بریدههایی از کتاب می توان شاد بود حتی در سختی ها
۴٫۷
(۶)
اخیراً متوجه شدهاید که این عادت بدتر شده و تصمیم میگیرید در مورد این مسئله با او صحبت کنید. اگر عصبانی و آزرده خاطر باشید و به او تمام دفعاتی را که دیر کرده، اینکه چقدر از دستش ناراحت هستید و مسائلی از این قبیل را یادآوری کنید احتمالاً او را به اتخاذ واکنش تدافعی مجبور خواهید کرد. او متوجه حس اضطرار شما خواهد شد و به هیچ عنوان به حرفهای شما گوش نخواهد داد و چیزی نیز از شما یاد نخواهد گرفت. در نتیجه همچنان به دیر کردن و شاید وخیمتر کردن اوضاع ادامه میدهد.
اما اگر حس خوبی داشته باشید و مسئله را در آرامش مطرح کنید، عکس این موضوع رخ میدهد.
احمد زرگانی
بیشتر افراد میتوانند پیشنهاد طرف مقابل را برای انجام کاری به شکل متفاوت بپذیرند مشروط بر اینکه فردی که پیشنهاد میدهد خود، نگرانی نداشته باشد. هر چه نگرانی کمتری داشته باشید یا کمتر آن را نشان دهید، دیگران در مقابل نیازهای شما پذیراتر خواهند بود. بر عکس هرچه نگرانی بیشتری داشته باشید از نظر دیگران متوقعتر به نظر خواهید رسید و این امر باعث میشود آنها در مقابل خواستههای شما مقاومت بیشتری نشان دهند.
تصور کنید دوستی دارید که از روی عادت همیشه دیر میکند.
احمد زرگانی
وقتی دیگران برای اولین بار تئوری تأثیر نگرانی بر زندگی را میشنوند اغلب معتقدند راهحل کاهش آن این است که وانمود کنند مشکلات آنها را آزار نمیدهد؛ اما من به شما اطمینان میدهم این کار راهحل مناسبی نیست! راهحل این است که واقعاً اجازه ندهید مسائلی که همیشه در گذشته شما را ناراحت کردهاند بعد از این نیز شما را آزردهخاطر یا سرخورده کنند. وقتی درک شما از این روند افزایش یابد، پی میبرید که فکر کردن مداوم به افکار استرسزا باعث میشود نتوانید نیازهای خود را درست با دیگران در میان بگذارید.
احمد زرگانی
اما در واقع خمیر دندان یا نحوه فشار دادن آن ربطی به این بحران ندارد. تمرکز ما بر آن و فکر کردن به آن است که نگرانی ایجاد میکند. فکرِ «چرا خمیر دندان را اینگونه فشار میدهد؟» به سلسله افکار و مسائلی مربوط به گذشته تبدیل میشود. به این جملات دقت کنید: «او همیشه همینطور شلخته بوده است. شرط میبندم از روی عمد این کار را انجام میدهد که مرا آزار دهد. از روزی که او را دیدم همین کار را میکند. اصلاً همه کارهای او مرا عذاب میدهد. احتمالاً کارهای او معنی خاصی دارند، شرط میبندم هر کس دیگری جای او بود این کار را نمیکرد، هیچکس چیزهایی را که من تحمل میکنم تحمل نمیکند و...» این رشته افکار بلافاصله و خود به خود حتی بدون اینکه ما متوجه باشیم رخ میدهند.
احمد زرگانی
در مرحله بعد فقط با دوستانی صحبت میکنید که حس مشابهی در مورد سارا دارند. به هرحال کینه و خصومت دیگران حس شما را بیشتر توجیه میکند و بسیار زود سارا به آدم بَدهای تبدیل میشود که در شما نگرانی ایجاد میکند.
این مسئله در هر شرایط و محیطی صدق میکند. همه ما آن داستان معروف را شنیدهایم که در آن مسئلهای جزئی مانند نحوه فشار دادن خمیر دندان میتواند دلیل اصلی اختلاف بین زن و شوهر باشد؛
احمد زرگانی
در این صورت متوجه میشدید سارا صدایی گوشخراش و عادتهایی زشت دارد. حتی روزهایی را به یاد میآوردید که او برای شما دوست خوبی نبوده و کارهایی میکرده که با آنها چندان موافق نبودید. دقت کنید! اکنون حمله فکری تمام عیاری را شکل دادهاید.
تحت تأثیر این هجوم همه جانبه، به تدریج احساس عصبانیت و نگرانی میکنید. با خود میگویید: «اصلاً او فکر میکند کیست؟» بعد با دوستان خود در مورد او صحبت میکنید تا ببینید آیا با شما در اینباره موافق هستند یا خیر. بیتردید برخی با شما موافق و برخی دیگر نیز مخالف هستند.
