بریدههایی از کتاب کفش باز
۴٫۱
(۴۳۱)
در حقیقت در ۱۹۶۵ دویدن هنوز ورزش نبود. محبوب نبود. غیرمحبوب هم نبود. فقط بود. بیرونرفتن و سه مایل دویدن کاری بود که فقط آدمهای عجیبغریب انجام میدادند. احتمالاً برای آنکه انرژی جنونآمیزشان را تخلیه کنند. دویدن برای دویدن. دویدن بهعنوان تمرین. دویدن برای آزادکردن آندورفین. دویدن برای داشتن زندگی بهتر و طولانیتر… کسی دربارهی این حرفها چیزی نشنیده بود.
آسمان شب
چون درحالیکه دانشجویان امروز را بسیار زیرکتر و شایستهتر از دوران خودم مییابم، آنها را بسیار بدبینتر هم مییابم. هرازگاهی آنها در حیرت میپرسند: «امریکا به کجا میره؟ دنیا به کجا میره؟» یا: «کارآفرینهای جدید کجا هستن؟» یا: «ما بهعنوان یک جامعه، محکوم به آیندهای بدتر برای فرزندانمون هستیم؟»
من به آنها راجعبه ژاپن ویرانشدهای که در سال ۱۹۶۲ دیدم، میگویم. به آنها راجعبه آوارها و خرابههایی که به گونهای مردان عالمی همچون هایامی و ایتو و سومراگی را به دنیا آوردند، میگویم. به آنها راجعبه منابع طبیعی و انسانی دستنخوردهای میگویم که دنیا در اختیار دارد، راجعبه راهها و ابزارهای فراوانی که برای بحرانهای بسیار آن وجود دارد. به دانشجویان میگویم، تنها کاری که باید بکنیم این است که کار کنیم و مطالعه کنیم، کار کنیم و مطالعه کنیم، تا هرجا که میتوانیم.
به عبارت دیگر: همگی بایستی پروفسورهای جنگل باشیم.
حمید ثروت(تلگرام :hamid1408)
قبل از دیگران، قبل از پرندهها و قبل از خورشید از خواب بیدار شدم.
zahra.n
ورزش مهم نیست ـ درواقع سعی و تلاش آدمی مهم نیست ـ تقلای کامل، قلب انسانها را فتح میکند.
حسین(ع) همه جا با ماست
تلاش سخت، حیاتی است. یک تیم خوب، اساسی است. مغزها و ارادهها، بینهایت ارزش دارند؛ ولی شانس ممکن است نتیجه را تعیین کند. بعضی افراد آنرا شانس صدا نمیکنند. ممکن است آنرا تائو صدا کنند، یا لوگوس، یا جنانا، یا دارما. یا روح. یا خدا بنامند.
بگذارید اینطور بگویم. هرچه سختتر کار کنید، تائوی شما بهتر خواهد شد. و از آنجا که هیچکس بهقدر کافی تائو را تعریف نکرده است، حالا سعی میکنم که بهطور منظم به مراسم عبادی بروم. به آنها خواهم گفت: به خودتان ایمان داشته باشید؛ ولی به ایمان هم ایمان داشته باشید. ایمان، نه به آن صورت که دیگران تعریف میکنند، بلکه ایمان، به صورتی که خودتان تعریف میکنید. ایمان، به آن صورتی که ایمان خودش را در قلب شما تعریف میکند.
aydan
و کسانی که به کارآفرینها اصرار میکنند که هرگز تسلیم نشوند؟ شارلاتانها. بعضی اوقات بایستی تسلیم شوی. بعضی اوقات دانستن اینکه چه موقع تسلیم شوی، چه موقع چیز دیگری را امتحان کنی، نبوغ است. تسلیمشدن به معنی متوقفشدن نیست. هرگز متوقف نشوید.
شانس نقش بزرگی ایفا میکند. بله، میخواهم بهطور علنی به قدرت شانس اعتراف کنم. ورزشکاران خوششانس میشوند، شاعران خوششانس میشوند، کسبوکارها خوششانس میشوند.
aydan
. کارآفرینها همیشه کمتوانتر و کمتعدادتر بودهاند. آنها همیشه برای بالارفتن از سراشیبیها جنگیدهاند و سراشیبیها هیچوقت به این اندازه شیب تندی نداشتهاند. کارآفرینی امریکا درحال کمشدن است، نه زیادشدن. یک تحقیق در مدرسهی کسبوکار هاروارد اخیراً تمام کشورهای جهان را از لحاظ روحیهی کارآفرینی رتبهبندی کرد. امریکا پایینتر از پرو بود.
aydan
به ندایشان گوش دهند. حتا اگر نمیدانند که مفهوم آن چیست، آنرا دنبال کنند. اگر ندایتان را دنبال کنید، تحمل خستگی راحتتر خواهد شد، ناامیدیها به محرک تبدیل میشوند و فرازها مثل چیزی نخواهند بود که تا به حال تجربه کردهاید.
دوست دارم به بهترینها به ساختارشکنها، مخترعها، یاغیها هشدار دهم که همیشه خال هدف بر روی پشتهایشان قرار خواهد گرفت و هرچه بهتر شوند، نشانه بزرگتر خواهد شد. این نظر یک مرد نیست، قانون طبیعت است.
میخواهم به آنها یادآوری کنم که امریکا آن سرزمین مطلوب کارآفرینی نیست که مردم فکر میکنند.
aydan
خدایا! چقدر آرزو میکنم که میتوانستم همهچیز را دوباره زندگی کنم. غیر از آن دوست دارم که تجربهام را همراه با فراز و فرودهای آن به اشتراک بگذارم، تا جایی، یک مرد یا زن جوان که رنجها و مصیبتهای یکسانی را تجربه میکند، شاید تشویق گردد یا به آرامش برسد. یا هشدار بگیرد. یک کارآفرین جوان یا شاید یک ورزشکار یا نقاش یا نویسنده، ممکن است به تلاش ادامه دهد.
همگی یک هدف داریم. یک آرزو.
چه خوب میشود اگر بتوان به آنها کمک کرد که از دلسردیهای معمول اجتناب کنند. به آنها خواهم گفت که دکمهی توقف را بزنند، سخت و طولانی به این فکر کنند که برای چهل سال آینده میخواهند وقتشان را چگونه و با چه کسی بگذرانند. به مردان و زنان بیستوچندساله خواهم گفت که به کار یا تخصص یا حتا یک حرفه قانع نشوند.
aydan
هر دوندهای اینرا میداند. کیلومترها میدوی و میدوی، بدون آنکه واقعاً دلیلش را بدانی. به خودت میگویی بهخاطر هدفی این کار را میکنی یا دنبال جمعیتی هستی؛ اما دلیل حقیقی دویدن تو آن است که جایگزین آن، یعنی ایستادن تو را تا سرحد مرگ میترساند.
بهاینترتیب، در آن صبح سال ۱۹۶۲ به خودم گفتم: بگذار همه بگویند که ایدهات ابلهانه است… تو ادامه بده. نایست. حتا به ایستادن فکر هم نکن تا اینکه به آنجا برسی و فکرت را زیاد مشغول این نکن که "آنجا" کجاست. هرچه پیش آمد فقط نایست.
این پندی استثنایی، پیشگویانه و ضروری بود که بهطور غیرمنتظرهای موفق شدم به خودم بدهم و از خودم بگیرم. نیمقرن بعد از آن روز، اکنون بر این باورم که این بهترین و یا شاید تنها پندیست که میتوانیم و باید به خود و دیگران بدهیم.
aydan
حجم
۴۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۴۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
تومان