بریدههایی از کتاب سفر به سرزمین کوبلای خان (سفرنامه مارکوپولو)
۳٫۴
(۱۳)
در آن زمان تمام حکمرانانی که از اجداد چنگیزخان محسوب میشدند بعد از مرگ برای خاکسپاری به کوه عظیم آلتای انتقال مییافتند. وقتی یکی از آنان میمرد حتی اگر محل مرگ او به اندازهی صدها روز از این کوه فاصله داشت باز هم باید به طور حتم در این کوه به خاک سپرده میشد. و خبب در این مورد بیان یک حقیقت چشمگیر خالی از لطف نیست: زمانی که برای دفن خان بزرگ به سوی این کوه در سفر بودند- که مدت چهل روز، حال کمی بیشتر یا کمتر، به طول انجامید- ملازمان و همراهان وی هر آنکه را سر راهشان قرار میگرفت به زیر تیغ میکشاندند و فریاد میزدند: برو! و خدمتگذار پادشاه مان در آن دنیا باش.
زیرا که آنان به راستی اعتقاد داشتند که تمام کشته شدگان در مسیر انتقال متوفی، مستقیماً به آن دنیا میروند تا خدمتگذار خان مذکور باشند. آنها حتی با اسبها نیز اینگونه رفتار میکردند یعنی زمانی که خان از دنیا رفت بهترین اسبهای او را به این امید که در دنیای پس از مرگ همراه وی باشند سلاخی کردند. حتی بر اساس حقایق هنگام مرگِ منگوخان بیست هزار نفر در مسیر انتقال جسد وی به کوه آلتای به قتل رسیدند.
سیّد جواد
باید بدانید که بعد از سرکار آمدن چنگیزخان به ترتیب گویوکخان، باتوخان، آلتوخان، منگوخان و سپس کوبلایخان که در قدرت و بزرگی سرآمد پنج تن دیگر بود، به حکمرانی رسیدند. سر جمع تمام این حاکمان پیشین فاقد قدرتی همچون کوبلای خان بودند.
سیّد جواد
در چنین مواردی هنگامی که مرد مسافری خارجی از منطقه عبور میکند و در آن ناحیه چادرش را برپا میسازد و اقامت میکند، تمامی مادران در همسایگی و اطراف آن روستا دخترانشان را که تعدادشان از بیست نفر و گاها چهل نفر هم تجاوز میکند به محل اسکان مسافر غریبه میآورند و از او خواهش میکنند تا با دخترانشان همبستر شود.
بنابراین مسافر دختر مورد نظر و مطابق میلش را انتخاب میکند و باقی دختران و مادران دلشکسته به منزل خود باز میگردند. مسافران تا زمان حضورشان آزادند تا از حضور این زنان لذت ببرند و هرچقدر مایل باشند از آنها استفاده کنند اما به هیچ وجه حق بردن آنها را با خود ندارند.
Dexter
حدوداً هر دو سال یکبار خان بزرگ بنا به میلاش افرادی را به عنوان نمایندهاش به این شهر میفرستاد تا زیباترین دوشیزگان این شهر را بنا بر معیارهای زیبایی مخصوصی که خودش برای آنها تعیین کرده بود حدود چهارصد پانصد نفر، حال کمی بیشتر یا کمتر و در کل هر تعداد که خان تصمیم بگیرد از میان دختران برای وی گزینش کنند. نحوهی انتخاب این دوشیزگان بدین منوال بود. به محض رسیدن فرستادگان تمام دوشیزگان را فرا میخواندند و ارزیابان کار خود را شروع میکردند. بعد از تفتیش و بررسی جزء به جزء هر دختری همچون شکل موهایش، صورتش، ابروهایش، دهانش، لبهایش و تمام عضوهای دیگرش تصمیم میگرفتند که آیا آنها دوشیزگانی خوش قامت و خوش چهره هستند یا نه و سپس ارزیابان آنها را درجه بندی کرده و براساس زیباییشان به آنان امتیاز شانزده و هجده، نوزده، بیست و یا کمی کمتر یا بیشتر میدادند. و اگر خان بزرگ دستور میداد تا تمام دوشیزگان رتبهی بیست و یک و یا بیست و دو را برایش بیاورند بنا بر امتیاز مورد درخواستش فوراً آنان را به محل اقامت وی میفرستادند.
sadeghi
یکی دیگر از اعمالی که تا پیش از مغلوب شدن این مردم توسط خان بزرگ از سوی آنان رواج داشت به شرح پیشرو میباشد. اگر یک نجیبزادهی خوش پوش و یا نیک سیرت در خانه یکی از این اهالی اقامت کند، صاحبان خانه شبانه وی را با زهر و یا به هر نحو دیگری میکشند. آنها این کار را نه برای دزدی از وی بلکه به این دلیل که اعتقاد دارند با کشتن وی سیرت نیک، هوش و ذکات و روح متعالی وی در همان خانه باقی خواهد ماند، انجام میدهند. تا قبل از پیروزی خان بزرگ افراد زیادی بدین نحو کشته میشدند اما از سی الی پنجاه سال پیش اهالی این عمل شوم را از ترس خان بزرگ کنار گذاشتند زیرا که وی به شدت با این عمل مخالف بود و آن را ممنوع اعلام کرد.