احمد زرگانی
بگذارید ماجرا را بهگونهای دیگر برای شما تشریح کنم. شما با فکری ساده شروع میکنید: «سارا برای من اهمیتی ندارد.» حالا که این فکر به ذهن شما آمده یکی از این دو اتفاق رخ میدهد: یا آن را فکری گذرا تلقی میکنید و موضوع را نادیده میگیرید یا بر آن تمرکز میکنید و باعث رشد آن میشوید. اگر آن را نادیده بگیرید تمام میشود و شما سراغ فکر بعدی میروید. حالا میتوانید در آرامش تصمیم بگیرید وقت بیشتری با سارا بگذرانید یا اینکه تصمیم دیگری برای این رابطه بگیرید. اگر روی فکر خود تمرکز میکردید، رشد میکرد و اثرات استرسزای آن را به وضوح حس میکردید.
احمد زرگانی
چگونه افکار رشد میکنند و دست به حمله فکری میزنند
افکار ما برای نگرانی مانند آب و نور خورشید برای گیاهان هستند. وقتی به چیزی فکر میکنیم، توجه خود را به آن معطوف میکنیم و روی آن متمرکز میشویم، موضوع مورد نظر در ذهن رشد میکند. در این صورت حس ناخشنودی موجهتر به نظر میرسد. اگر از چیزی ناراحت شویم و بیش از حد به آن فکر کنیم میتوانیم این ناراحتی جزئی را به منبع بزرگی از نگرانی تبدیلکنیم. به همین دلیل افراد زیادی از مسائل کوچک آزرده میشوند، بنابراین اگر با ماهیت افکار آشنا نباشیم، بهراحتی مسائل را در ذهن خود بزرگ میکنیم.
احمد زرگانی
آنها صرفاً فکر هستند. همچنین برای رهایی از نگرانی در زندگی ابتدا باید متوجه شوید که نگرانی نه ویژگی ذاتی آن وضعیت، که برداشت شما از وضعیتی معین است. باید به باور برسید که بین پیشامدها در زندگی و حس نگرانی رابطه علت و معلولی وجود ندارد.
برای ما افراد پرمشغله بین برنامهکاری و نگرانی الزاماً رابطهای وجود ندارد؛ از این گذشته افراد پر مشغلهتری نیز هستند که کمتر نگران میشوند. در واقع مشکل نه برنامهکاری آنها که نوع افکار افراد است. وقتی متوجه شوید چیزی به نام نگرانی وجود ندارد و فقط افکار خود شما استرسزا هستند، بلافاصله در مسیر تغییر قرار میگیرید و میتوانید مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید. وقتی بپذیرید میتوانید نگرانی را کنترل کنید، حفظ حس مثبت حتی در شرایط غیرایدهآل نیز امکانپذیر است.
احمد زرگانی
فکر کنید تصور میکنید پرمشغله بودن ذاتاً نگرانی به وجود میآورد. اگر نتوانید برنامه کاری خود را تغییر دهید بخت با شما یار نیست و مقدر شده همیشه نگرانی داشته باشید! اگر بتوانید برنامه کاری خود را تغییر دهید در واقع مشکل را برطرف نکردهاید بلکه بدتر کردهاید؛ چون اکنون دیگر ذهن شما تأیید کرده است که این فرض درست بوده است. حتی اگر فکر کردن به تغییر برنامه کاری و اعمال این تغییر ایده خوبی باشد، مرتبه بعد که دوباره نگرانی به سراغ شما میآید، باز هم فرض میکنید برای داشتن حس بهتر باید شرایط یا محیط خود را تغییر دهید.
شما نمیتوانید با چیزی که در واقعیت وجود ندارد درست مقابله کنید. این را به خاطر داشته باشید نگرانی تنها در ذهن شما وجود دارد. در واقع افکار استرسزای شما واقعی نیستند؛
احمد زرگانی
صرفنظر از اینکه معتقد باشیم نگرانی از شغل، روابط، وضعیت مالی، گذشته، محیط سیاسی یا هر چیز دیگر نشأت میگیرد، الگوی فوق ایجاد میشود و رشد میکند. اگر ندانیم منبع اصلی نگرانی کجاست، بیتردید یا به دنبال راههایی برای تغییر منبع فرضی آن ـ برای مثال محیط ـ خواهیم بود یا در پی راههایی که بتوانیم با آن مقابله کنیم. در هر دو صورت در نبردی بیپایان و اغلب بینتیجه شرکت کردهایم. وانگهی اگر نتوانیم شرایط را تغییر دهیم، از این امر به عنوان بهانهای برای ناراحتی خود استفاده میکنیم و اگر موفق شویم تغییری به وجود آوریم، این باور اشتباه که برای داشتن زندگی شاد و فارغ از نگرانی باید تغییری اعمال میکردیم در ما تقویت میشود. در این صورت مرتبه بعد که چیزی مطابق میل ما پیش نرود، گمان میکنیم باید دوباره شرایط را تغییر دهیم و اینگونه است که در حلقه بیپایان نگرانی و اضطراب گرفتار میشویم.
احمد زرگانی
صرفنظر از راهبردی که برمیگزینیم، مقابله با این وضعیت را ـ که تنها دلیل استرسزا بودن آن نوع برداشت ماست ـ در وجود خود حس میکنیم و هرگز نیز در این فرض تردید نمیکنیم؛ همه کلاسها، کارگاهها، کتابها و مشاورانی که به آنها پناه میبریم تصور میکنند فرضهای اولیه ما درست هستند و ما باید راه مقابله با نگرانی را بیاموزیم؛ اما این کار ما را به بیراهه میبرد. در واقع ما در هر کلاسی که شرکت میکنیم یا با هر کتابی که مطالعه میکنیم، این باور را که در شرایطی استرسزا هستیم بیشتر در خود تقویت میکنیم و در نتیجه نگرانی بیشتری در ما ایجاد میشود. هرچه بیشتر به آن فکر یا تلاش کنیم آن را تغییر دهیم، وضعیت بدتر به نظر میرسد؛ چون با این کارها بر این مسئله انگشت میگذاریم که نگرانی چیزی خارج از ذهن ماست.
احمد زرگانی
هر بار که نگرانی را حاضر بدانیم وجود آن را تأیید میکنیم. در این صورت باید راهی برای مدیریت، تغییر و مقابله با هر چیزی که معتقدیم به نگرانی منجر میشود پیدا کنیم. برای مثال، اگر معتقد باشیم ازدواج با کسی که شیفت شب یا ساعات طولانی کار میکند ذاتاً نگرانی فراوانی ایجاد میکند، به دنبال راههایی برای مقابله با این وضعیت خواهیم بود. حتی ممکن است طرف مقابل را متقاعد کنیم شغل خود را عوض کند. زمانی هم که او مقاومت میکند میگوییم: «میبینی، میدانستم به مشکل برمیخوریم. میدانستم این وضعیت نگرانی زیادی ایجاد خواهد کرد.»
البته این امکان نیز وجود دارد که مسیر کاملاً متفاوتی را انتخاب کنیم و برای دوام رابطه به تکاپو بیفتیم.
احمد زرگانی
نگرانی چیزی نیست که برای ما رخ دهد بلکه چیزی است که از افکار ما سرچشمه میگیرد. ما با ذهن خود تعیین میکنیم چه چیزی برای ما نگرانی به بار میآورد یا نمیآورد. ممکن است ریسک کردن برای کسی مهیج و برای فردی دیگر نوعی فروپاشی روانی باشد. بچهدار شدن برای یک نفر هدفی بزرگ در زندگی است و برای کسی دیگر مسئولیتی سنگین به نظر میرسد. کمک به قربانیان حادثهای تلخ برای یک نفر آرمانی ارزشمند است؛ اما برای فردی دیگر نگرانی میآفریند. هریک از این مثالها و هر وضعیت دیگری در زندگی در واقع خنثی هستند و در ذات خود نگرانی ایجاد نمیکنند.
لحظهای که تصور میکنیم نگرانی از جایی جز ذهن ما نشأت میگیرد آماده تجربه آن میشویم و آن زمان است که دیگر برای اجتناب از آن بسیار دیر میشود.
احمد زرگانی
از سویی اضطراب مثبت بخشی ضروری از موفقیت، روابط، مشاغل و زندگی تلقی میشود. این کلمه به واژهای فراگیر تبدیل شده که تقریباً همه مشکلاتی را که در زندگی رخ میدهند توصیف، تأیید و تشریح میکند. امروزه یکی از باورهای رایج در این باره این است: «اگر این همه نگرانی نداشتم، زندگیام بهتر بود.»
نگرانی دلیل اصلی ناآرامی در زندگی انسانهای امروزی است؛ اما نباید تسلیم این شرایط شد. اگر بدانیم نگرانی از کجا نشأت میگیرد و از رابطه آن با افکار خود آگاه باشیم، صرفنظر از شرایطی که در آن قرار داریم میتوانیم نگرانی را از بین ببریم یا لااقل آن را مدیریت کنیم. اضطراب چیزی نیست جز نوعی بیماری روحی که در اجتماع پذیرفته شده است؛ اما میتوان آن را تا حد زیادی از بین برد.
احمد زرگانی
۷: نگرانی
تجدید نظر در افکار، خردمندانهتر است.
یوریپیدس
امروزه بیشتر کارشناسان مدیریت نگرانی میگویند شغل پر استرسی دارند. از طرفی ما در این جهان پر تنش بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم استفاده از روشهایی برای مقابله بهتر با نگرانی است. این نوع تفکر، تفکر روانشناسی مدرن است. این نحوه تفکر معتقد است نگرانی برای بسیاری از افراد امروزی امری ناگزیر و اجتنابناپذیر است؛ واقعیتی ناگوار که باید با آن روبهرو شوند و با شیوههای خاص آن را مدیریت کنند. از سویی در زمان ما نگرانی به اندازهای رایج است که گاهی اوقات اگر نگران نباشیم دیگران رنجیده خاطر میشوند!
احمد زرگانی
در این صورت کمتر حالت تدافعی به خود میگیریم؛ چون به تبلیغ دیدگاه خود نسبتبه زندگی تمایل کمتری داریم و بیشتر به ایجاد حس مثبت در یکدیگر اهمیت میدهیم.
احمد زرگانی
در این صورت وقتی کسی با ما مخالف یا از دست ما ناراحت است کمتر حس میکنیم در معرض خطر هستیم، چون غیرقابل اجتناب بودن این امر را درک میکنیم. در چنین شرایطی به معصومیت نهفته در افکار و باورهای منفی خود و معصومیت نهفته در منفیبافی دیگران نیز پی میبریم و متوجه میشویم باورها نتیجه شرطی شدن افراد در گذشته هستند. همچنین درک واقعیتهای متفاوت به ما اجازه میدهد مسائل را کمتر به دل بگیریم؛ چون با ماهیت غرض ورزیها، باورها و فلسفههای مربوط به زندگی آشنا هستیم.
وقتی این مسئله را بپذیریم که همه ما زندگی را به شکل متفاوتی میبینیم، اعتمادبهنفسمان افزایش مییابد و میتوانیم به منطقی بودن و زیبا بودن این امر پی ببریم و در را به روی روابطی مفید که هر دو طرف در پرورش آن میکوشند باز کنیم
احمد زرگانی
اما اصل واقعیتهای متفاوت هیچ دیدگاهی را قبول یا رد نمیکند، بلکه صرفاً به این نکته اشاره میکند که واقعیت، خیال و جلوه مسائل از دیدگاهی معین است. واقعیتهای متفاوت به این معنا هستند که هر یک از ما مانند کشوری خارجی هستیم!
یک نفر مطمئن است دنیا مکان امنی است. فرد دیگری معتقد است دنیا جای خطرناکی است. حق با چه کسی است؟ هر دو نفر با توجه به معیارهای خود میتوانند برای اثبات این که نظرشان درست است به دلایل بیشمار و موجهی اشاره کنند و هر دو نیز این کار را با اطمینان کامل انجام خواهند داد.
وقتی متوجه شویم نظامهای فکری دیدگاه ما را نسبتبه جهان ایجاد میکنند، میتوانیم آزادانه فراتر از این محدودیتها گام برداریم.
احمد زرگانی
واقعیتهای متفاوت در روابط
اصل واقعیتهای متفاوت بر این نکته مهم انگشت میگذارد که حتی دو نفر دیدگاه یکسانی نسبتبه زندگی ندارند. همه ما از طریق فیلتر منحصربهفرد خود ـ یعنی نظام فکری ـ به زندگی نگاه میکنیم. اگرچه بسیاری از ما این موضوع را در سطح ذهنی میدانیم؛ اما اصل واقعیتهای متفاوت به ما یادآوری میکند که این امر صرفاً مسئلهای ذهنی نیست بلکه یک حقیقت روانشناختی است. وقتی این حقیقت را بپذیریم آزاد هستیم از تفاوتهای یکدیگر، از جمله تفاوتهایی که درک نمیکنیم، لذت ببریم و از آنها چیزهای ارزشمند بیاموزیم.
البته از آنجا که هر یک از ما معیارهای شخصی خود را داریم، برداشتهای فردی ما نیز از زندگی متفاوت است. به همین دلیل همیشه به نظر میرسد ما شرایط را واقعبینانه میبینیم؛
احمد زرگانی
حجم
۳۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۳۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۶۹,۹۰۰
۲۰,۹۷۰۷۰%
تومان