بریده‌هایی از کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه‌ی آن

دکتر علی شریعتی: «این تمام چیزی است که می‌توانستیم، نه تمام چیزی که می‌خواستیم!»

بنده‌ی آنی که در بند آنی!

بعضی‌ها، خوب حرف می‌زنند و بعضی‌ها، حرفِ خوب می‌زنند. تو جزء کدام‌یک از آن‌ها هستی؟!

حاصلضرب توانایی در ادعا همیشه یک عدد ثابت است، هر قدر توانایی بیشتر باشد، ادعا کمتر است و هر قدر ادعا بیشتر باشد، توانایی کمتر!

همیشه از خوبی‌های آدم‌ها برای خودت دیوار بساز. پس هر وقت در حقت بدی کردند، فقط آجر از دیوار بردار، بی‌انصافی است اگر دیوار را خراب کنی!

«آنان که زندگانی را بستری از گل‌های سرخ می‌دانند همیشه از خارهای آن شکایت دارند.»

آتش عمل درویشی به خدمتکار خود گفت: «آتشی گداخته از جهنم بیاور تا قلیان خود را چاق کنم.» خدمتکار رفت و بعد از دقایقی بازگشت و گفت: «ای درویش آتشی در جهنم نیافتم. ولی خوب نگاه کردم و دیدم هرکس در آتش عمل خود می‌سوخت.»

بسیاری از پیام‌ها انسان‌ساز هستند، اما بسیاری از انسان‌ها پیام‌سازند.

کسی که اشتباه نمی‌کند، از کسی دستور می‌گیرد که همیشه اشتباه می‌کند!

حکیمی را پرسیدند که آدمی به کمال پرهیزگاری کی رسد؟ گفت: «آن‌گاه که هر چه در دل وی است بر طبقی نهند و به بازار بگردانند و او از هیچ‌کس شرم نداشته باشد.»

«هلن کلر» نیز می‌گوید: «شیفتگان پرواز را میل خزیدن نیست.»

در اندونزی درختی به نام «یوپاس» وجود دارد. این درخت سم ترشح می‌کند و چنان انبوه و پر است که هر گیاهی را که در پای آن رشد کند، نابود می‌کند. این درخت پناه می‌دهد، سایه دارد و نابود می‌کند. متأسفانه باید بگویم که من کسانی را می‌شناسم که مانند این درخت هستند.

یا باید از مردم سوءاستفاده کنی یا با آن‌ها دوست شوی. هر دو با هم ممکن نیست.

خنده‌ی عمیق، زندگی عمیق است. (میلان کوندرا)

افرادی که توانایی لبخند زدن و خندیدن دارند، موجوداتی برتر هستند. (ویلیام شکسپیر)

شاید برای انجام همه‌ی کارها وقت کافی وجود نداشته باشد، ولی همیشه برای انجام مهم‌ترین کارها وقت کافی هست.

شما آنچه را که می‌بینید باور نمی‌کنید بلکه آن چیزی را می‌بینید که از قبل به عنوان باور انتخاب کرده‌اید.

اگر خودمان آینده‌مان را نسازیم، در آینده‌ای زندگی خواهیم کرد که دیگران برای ما خواهند ساخت.

وقتی موفق هستیم، دوستانمان ما را می‌شناسند. در زمان ناملایمات، ماییم که آن‌ها را می‌شناسیم!

خداوند گفته است: «من گنجی مخفی بودم. دوست داشتم شناخته شوم. آفریدم آفریدگان را، تا شناخته شوم.»