بریده‌هایی از کتاب نیروی اراده

مهمتر از همه، لیست تصمیمات سال جدید را ننویسید. هر سال در اولین روز ژانویه (اولین ماه سال) ، میلیون‌ها نفر خودشان را با امیدواری یا سستی از تخت بیرون می‌کشند، با عزم این که کمتر بخورند، بیشتر ورزش کنند، کمتر پول خرج کنند، بیشتر کار کنند، خانه را تمیزتر نگه دارند و همچنان به طور معجزه آسا، وقت بیشتری برای شام‌های عاشقانه و قدم زدن‌های طولانی در ساحل داشته باشند. در روز اول فوریه (ماه دوم سال) آن‌ها حتی از نگاه کردن به لیستشان خجالت می‌کشند. ولی به جای تأسف از این که نیروی اراده‌ی کمی دارند، باید تقصیر را به گردن عاملی که مستحقش است، بیندازند: لیست. هیچ کس نیروی اراده کافی برای انجام این لیست را ندارد. اگر دارید یک برنامه‌ی ورزشی فیزیکی را شروع می‌کنید، سعی نکنید در همان زمان به دارایی‌هایتان رسیدگی کنید. اگر به انرژیتان برای کاری جدید نیاز دارید، مثل ریاست ایالت متحده- پس الان وقت مناسبی برای ترک سیگار نیست. چون که فقط یک منبع نیروی اراده دارید، راه حل‌های لیست سال جدید، همه با هم رقابت می‌کنند. هر زمان که بخواهید یکی را دنبال کنید، توانایی خود برای انجام بقیه را کاهش می‌دهید.

بلندترین مرحله‌ی ممکن در فرهنگ اخلاقی و معنوی زمانیست که تشخیص می‌دهیم باید افکارمان را کنترل کنیم".

در محل کار، مدیرانی که امتیاز بالا در کنترل نفس گرفته بودند، از نظر زیردستان و همچنین هم رتبه‌های خود افرادی مطلوب‌تر ارزیابی شده بودند. انسان‌های دارای کنترل نفس، به نحوی استثنایی درشکل دادن و حفظ ارتباطات عاطفی ایمن و رضایت بخش با دیگر افراد، خوب به نظر می‌رسیدند. آنها در همدلی با دیگران و رسیدگی به امور، از دید دیگر افراد، بهتر نشان داده شده‌اند. آنها از نظر احساسی استوارتر و کمتر در معرض تشویش واضطراب، افسردگی، پارانویا، روان پریشی، رفتار وسواسی، اختلال خورد و خوراک، مشکلات نوشیدنی و سایر بیماری‌ها قرار می‌گرفتند. آنها در موارد کمتری عصبانی می‌شدند و وقتی عصبانی می‌شدند، احتمال کمتری برای پرخاشگری - چه شفاهی و چه فیزیکی، در آنها وجود داشت

پدر روشنایی و زندگی، تو بزرگترین هستی! به من آن چه را خوب است بیامور، به من خودت را بیاموز! مرا از نادانی، خودبینی و گناه حفظ کن و از هر فرومایگی کوچک. و روحم را سرشار کن از خرد، آرامش آگاهانه و فضیلت خالص؛ پاکی، سعادت محکم و جاویدان.

نظم دادن به معنی تغییر کردن است، ولی فقط نوعی مشخص از تغییر هدفمند و معنادار. تنظیم شدن یعنی به سمت هدف یا الگویی خاص رهنمود شدن: سرعت مجاز برای ماشین‌ها در اتوبان، حداکثر ارتفاع برای یک ساختمان اداری. کنترل نفس، بدون هدف و سایر معیارها چیزی بیشتر از تغییری بی مقصد نخواهد بود، مانند رژیم گرفتن بدون اطلاع از غذاهای چاق کننده. به هر حال برای اکثر ما مشکل نه تنها کمبود هدف نیست، بلکه بیش از حد هدف داشتن است. ما لیست کارها را طوری درست می‌کنیم که حتی اگر در طول روز هیچ وقفه‌ای برای انجام آن به وجود نیاید، باز هم نمی‌توان آن را انجام داد. که البته همیشه وقفه وجود خواهد داشت.

نظم دادن به معنی تغییر کردن است، ولی فقط نوعی مشخص از تغییر هدفمند و معنادار. تنظیم شدن یعنی به سمت هدف یا الگویی خاص رهنمود شدن: سرعت مجاز برای ماشین‌ها در اتوبان، حداکثر ارتفاع برای یک ساختمان اداری. کنترل نفس، بدون هدف و سایر معیارها چیزی بیشتر از تغییری بی مقصد نخواهد بود، مانند رژیم گرفتن بدون اطلاع از غذاهای چاق کننده.

کارگرانی که به اندازه‌ی کافی نمی‌خوابند، با توجه به رده بندی سرپرستشان و دیگران، بیشتر از سایرین گرایش به رفتارهای غیر اخلاقی در سر کار دارند.

نشان داده شده است که محرومیت از خواب موجب آسیب در پردازش گلوکز می‌شود، که بروز اثرات فوری بر کنترل نفس - و در طولانی مدت، ریسک بالای ابتلا به بیماری دیابت را موجب می‌شود.

بزرگسالان به طور معمول در خصوص خواب، خودشان را فریب می‌دهند که نتیجه‌ی آن کنترل نفس کمتر است.

