بریدههایی از کتاب می توان شاد بود حتی در سختی ها
۴٫۷
(۶)
یک فکر یا مجموعهای از افکار فقط در صورتی میتوانند به شما آسیب برسانند که به آنها اهمیت دهید. اگر به افکار خود توجه نکنید، آنها قدرت آسیب رساندن به شما را پیدا نمیکنند. تا وقتی که به یاد داشته باشید افکار بدون اجازه شما قدرت آسیب رساندن به شما را ندارند، اختیار زندگی خود را به دست خواهید داشت. در این صورت بهجای اینکه حس کنید قربانی شرایط هستید یا از جانب افکاری که در ذهن شما جریان مییابند شکست خواهید خورد، میتوانید آنها را در حد متعادل نگه دارید. وقتی افکار شما وارد سطح خودآگاه ذهن میشوند، خودِ شما تصمیم میگیرید که آیا به آنها توجه کنید، آنها را جدی بگیرید و بر همان اساس به آنها پاسخ دهید یا خیر.
احمد زرگانی
وقتی افکار شما از لحظه حال فاصله میگیرند ـ چه به دوران کودکی فکر کنید، چه به چیزی که صبح امروز برای شما رخ داده ـ در واقع گذشته را از طریق افکار خود بازآفرینی میکنید. تا وقتی آگاه باشید که خود شما این افکار را ایجاد میکنید، میتوانید توجه خود را به زمان حال بازگردانید و به این طریق از حس ناراحتی، خشم و قربانی بودن اجتناب کنید. در این صورت برخلاف بسیاری افراد فرض نخواهید کرد که اگر فکری وارد ذهن شما شود باید بنا به دلیل بسیار مهمی این کار را کرده باشد و حالا که وارد ذهن شما شده گرفتارش شدهاید بلکه به یاد میآورید افکار چیزی جز خاطره نیستند و خاطرات، درست مانند خوابها صرفاً افکاری هستند که وارد ذهن میشوند و نباید چندان به آنها اهمیت داد.
احمد زرگانی
وقتی متوجه شوید افکارتان نوعی توانایی هستند که در هر لحظه معین میتوانند به نفع یا علیه شما عمل کنند، کمتر از جانب آنها وحشتزده یا آزرده خواهید شد و آنها را در حد متعادل نگه خواهید داشت. وقتی افکار شما وارد سطح خودآگاه ذهن میشوند دو راه پیش روی خود دارید: یا نسبتبه آنها واکنش نشان دهید یا به سادگی از کنارشان عبور کنید. تصمیم با شماست. وقتی خود را به این شکل توانمند کنید، واکنشپذیری شما بسیار کمتر و ماندن در لحظه بسیار سادهتر میشود. در این صورت ذهن به جزئیات افکار شما اهمیت چندانی نمیدهد.
احمد زرگانی
وقتی گذشته را چیزی جز خاطرات بیضرر تلقی نکنید از وسوسه دنبال کردن هر فکری که به ذهن شما خطور میکند، رها میشوید و از این طریق میتوانید ذهن خود را به لحظه حال معطوف کنید. وقتی ماهیت خاطرات را درک کنید ـ افکار ساده و بیضرری که از ذهن شما میگذرند ـ و آنها را واقعیتی فعلی و قابل تجزیه و تحلیل تلقی نکنید، به سادگی میتوانید صدها فکر مربوط به گذشته و آینده را که هر روز به ذهن شما خطور میکنند از سر بیرون کنید.
همانطور که در اصل اول توضیح دادم، درک ماهیت بیضرر افکار به شما یادآوری میکند که آنها برای شما رخ نمیدهند بلکه خود از درون خود افکار را ایجاد میکنید.
احمد زرگانی
اما حقیقت این است که گذشته شما درست مانند ردّ قایق روی آب قدرتی ندارد. البته اتفاقاتی که در گذشته پیش آمدهاند و مشکلاتی که در دوران کودکی با آنها مواجه شدهاید، قطعاً رخ دادهاند و شما باید با آنها روبهرو میشدید. علاوه بر این، اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند قطعاً در نگرش شما نسبتبه زندگی نقش دارند؛ اما ربط گذشته به زندگی فعلی شما به همین حد ختم میشود. گذشته شما به شکلی که امروز وجود دارد، چیزی جز افکار شما در مورد آن نیست. در واقع، گذشته فقط فکر و صرفاً خاطرهای دور است. این امر به معنی کم اهمیت جلوه دادن گذشته یا به معنای آن نیست که باید وانمود کنید اتفاقات ناخوشایند برای شما رخ ندادهاند.
احمد زرگانی
سؤال اول: ردّ کشتی چیست؟ ردّ کشتی، ردّی است که وقتی کشتی روی آب به طرف جلو حرکت میکند بهجا میماند. سؤال دوم: چه چیزی قایق را به حرکت درمیآورد؟ پاسخ این است که انرژی فعلیِ موتور، قایق را به حرکت میاندازد نه انرژی مربوط به دیروز یا فردا. در نهایت نیز از خود بپرسید: آیا ردّ کشتی میتواند قایق را به حرکت درآورد؟ بیتردید پاسخ یک نه قاطع است! ردّ کشتی قدرتی ندارد. این ردّ توسط همان انرژی است که در گذشته ایجاد شده و در حال حاضر نیز هیچ نیرویی ندارد؛ اما شما چیزی جز آن نمیبینید.
ارتباط این داستان با زندگی شما نسبتاً واضح است؛ اما درک آن در جستوجوی شادی و رؤیاها اهمیت زیادی دارد. بیشتر افراد بهگونهای زندگی میکنند که گویا گذشته نیرویی است که زندگی آنها را هدایت میکند
احمد زرگانی
تنها راه تجربه رضایت، خرسندی و شادی واقعی و ماندگار این است که یاد بگیرید در لحظه زندگی کنید. صرفنظر از تجربیات قبلی، جزئیات شرایط فعلی و اینکه چقدر گذشته را تجزیه و تحلیل یا در مورد آینده گمانهزنی کنید تا زمانی که یاد نگیرید در زمان حال زندگی کنید، هرگز شاد نخواهید بود. ذهنی که در زمان حال نیست، زمینی حاصلخیز برای نگرانی، اضطراب، پشیمانی و اشتباه است. این امر به آن معنا نیست که تمام لحظات زندگی شما باید بر حال متمرکز باشد بلکه منظور این است که بهتر است این اتفاق اغلب مواقع رخ دهد.
دکتر وین دایر که پیشگفتار این کتاب را نوشته است، اهمیت زندگی در لحظه را با داستانی شگفتانگیز و تأثیرگذار نشان میدهد. او پیشنهاد میکند خود را در قایقی در اقیانوس تجسم کنید و سه پرسش مهم از خود بپرسید.
احمد زرگانی
افکار و خاطراتی که برای رشد نیاز دارید ـ حتی افکار و خاطرات دردناک ـ در زمان مناسب یعنی زمانی که توانایی رویارویی با آنها را دارید و میدانید با اطلاعاتی که دریافت میکنید چه کنید، به ذهن شما خواهند آمد. در واقع منطق یک راهنمای درونی است که به شما کمک میکند اعتمادبهنفس و تعادل داشته باشید و بدون اینکه شما را ترغیب کند وانمود کنید مشکلات واقعیت ندارند، شما را به سمت شادی هدایت میکند. منطق به شما اجازه میدهد تنها در مواقع ضروری افکار منفی داشته باشید. با این همه به یاد داشته باشید که این افکار با افکاری منفی که بهطور معمول در جلسات درمان پدید میآیند، کاملاً متفاوت هستند.
احمد زرگانی
برانگیختن افکار منفی شما را به نظام فکری و طرز تفکر همیشگی خود وابسته نگه میدارد و توانایی تجربه و دسترسی به منطق را تا حد زیادی کاهش میدهد. وقتی توجه شما متمرکز بر گذشته یا آینده باشد میتوان پیشبینی کرد کیفیت زندگی شما بهجای اینکه بهبود یابد، کاهش خواهد یافت.
از طرف دیگر، وقتی بیشتر بر لحظه حال متمرکز شوید، حجم عظیمی از تجربیات شما نه از واکنشپذیری که از منطق نشأت میگیرند. اگرچه وقتی در لحظه حاضر متمرکز میشوید راضی هستید؛ اما واقعیت را سرکوب یا انکار نمیکنید.
احمد زرگانی
اما بهجای این کار باید به مراجعان تعلیم داده شود تمرکز خود را به اینجا و اکنون بازگردانند. این کار تنها راه تجربه شادی واقعی است؛ اما مراجعان ترغیب میشوند علاوه بر تمرکز بر گذشته با احساسات منفی که مربوط به افکار منفی گذشته هستند، رابطه برقرار کنند.
در فصل اول رابطه بین افکار و احساسات را بررسی کردیم و متوجه شدیم که هر حس منفی نتیجه مستقیم افکار است. از این رو اینکه ـ خواسته یا ناخواسته ـ میزان قابل توجهی از زمان خود را در گذشته سیر کنیم قابل قبول نیست. انجام این کار حس منفی زیادی به همراه دارد که صرفاً ما را متقاعد میکند واقعاً چیزی برای نگرانی وجود دارد، بنابراین حس منفی و حس قربانی بودن توجیه میشوند.
احمد زرگانی
بهعلاوه، بیشتر جلسات درمانی صرف صحبت در مورد دوران کودکی و سایر مسائل مربوط به گذشته میشود. اگرچه شما به کمک آشنایی با گذشته قطعاً میتوانید آگاه بیشتری در مورد زندگی فعلی خود کسب کنید؛ اما در انجام این کار تقریباً همیشه افراط میشود. توجه به گذشته یا آینده میتواند به عادتی پنهان تبدیل شود که کنار گذاشتن آن دشوار است. بسیاری از درمانگران بدون اینکه متوجه باشند و قطعاً بدون اینکه قصد صدمه زدن داشته باشند مراجعان خود را به زندگی درگذشته یا آینده ترغیب میکنند. اگر تجربه مراجعه به درمانگر را داشته باشید، بدون تردید با روش ترغیب مراجع برای تجربه مجدد گذشته آشنا هستید. درمانگران گاهی با خشونت مراجعان را وادار میکنند بر گذشته متمرکز شوند، در مورد آن فکر و اغلب مواقع با جزئیات فراوان در مورد آن صحبت کنند؛
احمد زرگانی
۵: اصل لحظه حال
مطالب زیادی در مورد زندگی در لحظه گفته شده است. تقریباً همه خردمندان در کل تاریخ این راهحل را پیشنهاد کردهاند. در حقیقت شاید این اصل یکی از قدیمیترین و خردمندانهترین توصیهها برای داشتن زندگی شادتر باشد؛ اما با وجود این همه تأکید بر این توصیه، به نظر میرسد عده کمی میتوانند این اصل حیاتی را در زندگی روزمره خود اجرا کنند. من معتقدم دلیل مبهم بودن این مفهومِ به ظاهر ساده این است که ذهنِ تعلیم نیافته مانند کودکی است که بدون اینکه بداند کجا میرود، سرگردان است. اگر حواس ما به این کودک نباشد بسیار زود از ما دور میشود؛ این مسئله در مورد افکار ما هم صدق میکند.
از میان پنج اصل بررسی شده در این کتاب، احتمالاً درمانگرها کمتر راجع به این اصل صحبت میکنند.
احمد زرگانی
آشنایی با این مسئله که احساسات از کجا میآیند به ما امکان میدهد از آنها به عنوان راهنما استفاده کنیم. در این صورت اگر تجربههای ما در زندگی خوشایند نباشند، میدانیم که خود از طریق نظام فکری مشکل ایجاد میکنیم؛ پس راههای دیگر را تشخیص خواهیم داد و برای آنها ارزش قائل خواهیم شد. همچنین به کمک تغییر تفکر نگرانیها را رها خواهیم کرد، دست از افکار تکراری خواهیم کشید و به حس طبیعی آرامش بازخواهیم گشت.
احمد زرگانی
وقتی عملکرد سالم را درک کنید، دیگر وسوسه نمیشوید راه رسیدن به شادی را تجزیه و تحلیل یا در مورد آن فکر کنید. شادی همین حالا با شماست اما افکار منفی و پارازیتها آن را پنهان کردهاند. بهجای اینکه در مورد راه رسیدن به شادی فکر کنید، کافی است از فکر کردن به چیزهایی که آزرده یا شما را عصبانی میکنند دست بردارید. پس توجه خود را به چیز دیگری معطوف کنید تا حس طبیعیِ مثبت ایجاد شود. این امر به آن معنا نیست که وانمود کنید شرایط برای شما اهمیتی ندارند بلکه صرفاً به این معناست که متوجه شوید احساسات مثبت و منفی از کجا نشأت میگیرند.
احمد زرگانی
عقل و منطق از احساسات مثبت و ذهنی آرام نشأت میگیرند. وقتی حس خوبی داشته باشیم، آمادگی بیشتری برای رفع مشکلاتی که رخ میدهند خواهیم داشت.
وقتی متوجه میشوید حس مثبت شما از کجا سرچشمه میگیرد و از دنبال کردن افکار منفی برای حل مشکلات و رسیدن به شادی اجتناب کنید، بهطور طبیعی به سمت عملکرد سالم جذب میشوید و افکار منفیتان را بیشتر رد میکنید. وقتی این کار را انجام دهید، متوجه میشوید احساسات منفی که تجربه میکنید شدت کمتری دارند و به اندازه قبل طول نمیکشند. در این صورت میتوانید سریعتر از این شرایط روحی رهایی یابید.
احمد زرگانی
خب پس وقتی خشمگین، افسرده یا نگرانیم چگونه باید عمل کنیم؟ چگونه جلوی این احساسات را بگیریم و به عملکرد سالم بازگردیم؟ پاسخ این است که به واقعیت نهفته در اصل احساسات اعتماد داشته باشید و آن را درک کنید. وقتی متوجه شویم احساسات منفی از کجا نشأت میگیرند، به دفاع از آنها یا دلبستگی داشتن به آنها نیازی نیست. اصلاً چگونه میتوان از چیزی که اشتباه است دفاع کرد؟ اگر صرفاً احساسات منفی را به حال خود رها کنیم، آنها به سرعت ناپدید خواهند شد. این احساسات توسط افکار ما ایجاد میشوند، به همین دلیل، تجزیه و تحلیل آنها صرفاً تجربه منفی را عمیقتر خواهد کرد.
هرچه بیشتر قدر عملکرد سالم را بدانیم و هرچه بیشتر آن را تجربه کنیم، متوجه میشویم نیازی نیست برای رفع مسائل مهم در زندگی به نظامهای فکری رجوع کنیم.
احمد زرگانی
چیزی که باید تغییر کند رابطه شما با احساسات است. در این صورت بهجای اینکه تحت تأثیر آنها قرار بگیرید، درکشان خواهید کرد. در مواردی مانند اندوه از دست دادن دیگران، حس ناراحتیِ عمیق طبیعی است؛ اما دسترسی به عملکرد سالم به شما امکان میدهد حتی سختترین احساسات را با درک و آگاهی از اینکه در درون شما چه اتفاقی رخ میدهد تجربه کنید. پس از اصل احساسات بهعنوان راهنمایی استفاده کنید. این کار به شما کمک میکند التیام یابید و به سمت شرایط روحی مورد نظر خود هدایت شوید.
احمد زرگانی
بهجای اینکه برای خود یا خانواده دوستم متأسف باشم، خاطراتی خوشایند از گذشته به ذهنم میآمدند؛ بنابراین تحت تأثیر غم و اندوه قرار نگرفتم و توانستم عملکرد درستی داشته باشم.
وقتی این اصول را در زندگی خود به کار میگیرید، همه احساسات طبیعی و لطیفی که در گذشته داشتید همچنان حس خواهید کرد.
احساساتی که باید تغییر کنند احساساتی هستند که مانع جریان طبیعی زندگی میشوند. احساساتی که اجازه نمیدهند زندگی پرنشاط و هدفمندی را که شایستهاش هستید داشته باشید
احمد زرگانی
میتوانیم این کار را بدون توجه به اتفاقاتی که در پیرامون ما رخ میدهند انجام دهیم. حتی وقتی در سوگ از دست دادن عزیزی هستیم. وقتی به عملکرد سالم دسترسی داشته باشیم، درد عاطفی جنبه متفاوتی به خود میگیرد. این جنبه هم دردناک است؛ اما علاوه بر آن خدا را شکر میکنیم که با چنین فردی در ارتباط بودهایم. این اتفاق در زندگی خود من رخ داده و به خوبی از عهدهاش برآمدهام. یکی از دوستانم در راه آمدن به مراسم ازدواجم توسط یک راننده بیدقت به شکل دلخراشی کشته شد. من بهجای اینکه با ناراحتی به او فکر کنم توانستم ذهنم را پاک کنم و از اینکه چنین فرد بینظیری را میشناختم از خداوند سپاسگزار بودم.
احمد زرگانی
اگر استیسی هدف واقعی احساسات خود را میدانست از آنها به عنوان علامت هشدار استفاده میکرد. در این صورت حس رنجیدگی و خشم ادامه نمییافت؛ چون او متوجه بود که افکارش دچار نقص عملکردی شدهاند و او را مستقیماً به سمت ناراحتی هدایت میکنند. در چنین شرایطی استیسی افکارش را رها میکرد یا به اندازهای منطقی بود که توجه کمتری به آنها نشان میداد و به شرایط روحی خوب بازمیگشت. او در این شرایط روحی خوب میتوانست بدون اینکه روز یا هفتهاش خراب شود یا به رابطه با پدر و مادرش لطمهای وارد شود، به فکر کردن ادامه دهد.
هر وقت زندگی را در چهارچوب طبیعیترین شرایط روحی تجربه کنیم، شادی را حس خواهیم کرد.
احمد زرگانی
حجم
۳۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۳۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۶۹,۹۰۰
۲۰,۹۷۰۷۰%
تومان