بریده‌هایی از کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه‌ی آن

ماده روباهی ماده شیری را ریشخند می‌کرد که او هرگز بیش از یکی نمی‌زاید. ماده شیر در جواب گفت: تنها یکی می‌زایم، اما شیر.

من خود را با تمام نقص‌هایم، آنچنان که بودم پذیرفتم.

فلج واقعی کسی است که زیبایی را در سلامت کامل ظاهری بداند.

اگر به خاطر چیزی نایستی، به خاطر چیز دیگری می‌افتی!

خیلی از انسان‌ها از فرداهایشان قرض می‌گیرند، تا بدهی دیروزشان را بپردازند!

یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‌پایان است!

تو سرنوشتت را نمی‌توانی یک‌شبه تغییر بدهی، اما می‌توانی یک‌شبه «مسیرت» را تغییر دهی.

هیچ چیز ارزشمند، سریع و آسان اتفاق نمی‌افتد!

آرزوی هزاران ماهی داشتن، تور شما را پر از ماهی نخواهد کرد!

هر بار زمین می‌خوری، چیزی بردار!

ای کاش می‌شد قبل از آنکه زمین بخوریم، «افتاده» باشیم!

زندگی ارزش دویدن دارد، حتی با کفش‌های پاره!

شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه‌ی حساب بانکی‌ات غنی سازد.

«مهم‌ترین عامل و انگیزه برای تعیین هدف‌های معنوی و مادی باید این باشد که از شرایط فعلی خود دچار درد و رنج شده باشیم و احساس رضایت نکنیم، می‌خواهیم در هر زمینه‌ای که هستیم وضع بهتر و شایسته‌تری کسب کنیم. با توجه با این‌که ذهن ما همواره در تلاش است که ما را از درد، رنج و عذاب دور کند و در مسیر شادابی و لذت و آرامش قرار دهد، پس احساس درد و رنج و عذاب ناشی از فشارهای نارضایتی از وضع کنونی، به ما انگیزه می‌دهد که با همت و قدرتی بیشتر، اهداف خود را دنبال و پیگیری کنیم.

بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه‌ی آن!

بهترین ترکیبی که هر پدر و مادری می‌توانند داشته باشند، پدری است که در پشت چهره‌ی قاطع خود، مهربان باشد و مادری که در پشت چهره‌ی مهربانش، قاطع باشد.

به هیچ عنوان این سپیده‌دم را که انرژی هستی در اوج خود است، نخوابید. عاقلانه نیست ساعتی را که خدا روزی بندگان را تقسیم می‌کند ما به‌خاطر خوابیدن، خود را از دریافت روزی محروم بداریم.

خیلی‌ها آموخته‌اند که چگونه درآمدِ خوب داشته باشند، ولی هنوز یاد نگرفته‌اند که چگونه خوب زندگی کنند.

به او که یک‌بار پیمان شکست، هرگز اطمینان نکن!

شرمسار نمودن فرزندان، نیروی اراده‌ی آنان را تضعیف می‌کند!