با وجودی که محدودیتهای طبیعی در کنترل نفس وجود دارند، این محدودیتها می‌توانند دستکاری شوند. ما می‌توانیم توان نیروی اراده‌ی خود را بسازیم. این کتاب شامل درس‌هایی از آزمایشگاه، زندگی افراد برجسته، والدین و هنرمندانی از جمله دیوید بلین، درو کری، اریک کلپتون و ماری کار می‌باشد. کتاب نیروی اراده چگونگی تعیین اهداف واقع گرایانه (در واقع در تهیه

فکاهی نویس بریتانیایی سر ای. پی هربرت، خیلی زیبا تعارض مجموعه‌ای از علائم را توصیف کرد: او این‌گونه نوشته بود: "آسمان متشکرم، من دوباره سیگار را ترک کردم! " "خدایا! من احساس شایستگی می‌کنم. آدم کش ولی شایسته. مردی متفاوت. کج خلق، دمدمی، افسرده، گستاخ، شاید عصبی؛ ولی شُشهایم عالی‌اند. "

بنجامین فرانکلین ، همان پیشگام بزرگ کمک به خود

" تلاش شکست ناپذیر و بی وقفه‌ی استنلی برای رسیدن به یک هدف، بدون توجه به سختی‌ها، خطرات و وسوسه‌ها برای شادی فردی" را به نوعی " شخصیت دادن به برترین نیروی معنوی " می‌دید.

ما بعد از این که بلین در مورد آزمایش‌های بامستیر و سایر دانشمندان شنید، چیز دیگری به ذهنش خطور کرد. بعد از آگاهی یافتن از گستره‌ی وسیع منافع تمرین‌های تقویت کننده‌ی نیروی اراده، بلین سرش را تکان داد و گفت: " این کاملا منطقی به نظر می‌رسد. شما در حال پدید آوردن نظم و انظباط هستید. حالا که به آن فکر می‌کنم، زمانی که برای یک شیرینکاری تمرین می‌کنم و هدف دارم، همه چیز را تغییر می‌دهم. من در تمام جنبه‌های زندگی‌ام کنترل نفس دارم. همیشه مطالعه می‌کنم. خیلی خوب غذا می‌خورم. کارهای خوب انجام می‌دهم

این روش برای شما آن قدر اثر گذار نیست، چون که خیلی از چپ دستان دو سو توان هستند و تمرین‌های زیادی در استفاده از دست راستشان در دنیای افراد راست دست داشته‌اند. پس استفاده از دست راست کار زیادی برای نیروی اراده‌تان نخواهد کرد: بدون خستگی، بدون پیشرفت.

او می‌گوید: " اتصال مغزتان به اهداف کوچک و رسیدن به آن‌ها، به شما کمک می‌کند تا به چیزهای بزرگتری که قاعدتا نباید قادر به رسیدن به آن‌ها باشید برسید. این فقط شامل تمرین چیزی خاص نمی‌باشد. بلکه باید همیشه کارها را از آن چه هستند، سخت‌تر به حساب آورد و هیچ در مقابل آن‌ها کم نیاورد، بنابراین ذخیره‌ای اضافی مثل یک مخزن خواهید داشت، و همیشه می‌دانید که می‌توانید فراتر از هدفتان پیش بروید. برای من این همان نظم و ترتیب است. همان تکرار و تمرین است.

اتصال مغزتان به اهداف کوچک و رسیدن به آن‌ها، به شما کمک می‌کند تا به چیزهای بزرگتری که قاعدتا نباید قادر به رسیدن به آن‌ها باشید برسید

و ماری کار می‌باشد. کتاب نیروی اراده چگونگی تعیین اهداف واقع گرایانه (در واقع در تهیه فهرست انجام کارهای روزانه، نوعی دانش وجود دارد) ، چگونگی نظارت بر پیشرفت (به طوری که چند وقت یک بار به خودتان جایزه بدهید) و چگونه ایمان داشتن، حتی در زمان تردید را، توضیح می‌دهد. از زمانی که در خود عادت‌های درست ایجاد می‌کنید و روش‌هایی پیدا می‌کنید که برایتان موثر واقع می‌شوند، افزایش نیروی اراده آسان‌تر می‌شود، به این مفهوم که به انرژی ذهنی کمتری برای مقاومت در برابر وسوسه نیاز پیدا خواهید کرد. این نه جادو است و نه شعارهای بی محتوای کتاب‌های کمک به

به خواست اهورامزدا این چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق‌کشی در رنج باشد. همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد. آن‌چه را که درست است من دوست دارم. من سخت بر نفس خویش فروانروایم. داریوش هخامنشی

هنگامی که بامستیر در سال ۱۹۷۰ روانشناسی را پیشه‌ی خود ساخت، شک کلی درباره‌ی نیروی اراده را مطرح کرد. همکارانش نه تنها بر کنترل نفس، بلکه بر اعتماد به نفس تمرکز داشتند. بامستیر، پیشگام پژوهشی شد که در آن نشان می‌داد مردمی که به توانایی‌ها و ارزش‌هایشان اطمینان بیشتری دارند، خوشحال‌تر و موفق‌تر هستند. پس چرا به بقیه کمک نکنیم تا از طریق بالا بردن اطمینانشان موفق شوند؟