بریدههایی از کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین
۳٫۶
(۱۲۰)
زمانی را بهیاد میآورم که برای استفاده از تلفن باید با شمارهگیر چرخان، آن شماره را میگرفتیم یا اینکه دکمههای آن را فشار میدادیم. در آنروزها، من شمارهی تلفن همهی دوستان نزدیک و فامیل را در خاطر داشتم. اما این روزها فکر نکنم که بیش از ۴ شمارهی تلفن را در خاطر داشته باشم و تازه شاید باوجوداین، وضعیت من از بسیاری افراد دیگر بهتر باشد!
🍃🌷🍃
در دنیایی که در آن کتاب نایاب بود، حافظه مقدس شمرده میشد.
ــسیّدحجّتـــ
«غیرانسانیترین مؤسسهی آموزشی که تاکنون از آن بازدید کردهام. در آن با هر کودک چنان رفتار میشود مانند اینکه دارای حافظه و توانایی گفتاری است، درحالیکه برای هویت فردی، احساسها و روح او ارزش قائل نمیشوند».
R.s
اعتقاد او این بود: «غذای سالم بخور تا مغز سالم داشته باشی و هلههوله بخور تا مغزت را از کار بیندازی».
marzi77
از او میپرسد: «الآن چند سالته؟»
🍃🌷🍃
«با استفاده از روش تصویرها و مکان، ما میتوانیم هر دانش و هر چیزی را که در هرجای جهان است، در ذهنمان نگاهداریم و در آن زمینهها خبره شویم».
نیلوفر🍀
اگر شما سرتاسر زندگی خود را در اتاقی به ورقزدن روزنامهها بگذرانید، هر روز از زندگی شما به روز بعد گره میخورد، بدون اینکه هیچیک در خاطر شما بماند و بهاینترتیب، همه در ذهن شما ناپدید میشوند. برای همین است که باید بهطور مرتب از یکنواختی دربیاییم، به منطقههای ناآشنا سفر کنیم و تا آنجاکه میتوانیم، در زندگی تجربههای تازه کسب کنیم. زیرا این تجربهها باعث ثبت خاطرهها در ذهن ما میشوند.
کسب تجربههای تازه باعث میشود زمان برایمان کِش بیاید و آنهم باعث میشود که ما درک طولانیتری از زندگی داشته باشیم
িមተєကє .నមժមተ
چرا من حتی یک خاطره از دوران پیش از سه سالگیام در ذهن نداشتم؟
ساکنِ ماه🌙
«در کودکی، زندگی هر روزهی ما با کسب تجربهای تازه، ذهنی و یا عینی، رقم میخورد. در آن دوران، ما درکی عالی و ذهنی قوی داریم و خاطرههای آن روزها در ذهن ما همچون زمانیکه در یک مسافرت جالب و هیجانانگیز هستیم، بیشمار، پیچیده و طولانی بهنظر میآید. اما ازآنجاکه گذشت هرسال از زندگی، بخشی از این تجربهها را به تکرارِ تکراریها تبدیل میکند که خود ما هم بهسختی متوجه آنها میشویم، کمکم روزها و هفتهها چنان یکدست میشوند که در خاطرههای ما محتوای خود را از دست میدهند و تبدیل به سالهایی ویران و بدون خاطره میشوند»
ــسیّدحجّتـــ
باور دارم که بسیاری از مردم و حتی شاید بیشترشان، کتاب را شبیه به من میخوانند. ما میخوانیم و میخوانیم و میخوانیم و فراموش میکنیم و فراموش میکنیم و فراموش میکنیم. خُب پس چرا زحمت خواندن چیزی را میکشیم؟
R.s
من میتوانستم دهها ساعت را صَرف خواندن یک کتاب کنم و دستآخر، تنها مفهومی گُنگ از کل کتاب را در ذهن داشته باشم. تمام رویدادها و حقایق کتاب، حتی مواردی که بهدلیل جذابیت زیرشان خط میکشیدم، تنها در من تأثیری گذرا میگذاشتند و سپس ناپدید میشدند و خدا میداند که به کجا میرفتند!
