بریده‌هایی از کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین

برای پیشرفت، تنها انجام تمرین‌های مرتب کافی نیست؛ ما باید شکست‌هایمان را مورد بررسی قرار دهیم و از آن‌ها درس بگیریم.

اگر می‌خواهید کاری را به‌خوبی انجام دهید، اینکه برای انجام بهتر آن چگونه تمرین می‌کنید، اهمیت بسیار بیشتری دارد تا اینکه چه‌اندازه از وقتتان را صرف تمرین می‌کنید.

چیزی‌که باعث تمایز متخصصان از ما می‌شود، این است که آن‌ها تمایل دارند در مسیرهای تکراری با تمرکز بسیار گام بردارند،

به‌خاطرسپردن تنها هنگامی اتفاق می‌افتد که شما بیشتر توجه کنید.

«با تمرکز، انگیزه و بالاتر از همه، صرف زمان، می‌توان ذهن را تربیت کرد تا کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهد. این کشفی بود که به من قدرت بسیار داد و باعث شد این سؤال را از خودم بپرسم: اگر در هر زمینه‌ای شیوه‌ی درست را بیابم و در پیش بگیرم، قادر هستم چه کارهای خارق‌العاده‌ی دیگری را انجام دهم؟».

«غذای سالم بخور تا مغز سالم داشته باشی و هله‌هوله بخور تا مغزت را از کار بیندازی».

«آنچه باید بفهمی این است که حتی حافظه‌های متوسط اگر به‌درستی به‌کارگرفته شوند، به‌طور چشمگیری قدرتمندند».

چگونه یک شعر را حفظ کنیم نخستین‌کار من این بود که در پی جمع‌آوری مجموعه‌ای از معماری‌ها در ذهنم باشم. پیش از آنکه آغاز به تربیت ذهنی خودم به‌صورت جدی کنم، نیاز داشتم انواعی از کاخ‌های حافظه را به خدمت گیرم. به‌همین‌دلیل، برای پیاده‌روی به اطراف منزلم می‌رفتم و یا از منزل‌های دوستانم بازدید می‌کردم. پارک‌های محلی، پارک «اُریول» در بالتیمور و سمت‌شرقی گالری ملی هنر، از جاهای دیگری بود که از آن‌ها بازدید کردم. سفرهایی به گذشته هم داشتم؛ دبستان و دبیرستانی که می‌رفتم، به منزلی در «رنورُود» ، جایی که والدینم تا سن ۴ سالگیِ من در آن زندگی می‌کردند و

«فلسفه‌ی زندگی من این است که هر انسان قهرمانی باید بتواند ۱۰ سال از زندگی‌اش را در زندان انفرادی بگذراند، بدون اینکه به این خاطر آزرده شود».

خلق تصویرهایی جذاب، شفاف و رنگارنگ در ذهن، کمابیش تضمین می‌کند که مغز شما دارد کار ذخیره‌سازی یک حافظه‌ی قوی و کارآمد را به‌خوبی انجام می‌دهد. بن

هراندازه درباره‌ی موردی که می‌خواهید آن ‌را به ذهن بسپارید اطلاعات حاشیه‌ای بیشتری داشته باشید، بهتر خود را در میان شبکه‌ی اطلاعاتی که اکنون در ذهن شما وجود دارد جا می‌کند و احتمال بیشتری وجود دارد که همان‌جا بماند. درست مانند مورد اس که هر صدایی به‌ گوشش می‌خورد، به‌طور خودبه‌خود و ناخواسته تبدیل به طیفی از رنگ و بو می‌شد.

دکتر «یپ سویی چویی» ، عضو مشتاق کمپ حافظه‌ی مالزی، از اعضای بدنش به‌عنوان مکان‌هایی برای به‌خاطرسپردن تمامی ۵۶ هزار واژه‌‌ی درج‌شده در واژه‌نامه‌ی چینی- انگلیسی ۱۷۷۴ صفحه‌ای آکسفورد، استفاده کرده است.

کاخ‌های حافظه لازم نیست کاخ و یا حتی ساختمان ‌باشند. آن‌ها می‌توانند خیابان‌های یک شهر باشند، همان‌طورکه برای اس بدین‌گونه بود، یا می‌توانند ایستگاه‌های قطار در مسیر یک خط‌آهن، یا برج‌های منطق‌البروج و یا حتی موجودهای افسانه‌ای باشند. آن‌ها می‌توانند بزرگ یا کوچک، درون یک‌محیط یا بیرون آن، واقعی یا خیالی باشند. تنها باید دارای این ویژگی باشند که نظم ظاهری میان آن‌ها وجود داشته باشد، که باعث ارتباط یک مکان به مکان بعدی شود و اینکه از نظر ذهنی، مکان‌ها کاملاً آشنا باشند

تمام کاری که لازم است یک فرد برای استفاده از تکنیک سیمونیدس انجام ‌دهد، این است که مواردی را که نمی‌تواند به‌خاطر بسپارد، مانند ردیفی از اعداد، ترتیب یک‌دست کارت بازی، فهرست خرید و یا حتی کتاب «بهشت گمشده» را در ذهنش به شکل تصویرهایی بزرگ مجسم کند و سپس آن‌ها را در یک فضای ذهنی، به‌صورت مرتب بچیند. آنگاه متوجه خواهد شد که این موارد فراموش‌شدنی، برای همیشه در ذهنش ماندگار شده‌اند.

اطلاعاتی که ذهن در به‌خاطرسپردن آن‌ها ضعیف عمل می‌کند را تبدیل به اندوخته‌هایی کنیم که ذهن ما برای به‌خاطرسپردن آن‌ها ساخته شده است.

وظیفه‌هایی که ما امروز انجام آن‌ها را به ذهنمان می‌سپاریم، در محیطی که مغز انسان در آن تکامل پیدا کرده، وجود نداشته است.

با نامشخص بودن زمان، او دچار فراموشی شد و کم‌کم برنامه‌ی خوابش به‌هم ریخت. گاهی ۳۶ ساعت پیوسته بیدار بود و گاهی ۸ ساعت.

این کاری است که تمام متخصصان انجام می‌دهند. آن‌ها از حافظه‌شان استفاده کرده و دنیا را به‌صورتی متفاوت از دیگران می‌بینند. در طول سالیان دراز، آن‌ها بانکی از اطلاعات برای خود فراهم می‌کنند که به آن‌ها کمک می‌کند اطلاعات جدید را تجزیه‌وتحلیل کنند.

تقطیع، روشی است که در آن شما تعداد مواردی که تک‌به‌تک باید به ذهن بسپارید را کاهش می‌دهید، و در مقابل، آن‌ها را در اندازه‌های بزرگ‌تری به‌خاطر می‌سپارید. به دلیل استفاده از همین روش است که برای شما، به‌خاطرسپردن شماره‌های تلفن به‌صورت دو رقم باهم، آسان‌تر است تا اینکه همه‌ی عددهای آن را تک‌به‌تک حفظ کنید و یا اینکه شماره کارت‌های اعتباری، به گروه‌های چهارتایی تفکیک شده است.

قهرمانان حافظه باهوش‌تر نبودند و دارای مغزهای فوق‌العاده‌ای نبودند. پس هنگامی‌که اد و لوکاس به من می‌گفتند افراد معمولی با مغزهای معمولی هستند، شکسته‌نفسی نکرده بودند.