Dexter
یکی دیگر از اعمالی که تا پیش از مغلوب شدن این مردم توسط خان بزرگ از سوی آنان رواج داشت به شرح پیشرو میباشد. اگر یک نجیبزادهی خوش پوش و یا نیک سیرت در خانه یکی از این اهالی اقامت کند، صاحبان خانه شبانه وی را با زهر و یا به هر نحو دیگری میکشند. آنها این کار را نه برای دزدی از وی بلکه به این دلیل که اعتقاد دارند با کشتن وی سیرت نیک، هوش و ذکات و روح متعالی وی در همان خانه باقی خواهد ماند، انجام میدهند. تا قبل از پیروزی خان بزرگ افراد زیادی بدین نحو کشته میشدند اما از سی الی پنجاه سال پیش اهالی این عمل شوم را از ترس خان بزرگ کنار گذاشتند زیرا که وی به شدت با این عمل مخالف بود و آن را ممنوع اعلام کرد.
Dexter
خان بزرگ هرگونه قمار را که میان این مردم بیش از مردم سایر جهان رواج دارد ممنوع اعلام کرده است و برای دور نگه داشتن آنان از این عادت میگوید: من با زحمات زیاد شما مردم را حفظ کرده ام و همهی اموالتان در حقیقت متعلق به من است پس هرکس قمار کند در اصل با اموال و داراییهای من قمار کرده است.
Dexter
این مردم احترام بسیار زیادی برای پدر و مادر خود قائل هستند. اگر فرزندی عملی خلاف میل پدر و مادرش انجام دهد و یا به وقت نیاز آنان را فراموش کند، توسط دایرهای که تنها وظیفهی آن مجازات افراد ناسپاس در برابر والدین است، بازخواست میشود.
Dexter
بگذارید کمی هم از صنعت پرورش اسب این منطقه برایتان بگویم. زمانی که اسبها کره هستند برای فروش به هندوستان صادر میشوند. آنها معمولا دو یا سه بند استخوان دم اسبها را جدا میکنند تا به هنگام تاخت و تاز با حرکت دمشان به سوارکار ضربه نزنند.
Dexter
بعد از به دام انداختن و کشتن این حیوان صفرای آن را خارج کرده و به قیمت گزافی میفروشند زیرا که منفعت دارویی دارد. اگر سگهاری به مردی حمله کند و او را گاز بگیرد یک قطره از آن را به فرد مجروح میخورانند و او فوراً درمان میشود. اگر زنی از درد شدید زایمان فریاد کشد طوریکه دیگر قدرت تحمل آن را نداشته باشد به محض خوردن یک قطره از این دارو فرزندش را به دنیا میآورد. در مورد دیگر اگر غده و یا زائدهی گوشتی در قسمتی از بدن ایجاد شود این ماده را بر روی آن ریخته یکی دو روز بعد درمان خواهد شد. ارزش زیاد این ماده به دلیل همین خواص دارویی و معجزه آسایش است. البته گوشت این حیوان هم به مبلغ خوبی فروخته میشود زیرا که بسیار لذیذ است و در میان مردم این ناحیه به خوش گوشتی معروف است.
Dexter
در کاراجان مارها و کروکدیلهای عظیم الجثهای زندگی میکنند که حتی از شنیدن توصیف آنها شگفت زده خواهید شد. آنها ظاهر نفرت انگیزی دارند. فقط بگذارید کمی از اندازهی آنها برایتان بگویم. باور کنید طول بعضی از آنها حدود ده قدم و به قطر یک بشکه آب جو یعنی حدود ده وجب میباشند. اینها بزرگترینشان میباشد. دو پای خمیده نزدیک به سرشان دارند و دارای سه پنجه هستند که یکی بزرگتر از دوتای دیگر است، درست همانند پنجههای شاهین و یا شیرها. سری بزرگ، چشمانی ورقلمبیده به اندازهی یک قرص نان و دهانی چنان بزرگ که قادرند یک آدم را به یکباره ببلعند از خصایص این جانوران است. به راستی که دندانهای بزرگ و برندهای هم دارند. حتی کوچکترین آنها دارای طولی به اندازه پنج، شش و یا هشت گام میباشند.