ــسیّدحجّتـــ
رانندگان تحتآموزش، پیش از آنکه مجوز خود را از دفتر تاکسیرانی عمومی لندن دریافت کنند، باید مدتزمان ۲ تا ۴ سال را صَرف یادگرفتن موقعیتهای مکانی و ۲۵ هزار مسیر خیابانی در این شهر بزرگ کنند که واقعاً گیجکننده است و همینطور ۱۴۰۰ موقعیت مکانی جاهای دیدنی شهر را بهخاطر بسپارند. نقطهی اوج دورهی آموزشی آنها، آزمونی دشوار است که به آن «دانستنیها» میگویند و در طی آن، نهتنها آنها باید بتوانند کوتاهترین مسیر میان دو مکان از این کلانشهر که برایشان تعیین میکنند را نشان دهند، بلکه باید در طول مسیر همهی مکانهای دیدنی را هم مشخص کنند. نتیجه این است که از هر ۱۰ نفر که آموزش میبینند، تنها ۳نفر موفق به کسب مجوز میشوند.
ــسیّدحجّتـــ
هربار که ما دربارهی خاطرهای فکر میکنیم، جایگاه آن را در میان خاطرههای دیگر محکمتر میکنیم. بهاینترتیب، آن خاطره باثباتتر شده و امکان اینکه از ذهنمان زدوده شود، کمتر میشود.
ــسیّدحجّتـــ
وقتیکه ما کتابی را میخوانیم، سال بعد چهچیزهایی از آن را در خاطر داریم؟
🍃🌷🍃
یکنواختی، زمان را مخدوش میکند، اما تجربههای تازهی آن را برای شما آشکار میکند. زندگی روزانهی شما میتواند بهصورت خوردن غذاهای سالم و انجام تمرینهای ورزشی سپری شود و شما عمری طولانی کنید، اما به دلیلی که گفته شد، برایتان بسیار کوتاه بهنظر بیاید. اگر شما سرتاسر زندگی خود را در اتاقی به ورقزدن روزنامهها بگذرانید، هر روز از زندگی شما به روز بعد گره میخورد، بدون اینکه هیچیک در خاطر شما بماند و بهاینترتیب، همه در ذهن شما ناپدید میشوند. برای همین است که باید بهطور مرتب از یکنواختی دربیاییم، به منطقههای ناآشنا سفر کنیم و تا آنجاکه میتوانیم، در زندگی تجربههای تازه کسب کنیم
Hossein
«پترارک» در نامهای به دوستش گفته: «من آنچه را که صبح میخوانم، بعدازظهر هضم میکنم. من با اشتیاقِ یک پسربچه چیزی را میبلعم که باید در آن بسان یک پیرمرد اندیشه کنم. همهی این نوشتهها در وجود من جذب شده و نهتنها در حافظهام، بلکه در مغز استخوانم نفوذ پیدا کردهاند»
ــسیّدحجّتـــ
من یاد گرفته بودم که با تمرکز، انگیزه و بالاتر از همه، صرف زمان، میتوان ذهن را تربیت کرد تا کارهای خارقالعادهای انجام دهد. این کشفی بود که به من قدرت بسیار داد و باعث شد این سؤال را از خودم بپرسم: اگر در هر زمینهای شیوهی درست را بیابم و در پیش بگیرم، قادر هستم چه کارهای خارقالعادهی دیگری را انجام دهم؟
R.s
از زمانیکه انسان تا گردن در آب فرو رفت، از ترس خفگی یاد گرفت که شنا کند و از آنزمان تاکنون او شنا میکند.
Homan
یکنواختی، زمان را مخدوش میکند
িមተєကє .నមժមተ
یکبار جایی خواندم که یک آدم، با هوشِ متوسط، ۴۰ روز از زندگی یکساله خود را تلف میکند تا چیزهایی که فراموش کرده را دوباره یاد بگیرد
🍂🍁
حجم
۶۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
حجم
۶۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
۲۶,۱۰۰۷۰%
تومان