بریده‌هایی از کتاب امسال تکرار نخواهد شد

دنیا پر است از آدم‌هایی که رویاپردازند، اما تعداد اندکی هستند که پیش می‌روند و قدم‌هایی استوار برای تحقق رویاهایشان برمی‌دارند.»

«اغلب افراد قبل از این‌که تلاش کنند، تسلیم می‌شوند. با وجود این‌که می‌خواهند زندگی بهتری داشته باشند و موفقیت کسب کنند، اما دائم واژه‌های «من نمی‌توانم و از پس آن برنمی‌آیم» را به زبان می‌آورند و تسلیم می‌شوند. اغلب افراد حتی کوچک‌ترین تلاشی نمی‌کنند.

باید از روی مبل بلند شده، به بیرون رفته و تمام چیزهایی که آرزویش را دارید، به واقعیت تبدیل کنید. انجام دادن و عمل کردن باید به‌دنبال خواستن، باور داشتن، امید داشتن و برنامه‌ریزی بیاید.

«اگر چیزی در زندگی‌تان پیدا نمی‌شود که حاضر شوید برایش جان‌تان را بدهید، شما لایق زندگی کردن نیستید.»

مسئولیت شما این است که استعداد‌های خود را شکوفا کنید. باید به بهترین جایگاهی که می‌توانید در آن بایستید، برسید.

کاری کنید که برنامه شغلی‌تان با برنامه زندگی‌تان تداخلی نداشته باشد.

چیزی که در زندگی‌ام یاد گرفته‌ام در همین چهار جمله کوتاه خلاصه می‌شود که «برنامه‌ریزی کن، اقدام کن، بازنگری کن و اصلاح کن.»

اگر ندانید به دنبال چه چیزی هستید، هیچ‌گاه به آن نمی‌رسید.

زمانی که دلیل‌تان به اندازه کافی بزرگ باشد، قادر به انجام هر کاری هستید.

بدون هدف زندگی‌تان مانند یک کشتی بدون سکان است. بی‌اراده به همراه جریان آب حرکت و ناگزیر با سنگ‌ها و موانع بین راه برخورد خواهید کرد؛

زمانی که اغلب مردم توجه خود را به آن چیزی که هم‌اکنون دارند، متمرکز می‌کنند و یا چشم‌انداز و مسیر خود را به‌صورت روزانه معین می‌کنند، دچار انحراف می‌شوند. تنها زمانی که برای خود یک هدف در افق و دوردست قرار دهید، می‌توانید با سرعت و در مسیر مستقیم به سوی هدف‌تان حرکت کنید. به پیش بروید و از مسیر خود منحرف نشوید.

در نظر بگیرید که می‌توانستید تمام آن چیزی که تاکنون به دست آورده‌اید، در یک دوره بسیار بسیار کوتاه‌تر به دست می‌آوردید.

تنها چیزی که شما را از رسیدن به بزرگ‌ترین چشم‌انداز زندگی‌تان باز می‌دارد، نداشتن شجاعت است. آن را به‌دست آورید تا اعلام کنید که همین لحظه و همین حالا نقطه عطف من است. تصمیم بگیرید. زمانی که یک‌سال بعد، ساعت از نیمه‌شب بگذرد، بتوانید به گذشته نگاه کنید و این لحظه را به یاد آورید که نقطه‌عطفی در زندگی‌تان بوده است. در همین لحظه با غرور از دستاورد‌هایتان لذت ببرید.

اگر شما به حرف مرغ‌های اطراف‌تان گوش دهید، مانند آن مرغ‌ها زندگی خواهید کرد و مانند آن‌ها خواهید مرد. در درون شما یک عقاب وجود دارد.

هر جایی که چشم‌انداز و آینده روشنی وجود نداشته باشد، مردم نابود خواهند شد. چشم‌انداز شما در زندگی چیست؟ هدفتان باید بزرگ‌تر از شما باشد. آیا چیزی وجود دارد که مایل باشید برایش بجنگید؟ کسی هست که مایل باشید به خاطرش بجنگید؟ و یا... زندگی کنید؟

«اگر می‌خواهید بیشتر داشته باشید، باید بیشتر باشید.» موفقیت، انجام یک برنامه نیست. تبدیل شدن به یک برنامه است.

اهداف‌تان نیستند که باید رویشان کار شود، بلکه شما هستید که باید روی خودتان کار کنید. دانستن این مسئله بسیار مهم است. باید بدانید که در زندگی، آن چیزی که می‌خواهید، به‌دست نمی‌آورید؛ بلکه آن‌طورکه هستید، در زندگی به موفقیت می‌رسید. شما همان میزان موفقیت نصیب‌تان می‌شود که لایقش هستید؛ اما طبیعت انسان این‌طور است که دائم به نتیجه‌ها توجه دارد، نه دلایل آن‌ها.

بلکه نیازمند طرز فکری است که هیچ‌گاه به وضعیت و توانایی فعلی خود قانع نباشید. نیازمند این است که بتوانید شکست‌های هر روزه را تحمل کنید و باز هم از جا بلند شوید. نیازمند صرف ساعات زیاد بر روی هدف و تعهد روزانه به آن است. در درازمدت نتایج می‌توانند بهتر شوند؛ اما در کوتاه‌مدت مثلا روز به روز یا ماه به ماه قطعا این تعهد هر روزه خوشایند نخواهد بود. شما را به یک زندگی برتر دعوت می‌کنم. برتر بودن مورد احترام اکثر افراد است و کمتر کسی هست که آن را نپذیرد. برتر بودن نیازمند با شرافت زندگی کردن است. نیاز‌مند این است که به عهد‌ها و قول‌هایمان وفا کنیم. کاری را انجام بدهیم که درست است، حتی وقتی کسی نظاره‌گرمان نیست.

مثال فردریک نیچه در کتاب خود به نام انسان، بیش از حد انسان، انسان‌های موفق را به عنوان انسان‌هایی توصیف می‌کند که در یک رویداد به طرز خستگی‌ناپذیری همواره شرکت می‌کنند

تنها خبر خوب این است که بزرگی و موفقیت ژنتیکی نیست. چیزی به نام نبوغ ذاتی وجود ندارد. یعنی همه ما می‌توانیم یک نابغه باشیم و در هر حوزه‌ای از زندگی خود به موفقیت برسیم. تنها و تنها اگر به این پیشرفت هدفمند تن دهیم.