شما چیزی نگفتید، درخواستی نکردید، خواهشی نکردید، نه نگفتید، کار جدید را امتحان نکردید یا آن وضعیت را رها نکردید.