بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رک ترین کتاب ممکن | طاقچه
تصویر جلد کتاب رک ترین کتاب ممکن

بریده‌هایی از کتاب رک ترین کتاب ممکن

امتیاز:
۳.۸از ۴۰ رأی
۳٫۸
(۴۰)
اگر دلت برایشان تنگ می‌شود، برای این است که یک زمانی خوشحالت می‌کردند. دلت برای آن خوشحالیِ بخصوص تنگ می‌شود، نه خود آن‌ها. به‌محض این‌که همان حس را با کس دیگری پیدا کنی، حضور آن‌ها را نادیده خواهی گرفت.
گربه بد
دنیا برایت تره هم خرد نمی‌کند!
sheyda
میل به ثابت‌کردن چیزی به دیگران نیازمند این است که برای «دیگران» واقعاً اهمیت داشته باشد؛ در حالی که برایشان اهمیتی ندارد. فقط تویی که برایت مهم است سرانجامت چه می‌شود. تنها چیزی که برای آن‌ها مهم است، این است که سرانجامِ خودشان چه می‌شود.
Ham_Dam
بنابراین تماشای بی‌پایان ویدئو، بازی‌کردن به‌سبب نیازی فلج‌کننده به هیجان، ول‌گشتن با دوستان از روی عادت، یا از روی نیاز پیامک‌دادن به این‌وآن برای برقراری رابطه، شاید به‌نظر در دستهٔ لذت تجربی قرار بگیرد؛ ولی در واقع تویی که نتوانسته‌ای زندگی مزخرفت را جمع کنی و در نتیجه دنبال کسی می‌گردی که به‌جای تو مشکلاتت را حل کند یا فعالیتی که باعث شود آن‌ها را فراموش کنی.
گربه بد
شاید بگویی آدم‌ها پیچیده‌اند یا با این حرف موافقت کنی؛ چون به‌نظر منطقی‌ترین جواب است. فرق بین «دانستن» و «درک‌کردن» این است: جواب‌های منطقی زیادی می‌دانی؛ ولی این جواب‌ها را به کار نمی‌بری؛ چون آن‌ها را درک نمی‌کنی. برای درک یک چیز، آن چیز باید ریشه در منطق خودت داشته باشد. دانش را می‌توان از دیگران وام گرفت؛ ولی درک را نمی‌توان وام گرفت.
Ham_Dam
این کلمه را باید همیشه در ذهن داشته باشی: «خودم». این تو هستی، کسی که تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، و این زندگی مال توست. اگر به دیگران تکیه می‌کنی، غیرمستقیم دیگران کنترلت می‌کنند؛ در حالی که دیگران برایت تره هم خرد نمی‌کنند.
Amir
خیلی از این‌ها وظیفهٔ پدر و مادرت بوده! نمی‌خواهم حرف بدی دربارهٔ آن‌ها بزنم. فقط می‌گویم اگر آدم‌ها محصول کارخانه بودند، آن وقت آدم‌هایی که ما اطرافمان می‌بینیم، واقعاً محصولاتی بی‌کیفیت‌اند. پس واضح است که پدر و مادرها بدجوری در انجام‌وظیفه‌شان گند زده‌اند.
احسان رضاپور
روزی که به گروهی از افراد که برای جلب‌توجهِ فردی با هم رقابت می‌کنند، نگاه کنی و فکر کنی نمی‌خواهی در آن بازی نقش داشته باشی، روزی است که در جنگ روانیِ زندگی پیروز می‌شوی. منظورم وقتی است که به آن آدمی که می‌خواهی تحت‌تأثیر قرار بدهی، نگاه کنی و یک انسان ببینی، یک انسان و نه بیشتر، شبیه همهٔ آدم‌هایی که می‌شناسی. اگر آن‌ها قدرتِ دادن فرصت‌هایی را که می‌خواهی دارند، روی توانایی‌هایی تمرکز کن که باعث می‌شود آن فرصت را به کسی بدهند. فکرِ خدمت‌کردن به آن افراد را بگذار دم کوزه.
Ham_Dam
