بریده‌هایی از کتاب امسال تکرار نخواهد شد

ملاکوم گلدول در کتاب خود به نام جدا افتادگان در خصوص موضوع فوق نوشته است: «موفقیت چیزی است که با حدود ۱۰۰۰۰ ساعت تمرین متمرکز به دست می‌آید.»

اعمال انرژی دائمی بر روی اهداف‌تان می‌تواند زندگی شما را به کل تغییر دهد. یک لحظه غفلت و بی‌توجهی یا یک لحظه بی‌برنامگی می‌تواند باعث از دست رفتن این نیروی جنبشی شود و شما را از پیشرفت باز دارد. به این ربط ندارد که چطور رقابت‌تان را شروع می‌کنید؛ مهم این است که چطور آن را ادامه می‌دهید. اگر مصر بمانید، بالاخره می‌توانید حتی قوی‌ترین رقبا را از میدان به در کنید. پشتکار همان دلیلی است که باعث می‌شود لاک‌پشت، خرگوش را شکست دهد.

مشکل این‌جا است که تعهد آن‌ها خیلی سریع کم‌رنگ می‌شود و علاقه خود را از دست می‌دهند. در همین حال کسانی که با علاقه کمتر؛ ولی با تعهد بیشتری شروع کرده‌اند، خودشان را سریع به ایشان می‌رسانند و از آن‌ها هم جلو می‌زنند. چیزی را داشته باشید که بقیه ندارند؛ پشتکار.

«اغلب انسان‌ها قبل از این‌که به موفقیت برسند، دست از تلاش برمی‌دارند. همچنین در دقایق پایانی، بازی را رها می‌کنند.» راس پروت

قطعا اشتباهاتی خواهید کرد و ممکن است از مسیر اصلی خارج شوید. شکست خواهید خورد. انگیزه خود را از دست خواهید داد. احساس بی‌رمقی خواهید کرد؛ اما تمام این موارد مشکل اساسی نیست، برای همه اتفاق می‌افتد. همین‌ مسائل است که باعث می‌شود شما را انسان خطاب کنند. فقط انتظارش را داشته باشید و مجدد به مسیر اصلی باز گردید. همان‌طور که کالوین کولیج می‌گوید؛ هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند جای پشتکار را بگیرد. حتی استعداد نیز جای آن را پر نمی‌کند. انسان‌های بااستعداد، اما ناموفق زیادی در اطراف ما وجود دارد. نبوغ هم نمی‌تواند جای پشتکار را بگیرد. تحصیلات هم به تنهایی همین‌طور است. دنیا پر است از انسان‌های بیکاری که تحصیلات دانشگاهی دارند. پشتکار و سماجت، خودشان قادر مطلق هستند و به تنهایی برای موفقیت می‌توانند کافی باشند.

همان چند گام بیشتر است که موفقیت را نصیب فرد می‌کند. همان ضرب و فشارها و ساعت‌های بیشتر است که تفاوت ایجاد خواهد کرد. همین بیشترها شما را از سایرین و افراد عادی جامعه متفاوت می‌کند. همین کلمه فوق است که وقتی کنار کلمه عادی قرارش می‌دهید، معنی فوق‌العاده را می‌دهد.

اگر می‌خواهید کسی شما را به یاد بسپارد، دنبال هدفی باشید و برای آن بجنگید (بازنده یا برنده) ؛ بگذارید در یادها بمانید. خوب بجنگید و ایمان خودتان را از دست ندهید. این برنامه را جدی بگیرید، در غیر این‌صورت به نتیجه نخواهید رسید. درباره آینده خود جدی باشید.

«با اعتماد به‌نفس کامل به سمت رویاهایتان بروید. زندگی‌تان را آن‌طور که برای خودتان تجسم کرده‌اید، بسازید.» هنری دیوید تورو برای آینده خود بجنگید

کم‌کم به خودتان ایمان بیاورید. خود را باور نداشتن، تنها چیزی است که شما را از بزرگی و عظمت دور نگه می‌دارد. با جسارت زندگی و از پیروی دیگران دوری کنید. منظورم این است که مانند عوام نباشید. هیچ وقت در زندگی‌تان به نتایج معمولی و متوسط رضایت ندهید. معیارهای بالاتری برای خود داشته و متفاوت باشید. متفاوت فکر و عمل کنید.

همان‌طور که ویرژیل شاعر رومی گفت: «خوشبختی، انسان‌های جسور را بیشتر از بقیه ترجیح می‌دهد.»

ه النور روزولت به زیبایی بیان کرد، عمل کنید: «هر روز کاری را انجام دهید که از آن هراس دارید.» امروز اولین گام‌هایی که برداشتن‌شان در شما هراس ایجاد می‌کند، به سمت موفقیت بردارید. «منتظر نمانید. هیچ‌گاه آن زمان درست و مناسب نمی‌آید. هم اکنون بهترین زمان برای عمل است.» ناپلئون هیل

«زندگی بدون تعادل، روابط‌تان را با دیگران خراب می‌کند، سلامتی‌ شما را می‌گیرد و اعتقادات‌تان را سلب می‌کند. زندگی بدون تعادل به قیمت از دست دادن دارایی‌ها و در نهایت خوشبختی‌تان تمام می‌شود. پس چیزهایی در زندگی خود پیدا کنید که در همه وجوه زندگی به شما انگیزه بدهد. موفقیت‌تان به همین امر بستگی دارد.»

بخش حوادث روزنامه‌ها پر است از خبر طلاق یا تصادف‌های رانندگی، اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی، خودکشی و... خیلی از این افراد ممکن است مشهور باشند. شاید بپرسید، چرا آن‌ها انسان‌هایی ناراضی و افسرده هستند؟ در واقع تلاش‌شان برای موفق شدن در زمینه‌ای باعث ایجاد یک عدم تعادل و ناهماهنگی بین سایر وجوه زندگی‌شان شده است.

«اغلب انسان‌ها قبل از این‌که به موفقیت برسند، دست از تلاش برمی‌دارند. همچنین در دقایق پایانی، بازی را رها می‌کنند.» راس پروت

موفقیت، انجام یک برنامه نیست. تبدیل شدن به یک برنامه است.

به خودتان این اجازه را بدهید که رویاهای عظیمی داشته باشید و ریسک‌های بزرگی انجام دهید. اگر قرار بود موفقیت تضمین شود، دیگر کسی به دنبالش نمی‌رفت.

فکر زندگی که خواستارش هستید، باعث می‌شود به زندگی که ندارید، فکر کنید. دایم بر مواردی متمرکز می‌شوید که ندارید. دائم فکرتان سمت موفقیت‌هایی است که هنوز کسب نکرده‌اید. درحالی‌که شما باید دیدی از راهی که می‌خواهید بروید و آنچه دوست دارید شوید داشته باشید. باید به چیزهایی که دارید متمرکز شوید. ذهن‌تان باید بر روی دارایی‌هایتان باز باشد. اگر به داشته‌هایمان فکر کنیم، می‌توانیم تمام تفکرات منفی را از خود برهانیم. این باعث می‌شود ذهن ما با افکار مثبت درگیر شود.

مطمئنم همیشه برعکس این را انجام می‌دادید؛ یعنی اول هدف‌هایتان را تعیین و برای رسیدن به آن برنامه‌ای در ذهن‌تان ترسیم می‌کردید. پس از آن کار و زندگی شخصی‌تان را طوری تنظیم می‌کردید که با آن هماهنگ باشد. در نتیجه مجبور می‌شدید زندگی خانوادگی و اجتماعی‌تان را فدای حرفه خود کنید. هنگامی که زمان بگذرد و سن‌تان بالا برود، می‌فهمید که چه اشتباهی کرده‌اید.

ابتدا کشف کنید که چه نوع زندگی را می‌خواهید؟ قصد دارید در چه محلی زندگی کنید؟ دوست دارید چه آدم‌هایی کنارتان باشند؟ دوست دارید شب‌ها و ایام تعطیل هم کار کنید؟ دوست دارید به کجا سفر کنید؟ می‌خواهید هر شب وقت شام خانه باشید؟ می‌خواهید محل کارتان چطور محیطی باشد؟ دوست دارید چه لباسی به تن کنید؟ این سوالات را از خودتان بپرسید. سپس برنامه تجاری و شغلی خود را بر اساس آن طرح‌ریزی کنید. کاری کنید که برنامه شغلی‌تان با برنامه زندگی‌تان تداخلی نداشته باشد.

«شریک عاطفی فقط ۸۰ درصد از نیازهای شما را پاسخگو است. اکثر مردم به دنبال ۲۰ درصد از نیازهایشان هستند که جواب داده نشده است. به همین علت هم کم‌کم ناراحت و ناخشنود می‌شوند. متاسفانه اکثر افراد شریک عاطفی خود را رها می‌کنند تا آن ۲۰ درصد ارضا نشده را در فرد دیگری بیابند. غافل از این‌که فرد جدید هم ۸۰ درصد از نیازهایشان را پاسخ می‌گوید، در حالی‌که لزوما همان ۸۰ درصد فرد قبلی نیست.»