Dexter
گرچه شراب انگور مصرف نمیکنند اما نوعی نوشیدنی ساخته شده از گندم و برنج با طعمها و ادویههای گوناگون بسیار خوش طعم را تهیه و مصرف میکنند.
Dexter
رهگذران لحظهای از مرکب پیاده میشوند لذتی میبرند و دوباره سوار بر اسب به راهشان ادامه میدهد. و سپس همان زن و شوهر شروع به تمسخر وی با صدای بلند میکنند: هی، تو مردک، تو که داری میری! بگو ببینیم چه چیزی توانستی از ما بگیری و با خود ببری، چه سودی بردی؟ ببین چه جا گذاشتهای احمق- و سپس پارچهای را که غریبه به زن داده بود برایش تکان میدهند- احمق بیچاره ببین ما این را از تو گرفتیم اما تو چیزی نگرفتی که بتوانی نشانمان بدهی و همینطور به تمسخرها و دست انداختن غریبه ادامه میدهند.
Dexter
ساحران قادرند تا هرگاه اراده کنند طوفان و رعدی راه بیاندازند و هرگاه مایل بودند آن را متوقف کنند. به راستی که آنها عجیبترین و شگفت آورترین سحر و جادوهایی را که تا به حال به گوشتان رسیده و یا دیدهاید و حتی شرح آن از مقولهی این کتاب خارج است خلق میکنند.
Dexter
مردم اینجا پیروی آداب و رسوم بسیار عجیب و غریبی در امر ازدواج هستند. در این قوم هیچ مردی تحت هیچ شرایطی حاضر به ازدواج با یک دختر باکره نمیباشد. آنها بر این باورند که ارزش زن به تعداد مردانی که شیفتهی خود کرده و با آنها همبستر شده است میباشد. این گمان هم برگرفته از این اندیشه است که میگویند حتما چنین زنی خداوندگار را رنجانده است زیرا که اگر مورد لطف و توجه بتها و خدایانشان بود، مردان زیادی را شیفته و همنشین وی میساخت. و آنها با زنانشان در پیروی این گمان رفتار میکنند.
Dexter
همانطور که برایتان گفته بودم تمام مردم کاتای بتپرست هستند. در خانهی تمامی آنان تصویری از خدای متعال آسمان و یا حداقل لوح مکتوب با نام وی آویخته شده است و هر روز با بخوردان آن را با عطرهای خوشبو بخور داده، دعاگویان دستانشان را به سمت بالا گرفته، یک مرتبه دندانهایشان را روی هم فشرده و از خدا طلب زندگیای مملو از شادی و سلامتی میکنند. چیز دیگری از وی نمیخواهند.
Dexter
تبریز نخستین شهر بزرگ ایران بود که مارکو به آن وارد شد. وی آن را با نام «تاوریز» میخواند. جاده تجارتی هندوستان به قسطنطنیه در آن ایام از این شهر میگذشت. او میگوید: «تبریز از چنان موقعیت خوبی برخوردار است که کالای بازرگانی از هندوستان و بغداد و موصل و هرمز و جاهای دیگر به آسانی وارد شهر میشود. مردم از راه داد و ستد و پیشهوری روزگار میگذرانند. پیشهوری آنان عبارت است از پارچهبافی در انواع گوناگون، پارچههایی گرانبها از جنس زر و ابریشم. در اینجا سنگها و مرواریدهای گرانبهایی هم خرید و فروش میشود و داد و ستد در شهر بسیار خوب است و بازرگانان مسافر به سودهای کلانی میرسند.» چنان که پیداست مولفههای اقتصادی و تجاری محور توصیفات مارکو را تشکیل میدهد. ظاهرا در زمان مارکو اروپاییهای زیادی در تبریز به سر میبردند.
او میگوید: «بازرگانان لاتینزبان زیادی به تبریز میآیند» . نکته دیگر وجود «ارمنیها، نستوریها، یعقوبیها و گرجیها» در تبریز است. این دقت مارکو برای اروپاییان که از مدتها قبل فقط کلیسای رومی را میشناختند قابل توجه است
Ms.vey
کریستف کلمب با الهام از نوشتههای مارکو اندیشید که امکان دارد با سفر دریایی به سوی غرب، به مشرق زمین برسد.
منصوره
سفرنامه مارکوپولو ازجمله سفرنامههایی است که پیش از عهد صفویه نگاشته شده است و حاوی اطلاعاتی غنی درباره ایران نیز میباشد.
منصوره
مارکوپولو در سفرنامهاش به هیجان انگیز بودن سفر در سرزمین پهناور ایران اشاره میکند.
منصوره
حجم
۱۰۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۰۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان