بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب می توان شاد بود حتی در سختی ها | صفحه ۱۰ | طاقچه
کتاب می توان شاد بود حتی در سختی ها اثر ریچارد کارلسون

بریده‌هایی از کتاب می توان شاد بود حتی در سختی ها

۴٫۷
(۶)
یک لحظه تصور کنید با کسی که دوستش دارید در حال بحث کردن هستید و درست وسط بحث آتشی در خانه به پا می‌شود و زندگی شما را به خطر می‌اندازد. چه اتفاقی برای آن بحث رخ خواهد داد؟ درست است. اهمیت خود را کاملاً از دست می‌دهد، به‌طور موقت فراموش می‌شود و جای خود را به افکاری برای جان سالم به ‌در بردن و نجات یکدیگر می‌دهد. آن زمان تأمین امنیت یکدیگر تنها دغدغه‌ شما خواهد بود. پس ملاحظه کردید که احساسات بین شما دو نفر در پاسخ به تغییر شرایط بلافاصله تغییر می‌کند. بسیاری از والدین تجربه‌های روان‌شناختی مشابهی با فرزندان خود دارند.
احمد زرگانی
شما رابطه با چه کسی را ترجیح می‌دهید: کسی که در شرایط بغرنج، ناراحت و وحشت‌زده می‌شود یا کسی که خونسرد است و می‌تواند هر شرایط دشواری را بپذیرد و با آن مقابله کند؟ هر چقدر نتوانیم نسبت‌به کسی حس مثبت یا محبت داشته باشیم به همان اندازه در مورد او افکار منفی داریم؛ این افکار از شرایط فعلی یا خاطرات منفی نشأت می‌گیرند. اگر این افکار یا خاطرات را کنار بگذاریم، حس مثبت نسبت‌به طرف مقابل بازمی‌گردد. اگرچه ممکن است داشتن حس منفی، ناکامی یا زودرنجی نسبت‌به فردی دیگر عادی به نظر برسد؛ اما این امر طبیعی نیست. داشتن چنین احساساتی نشانه این است که از طریق نظام فکری به زندگی و دیگران نگاه می‌کنیم.
احمد زرگانی
با وجود این، شما علی‌رغم رفتار بد این قابلیت را دارید که حس محبت داشته باشید و از منطق خود استفاده کنید. این امر به نوبه خود نوعی احترام و درک متقابل ایجاد می‌کند که از شدت ناکامی طرفین می‌کاهد. در این صورت هر دو طرف وضعیت را با دیدی واضح‌تر و وسیع‌تر خواهند دید. در چنین شرایطی به‌جای این‌که دیگران به اتهام بی‌خیالی، ما را رها کنند، چیزی را که همیشه به دنبال ‌آن هستیم ـ عشق و احترام ـ دریافت می‌کنیم. مردم به افرادی که شرایط روحی آن‌ها را به‌ویژه در زمان ناراحتی درک می‌کنند، احترام می‌گذارند و آن‌ها را تحسین می‌کنند. همچنین قدر کسانی را که آرامش خود را در شرایط دشوار؛ یعنی زمانی که آن‌ها عقل خود را از دست داده‌اند حفظ می‌کنند می‌دانند.
احمد زرگانی
این به آن معنا نیست که منتظر بمانید حرف خوبی به ذهن شما برسد، بلکه منظور این است که صبر کنید حس مثبت در درون شما ایجاد شود. وقتی حس مثبت ایجاد شد ـ این اتفاق حتماً رخ خواهد داد ـ چیزی که می‌گویید به دل طرف مقابل می‌نشیند. در این صورت حرفی که می‌زنید مناسب و به اقتضای شرایط خواهد بود. اگر قبل از این که صحبت کنید، منتظر ایجاد حس خوب بمانید رابطه‌ شما تا حد زیادی بهبود خواهد یافت. در موارد خاص که داشتن حس محبت غیرممکن به نظر می‌رسد متوجه باشید که چیزی که درون شماست طرف مقابل را تحت تأثیر قرار می‌دهد
احمد زرگانی
بعد دیگران احساسات مثبت ما را نسبت‌به خود حس خواهند کرد و قوت قلب خواهند گرفت. در نتیجه این امر به صمیمیت و حس خوب منجر خواهد شد. به قول معروف: «مهم نیست چه می‌گویی، مهم این است که چگونه می‌گویی.» نحوه بیان ما حسی است که در صحبت‌های ما نهفته است. اگر می‌خواهید تعامل شما با دیگران مثبت باشد، قبل از این که صحبت کنید به دنبال حسی مثبت در درون خود باشید. حتی اگر حس می‌کنید دلیل موجهی برای ناراحت بودن دارید صبر کنید تا احساسی خوب پیدا کنید. وقتی حس خوب ایجاد شد رفتار شما از قبل مناسب‌تر و مؤثرتر خواهد بود.
احمد زرگانی
اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، اعتمادبه‌نفس آن فرد افزایش می‌یابد و وقتی میزان اطمینان خاطر او افزایش یابد رفتار او نیز بهتر می‌شود. در این صورت همه برنده هستند و او قدر محبت و همفکری شما را خواهد دانست و از این تجربه درس‌هایی ارزشمند خواهد آموخت. از طرف دیگر اگر نتوانیم حس مثبت خود را نسبت‌به طرف مقابل حفظ کنیم، سطح پایین اطمینان خاطر او بیشتر کاهش خواهد یافت. در نتیجه وقتی اضطراب او افزایش یابد، رفتارش ناخوشایند و حس او منفی باقی می‌ماند. در روابط ضعیف، اشتباهی که افراد مرتکب می‌شوند این است که رفتار منفی دیگران را به خود می‌گیرند. وقتی فایده و معقول بودن حفظ احساسات مثبت حتی در ناملایمات را نسبت‌به دیگران درک کنیم، تعداد و وخامت مواردی که حس می‌کنیم از ما انتقاد شده کاهش می‌یابد.
احمد زرگانی
ما برای بهبود روابط خود باید این کار را انجام دهیم و نسبت‌به دیگران محبت داشته باشیم حتی اگر تصور کنیم آن‌ها سزاوار این حس نیستند. وقتی این کار را تمرین کنیم، صمیمیت و احترام متقابل افزایش می‌یابد. نباید اهمیت این حس مثبت در روابط را نادیده بگیریم. اگر یاد بگیریم به این حس دسترسی داشته باشیم نه تنها در خود بلکه در اطرافیان خود نیز بهترین رفتار را می‌آفرینیم. البته مسئله این نیست که آیا طرف مقابل باز هم مضطرب خواهد شد و برخلاف میل ما عمل خواهد کرد یا خیر؛ چون این اتفاق قطعاً رخ خواهد داد. مسئله مهم این است که بتوانیم حس مثبت خود را نسبت‌به او حفظ کنیم.
احمد زرگانی
پس آن‌ها چگونه این کار را انجام می‌دهند؟ آیا آن‌ها از دیدن حقایق عاجزند؟ خیر. آن‌ها همان کاری را انجام می‌دهند که همه ما، حتی بدون این‌که بدانیم، در قبال کسانی که برای ما اهمیت دارند انجام می‌دهیم. آن‌ها فراتر از رفتار آن فرد را می‌بینند. کسی که آن‌ها دوست دارند شخصیت ثابتی ندارد بلکه رفتارش با توجه به میزان اضطرابی که دارد، تغییر می‌کند. آن‌ها می‌گویند: «جیم منظوری نداشت. او فقط گاهی از کوره درمی‌رود و چیزهایی می‌گوید که نباید بگوید.» آن‌ها خودِ جیم را می‌بینند، در‌حالی‌که شما به رفتار جیم توجه می‌کنید. همه ما می‌توانیم فراتر از رفتار دیگران را ببینیم و همیشه این کار را از روی غریزه انجام می‌دهیم. وقتی متوجه هستیم کسی که او را دوست داریم مضطرب است، اشتباهات او را فراموش یا از او دفاع می‌کنیم.
احمد زرگانی
برای یک لحظه در مورد خود فکر کنید. وقتی مضطرب هستید در مورد زندگی چگونه فکر و عمل می‌کنید؟ آیا خونسرد، راحت و سرشار از حس مثبت هستید؟ البته که نه. خُب، همه از جمله کسانی که با آن‌ها در ارتباطیم دقیقاً به همین شکل عمل می‌کنند. وقتی این حقیقت را متوجه شویم و فروتنی پذیرفتن آن را داشته باشیم، می‌توانیم اشتباهات دیگران را ببخشیم. هیچ‌کس وقتی مضطرب است نمی‌تواند رفتاری منطقی داشته باشد. فردی را در نظر بگیرید که از نظر شما گستاخ و پرتوقع است. کسی که نمی‌توانید حس خوبی نسبت‌به او داشته باشید؛ اما می‌دانید که با وجود این موضوع افرادی هستند که به او علاقه دارند.
احمد زرگانی
همه ما در پس رفتار منفی‌ خود می‌خواهیم با محبت، صمیمی و دلسوز باشیم. من تا به حال هیچ‌کس را ندیده‌ام که خود را فرد خوبی نداند یا حداقل توانایی بالقوه این‌که انسان خوبی باشد در خود نبیند. حتی افرادی که پرخاشگر، لجباز و خودخواه به نظر می‌رسند، خود را افرادی خوب می‌دانند یا لااقل آرزو می‌کنند این‌طور باشند. طبق اصل شرایط روحی همه ما به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویی دو نفر هستیم. در بهترین شرایط روحی به عقل و منطق خود دسترسی داریم و صمیمی، مفید و مهربان هستیم؛ اما در بدترین شرایط روحی آرامش خود را از دست می‌دهیم، اشتباه می‌کنیم، منفی‌باف می‌شویم و در خطاهای دیگران اغراق می‌کنیم. عاملی که تعیین می‌کند ما در هر لحظه در چه شرایط روحی‌ باشیم، به میزان اضطرابی که تجربه می‌کنیم بستگی دارد.
احمد زرگانی
وقتی نسبت‌به فردی احساس محبت می‌کنید، تفاوت‌ها را تا حد زیادی نادیده می‌گیرید. وقتی تفاوت‌هایی دارید که باید مورد توجه قرار گیرند، این کار را به‌آرامی و با خردمندی انجام می‌دهید؛ اما وقتی نسبت‌به یک فرد حس محبت ندارید، مستقیماً با توجه به نظام فکری‌ خود واکنش نشان می‌دهید. آن‌گاه مدام به تفاوت‌ها اشاره می‌کنید و آن‌ها را مسئول حس ناخشنودی خود می‌دانید؛ اما همان‌طور که دیدیم افکار ما، نه تفاوت‌ها که احساسات ما را به وجود می‌آورند. در نهایت درک افکار ما می‌تواند ما را از همه آثار ناخوشایند مرتبط با آن‌ها رها کند. بُعد دوم داشتن حس مثبت نسبت‌به دیگران این است که معصومیت موجود در رفتار بد دیگران را درک کنیم و فراتر از رفتار بد آن‌ها را ببینیم
احمد زرگانی
برای‌ مثال، فرض کنید به فرزند خود می‌گویید: «معلوم است که دوستت دارم، من پدر تو هستم.» اگر این حرف را با لحنی تند بگویید، فرزند شما حرفتان را باور نمی‌کند؛ او حرف شما را می‌شنود و لحن یا حسی نهفته در آن را حس می‌کند. نمونه‌های زیادی از این قبیل وجود دارند که هر روز تجربه می‌کنیم. صرف‌نظر از این‌که با فرزند خود صحبت کنیم یا با همسر، دوست، رئیس، کارمند یا با فردی کاملاً غریبه، حس نهفته در صحبت‌های ما معیار قرار می‌گیرد و واکنش طرف مقابل را تعیین می‌کند؛ بنابراین برای این‌که طرف مقابل محبت را حس کند، ابتدا باید اهمیت آن را درک کند و آن را در اولویت قرار دهد.
احمد زرگانی
مهم‌ترین بعد یک رابطه رو به رشد، حسی است که بین دو طرف وجود دارد. اگر آن حس خوب باشد می‌گوییم رابطه خوبی داریم؛ اما اگر آن حس چندان دلپذیر و رضایت‌بخش نباشد یا اگر آن حس دلپذیر کم شده باشد، می‌گوییم رابطه بدی داریم. همه روابط با کمی محبت و حس مثبت آغاز می‌شوند. حس مثبت دلیل اصلی پیشرفت رابطه در وهله اول است. دلیل وجود این حس نیز این بوده است که طرفین در مورد یکدیگر به شکل انتقادآمیز فکر نمی‌کردند؛ بنابراین اگر توجه خود را به ابعاد منفی رفتار یک فرد متمرکز نکنید، احساسات طبیعی عشق و احترام می‌توانند تجلی پیدا کنند. حس درونی ما همواره مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
احمد زرگانی
احساسات خوب را در روابط خود پرورش دهید
احمد زرگانی
اگر از حرف‌های من این‌طور برداشت کرده‌اید لطفاً فصل‌های مربوط به افکار و واقعیت‌های متفاوت را مجدداً مطالعه کنید. نظام‌های فکری ما خنثی هستند. نمی‌توانیم وانمود کنیم آن‌ها وجود ندارند؛ وانگهی حذف کردن آن‌ها امکان‌پذیر نیست. بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که متوجه شویم ما و هر فرد دیگر نظام فکری مختص به خود را دارد و آن‌ها تعیین‌کننده دیدگاه ما هستند. به کمک این درک می‌توانیم در افکار خود تردید کنیم و با آن‌ها عقلانی برخورد کنیم. می‌توانیم یاد بگیریم خود و افکارمان را کمتر جدی بگیریم. وقتی درک ما بیشتر می‌شود واقعاً از دست دیگران ناراحت نمی‌شویم و افکار آن‌ها را جدی نمی‌گیریم. ممکن است کاملاً با کسی مخالف باشیم؛ اما این موضوع را به‌راحتی می‌پذیریم. در این صورت نیازی نیست با دیگران هم‌عقیده باشیم؛ چون دیدگاه جدیدی داریم.
احمد زرگانی
خبر خوب این است که برداشت شما از زندگی اشتباه نیست. این دیدگاه درست به اندازه دیدگاه دیگران موجه است؛ چون همه ما به لحاظ روان‌شناختی به یک شکل عمل می‌کنیم. وقتی یکدیگر را به این شکل درک کنیم، انتظار داریم مسائل را متفاوت از یکدیگر ببینیم. چون یاد می‌گیریم چنین انتظاری داشته باشیم. وقتی کسی دیدگاهی کاملاً مشابه دیدگاه ما دارد متعجب و بسیار شاد می‌شویم و وقتی دیدگاه کسی متفاوت است اشکالی در آن نمی‌بینیم. در چنین شرایطی یاد می‌گیریم به خود بگوییم، «خب ایرادی ندارد؛ دنیای آن‌ها این شکلی است.» منظورم این نیست که به تفاوت‌ها توجه نکنیم یا وانمود کنیم چیزی ما را آزار نمی‌دهد.
احمد زرگانی
وقتی از درون به زندگی نگاه کنیم، دیدگاه ما از نظام فکری عبور می‌کند و همیشه به نظر می‌رسد که اگر دیگران نادان یا لج‌باز نبودند، مسائل را مانند ما می‌دیدند؛ اما آن‌ها نمی‌توانند و هرگز نیز نخواهند توانست. ما برای داشتن روابط مثبت باید این مسئله را بپذیریم. پذیرفتن این نکته نشان‌دهنده فروتنی است و به ما حس رهایی می‌دهد. باید بپذیریم چیزی که همیشه زندگی نامیده‌ایم به معنی واقعی کلمه زندگی نیست بلکه برداشت شخصی ما از زندگی است. همچنین نظر ما در مورد دیگران مبتنی بر پایه داوری‌های خودمان است. اگر اطلاعاتی که در حافظه و نظام فکری ما ذخیره شده است، متفاوت بودند دیدگاه و واکنش ما نسبت‌به زندگی و دیگران نیز متفاوت بود.
احمد زرگانی
با درک این موضوع، برای کسانی که بیشتر وقت خود را با آن‌ها می‌گذرانیم، احترام قائل خواهیم بود. در این صورت احساسات مثبت ما نسبت‌به آن‌ها حفظ می‌شود، آن‌ها را افرادی خاص و منحصربه‌فرد در نظر می‌آوریم و نه تفاوت‌ها دیگر ما را آزار نمی‌دهد بلکه شاید حتی جالب هم به نظر برسند! در چنین شرایطی دیگران را نه دشمن خود که افرادی معمولی می‌دانیم. باید بدانیم و درک کنیم که طرف مقابل یا هر فردی که با او در ارتباط هستیم، زندگی را درست مانند ما به وضوح می‌بیند. هیچ‌کس نمی‌تواند دیدگاه خود را نسبت‌به زندگی مورد تردید قرار دهد؛ چون افکار سرچشمه تجربه‌های ما هستند.
احمد زرگانی
وقتی طرف مقابل را بهتر می‌شناسیم، تمایل به تردید در نظام فکری او به‌جای این‌که کاهش بیابد افزایش می‌یابد. این یک اصل است. هرچه فرصت بیشتری برای تعامل و گذراندن وقت با نظام‌های فکری دیگر داشته باشیم، امکان تناقض بیشتر می‌شود. به ‌همین دلیل دشوارترین رابطه برای بسیاری از افراد، ازدواج است. برای افراد مجرد دشوارترین رابطه عمدتاً رابطه با فردی است که بیشترین نزدیکی و صمیمیت را با او دارند. از یک لحاظ عجیب است که ما توسط کسانی که نزدیکی بیشتری با آن‌ها داریم اذیت شویم؛ اما نمی‌توان انتظار دیگری داشت مگر این که عملکرد روان‌شناختی خود و طرف مقابل را درک کنیم
احمد زرگانی
نظام‌های فکری دیگران پیش از این یاد گرفتیم افکار با الگوهای تکراری به بخشی از نظام فکری ما تبدیل می‌شوند. از سویی نظام‌های فکری ما نظام‌هایی هستند که فقط خود را معتبر می‌دانند ـ در اصطلاح روان‌شناختی، نظام‌های بسته ـ و ما نمی‌توانیم در آن‌ها تردید کنیم. همچنین همواره تصور می‌کنیم زندگی را درست و واقع‌بینانه می‌بینیم. به‌همین دلیل عادت داریم نحوه زندگی دیگران و عملکرد آن‌ها را زیر سؤال ببریم؛ چون نظام‌های فکری بسیار تدافعی هستند. در ‌ضمن، داده‌هایی که با باورهای ما مطابقت ندارند از طریق نظام باورهایمان فیلتر و مغایر با حقیقت، عجیب، غیرعادی، متفاوت و بیشتر مواقع نیز اشتباه تلقی می‌شوند.
احمد زرگانی

حجم

۳۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۳۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۹۰۰
تومان