می‌خواهی خاص باشی. این خاص‌بودن به ظاهر ربطی ندارد؛ بلکه مربوط به توانابودن است. با توانابودن خاص می‌شوی. وقتی تصمیم گرفتی توانا باشی، کم‌کم هر کاری را که می‌کنی، یک چالش ببین.
imsaharsb
هرچیزی را که به مذاقت خوش می‌آید و دوست داری یاد بگیری، تحسین کن و کم‌کم تلاش کن تا همان را در اعمالت به کار ببری. تو «خودِ» خودت را داری. باید به چیزی تبدیلش کنی که بتوانی به آن افتخار کنی و از آن راضی باشی. برای انجام‌دادن این کار، باید از همه یاد بگیری.
imsaharsb
اگر بدانی در زندگی چه می‌خواهی، دیگر آنچه دیگران دارند، برایت اهمیت نخواهد داشت.
Amir
تو به‌شدت از این‌که تنها باشی، می‌ترسی. خواسته‌ها و خیال‌هایی داری دربارهٔ داشتن دوستان باحال و تجربیات باحال. کتاب می‌خوانی و ویدئو می‌بینی که یاد بگیری چطور خفن و تأثیرگذار و برون‌گرا باشی: «چطور دیگه خجالتی نباشم؟» چون این‌گونه همه‌چیز فرق می‌کند. درست است؟ وقتی این مشکل رفع شده باشد و تأیید دیگران را داشته باشی، همه‌چیز درست می‌شود، نه؟ این چرندی در سطح تیم‌ملی است.
Ham_Dam
پس یکی از راه‌های درست برای نشان‌دادن ناخشنودی‌ات این است که بگویی: «امروز مفید نبودم»، نه این‌که بگویی: «امروز هیچ کار نکردم»؛
گربه بد
موفقیت کاملاً وابسته به آمادگی توست. پس باور کن که موفقیت یک سفر است و قرار است شکست‌های زیادی را تجربه کنی. ایرادی ندارد. در نهایت، بهتر از آن می‌شوی که بشود نادیده‌ات گرفت. آن موقع است که برنده می‌شوی.
Amir
برای این‌که بفهمی چگونه با چیزی سروکله بزنی، باید اول بفهمی چیزی که با آن سروکار داری، چیست. فهم تو از آن چیز، ادراکی از آن در ذهنت ایجاد می‌کند و بر اساس آن ادراک، انتظارات خودت را تنظیم می‌کنی. خیلی پیچیده نیست؛ چون این کار را تقریباً با همه‌چیز انجام می‌دهی.
Ham_Dam
بگذار دنیایی را که این مدت در آن زندگی کرده‌ای، به تو معرفی کنم: دنیا برایت تره هم خرد نمی‌کند!
niloo
وقتی می‌پرسی: «خیلی خب، راه‌حل چیست؟» تمرکزت مستقیم روی مشکل قرار می‌گیرد، نه احساساتت. در نتیجه، منطقت مسئولیت را به عهده می‌گیرد، نه احساسات خردشده‌ات. و وقتی منطقت مسئولیت را به عهده داشته باشد، به‌مرور حقایق فراوانی را کشف می‌کنی.
Amir
وقتی می‌خواهی دربارهٔ چیزی فکر کنی، تک‌تک افکاری را که دربارهٔ آن از قبل وجود داشته، فراموش کن. از صفر شروع کن. از «نمی‌دانم» شروع کن.
Amir
برخی روابط حتی به درد بررسی هم نمی‌خورد. باید رهایشان کنی و کنترل زندگی‌ات را دوباره به دست بگیری.
parya.prz
انگیزهٔ اصلی‌ات رضایت از خود نیست؛ بلکه راضی‌کردن دیگران است. ایراد اساسی در چنین انگیزه‌ای این است: میل به ثابت‌کردن چیزی به دیگران نیازمند این است که برای «دیگران» واقعاً اهمیت داشته باشد؛ در حالی که برایشان اهمیتی ندارد. فقط تویی که برایت مهم است سرانجامت چه می‌شود.
sheyda

حجم

۱۳۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۳۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد