بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شرط‌بندی | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شرط‌بندی

بریده‌هایی از کتاب شرط‌بندی

۴٫۶
(۱۰۲۴)
شما ممکن است مغرور و خردمند و خوب باشید، منتها مرگ چنان شما را از صفحه‌ی زمین محو می‌کند که گویی چیزی بیش از موش کور نبوده‌اید. اَعقاب و تاریخ و نبوغ فناناپذیرتان همگی، با این کره‌ی خاکی، یا خواهید سوخت، یا منجمد خواهد شد. شما عقلتان را از دست داده‌اید و به بیراهه افتاده‌اید. کذب را به جای حقیقت و زشتی را به جای زیبایی پذیرفته‌اید. همان طور که اگر درختان سیب و پرتقال به ناگهان به جای میوه قورباغه و مارمولک بار بدهند یا گل‌های رز بوی اسب عرق کرده بدهند، شما حیرت خواهید کرد. من نیز متعجبم از اینکه شما بهشت را با دنیا عوض کرده‌اید!... نمی‌خواهم شما را درک کنم!
miladrdz
از منظر عده‌ای از آنان، حبس ابد می‌بایست در همه جا جانشین اعدام می‌شد. بانکدار، که میزبان آنان نیز بود، گفت: «من با شما هم‌رأی نیستم. نه اعدام را تجربه کرده‌ام و نه حبس ابد را، اما اگر کسی بخواهد میان آن‌ها اولویت قرار دهد ـ به شخصه ـ اعدام را اخلاقی و انسانی‌تر از حبس ابد می‌بینم. اعدام فرد را در جا می‌کشد منتها حبس ابد آهسته آهسته. کدام جلاد انسانی‌تر عمل می‌کند؛ آن‌که در عرض یکی دو دقیقه شما را می‌کشد یا آنکه طی سال‌های متمادی جانتان را می‌گیرد؟»
بید مجنون
من از کتاب‌های شما بیزارم و از خرد و از موهبت‌های این جهان هم! همه‌ی این‌ها بی‌ارزش، فانی، واهی، فریبنده‌اند؛ مثل سراب.
im lock
شما ممکن است مغرور و خردمند و خوب باشید، منتها مرگ چنان شما را از صفحه‌ی زمین محو می‌کند که گویی چیزی بیش از موش کور نبوده‌اید
ali.306
از آزادی و زندگی و تندرستی و همه‌ی چیزهایی که در کتاب‌های شما موهبت دنیوی نامیده می‌شوند، بیزارم!
ali.306
نوابغ همه‌ی اعصار و همه‌ی سرزمین‌ها به زبان‌های گوناگون صحبت می‌کنند، اما در دل همگی آن‌ها شعله‌ی یکسانی مشتعل است
ali.306
شراب برانگیزاننده‌ی شهوت است و شهوت هم بدترین دشمن زندانی. به علاوه، هیچ چیز از این افسرده‌کننده‌تر نیست که تنهایی شراب بنوشی و کسی را هم نبینی
ali.306
زندگی‌کردن به هر نحوی بهتر از مرگ است
ali.306
نه اعدام را تجربه کرده‌ام و نه حبس ابد را، اما اگر کسی بخواهد میان آن‌ها اولویت قرار دهد ـ به شخصه ـ اعدام را اخلاقی و انسانی‌تر از حبس ابد می‌بینم. اعدام فرد را در جا می‌کشد منتها حبس ابد آهسته آهسته.
N_ZAHEDI
پانزده سال به میل خود زندگی دنیوی را مطالعه کردم. درست است که در طول این زمان نه دنیا را دیدم و نه مردم را، اما با خواندن کتاب‌های شما شراب‌هایی ناب نوشیدم، آواز خواندم، در جنگل‌ها گوزن و گراز وحشی شکار کردم، عاشق زنان شدم ـ زیبا به لطافت ابرها و آفریده‌های سحر شاعران و نابغه‌های شماـ؛ زنانی که شب‌ها به سراغم می‌آمدند و در گوش‌هایم قصه‌های دل‌انگیزی زمزمه می‌کردند که مدهوش می‌شدم!
کاربر ۱۴۹۸۰۵۶
پانزده سال به میل خود زندگی دنیوی را مطالعه کردم. درست است که در طول این زمان نه دنیا را دیدم و نه مردم را، اما با خواندن کتاب‌های شما شراب‌هایی ناب نوشیدم، آواز خواندم، در جنگل‌ها گوزن و گراز وحشی شکار کردم، عاشق زنان شدم ـ زیبا به لطافت ابرها و آفریده‌های سحر شاعران و نابغه‌های شماـ؛
بردوئی
شما عقلتان را از دست داده‌اید و به بیراهه افتاده‌اید. کذب را به جای حقیقت و زشتی را به جای زیبایی پذیرفته‌اید. همان طور که اگر درختان سیب و پرتقال به ناگهان به جای میوه قورباغه و مارمولک بار بدهند یا گل‌های رز بوی اسب عرق کرده بدهند، شما حیرت خواهید کرد. من نیز متعجبم از اینکه شما بهشت را با دنیا عوض کرده‌اید!... نمی‌خواهم شما را درک کنم! من در عمل به شما ثابت خواهم کرد که از هر آنچه شما برای آن زندگی می‌کنید بیزارم. اکنون، از دو میلیونی که زمانی در رؤیاهایم به بهشت می‌ماند و اکنون، از آن بیزارم صرفِ نظر می‌کنم. جهت محروم‌کردن خویش از آن پول، پنج ساعت پیش از زمان مقرر، از این‌جا خارج خواهم شد و بدین ترتیب، قرارداد نقض می‌شود
Agust G
شب و روز پیوسته صدای پیانو از مکانش به گوش می‌رسید. سیگار و شراب را پس زده بود. نوشته بود: «شراب برانگیزاننده‌ی شهوت است و شهوت هم بدترین دشمن زندانی. به علاوه، هیچ چیز از این افسرده‌کننده‌تر نیست که تنهایی شراب بنوشی و کسی را هم نبینی. سیگار هم هوای اتاق را آلوده می‌کند».
مرتیا
شب و روز پیوسته صدای پیانو از مکانش به گوش می‌رسید. سیگار و شراب را پس زده بود. نوشته بود: «شراب برانگیزاننده‌ی شهوت است و شهوت هم بدترین دشمن زندانی. به علاوه، هیچ چیز از این افسرده‌کننده‌تر نیست که تنهایی شراب بنوشی و کسی را هم نبینی. سیگار هم هوای اتاق را آلوده می‌کند».
مرتیا
شب و روز پیوسته صدای پیانو از مکانش به گوش می‌رسید. سیگار و شراب را پس زده بود. نوشته بود: «شراب برانگیزاننده‌ی شهوت است و شهوت هم بدترین دشمن زندانی. به علاوه، هیچ چیز از این افسرده‌کننده‌تر نیست که تنهایی شراب بنوشی و کسی را هم نبینی. سیگار هم هوای اتاق را آلوده می‌کند».
مرتیا
در پیشگاهِ خداوندی که ناظر من است، با هوشیاری کامل به شما می‌گویم که از آزادی و زندگی و تندرستی و همه‌ی چیزهایی که در کتاب‌های شما موهبت دنیوی نامیده می‌شوند، بیزارم!
soleymani
نوابغ همه‌ی اعصار و همه‌ی سرزمین‌ها به زبان‌های گوناگون صحبت می‌کنند، اما در دل همگی آن‌ها شعله‌ی یکسانی مشتعل است. آه...! اگر بدانید حال که قادر به درک آن‌ها هستم چه شادی آسمانی‌ای احساس می‌کنم!»
ali_salehi_82
متعجبم از اینکه شما بهشت را با دنیا عوض کرده‌اید!... نمی‌خواهم شما را درک کنم!
rasool
ای مرد شوربخت! فراموش نکنید که تحمل حبس داوطلبانه بسیار دشوارتر از حبس اجباری است! فکر اینکه هر لحظه این اختیار را دارید که بیرون از زندان با آزادی قدم بزنید بودنتان در زندان را زهر می‌کند؛ برایتان متأسفم!»
کاربر ۲۴۴۲۶۹۳
من از کتاب‌های شما بیزارم و از خرد و از موهبت‌های این جهان هم! همه‌ی این‌ها بی‌ارزش، فانی، واهی، فریبنده‌اند؛ مثل سراب. شما ممکن است مغرور و خردمند و خوب باشید، منتها مرگ چنان شما را از صفحه‌ی زمین محو می‌کند که گویی چیزی بیش از موش کور نبوده‌اید. اَعقاب و تاریخ و نبوغ فناناپذیرتان همگی، با این کره‌ی خاکی، یا خواهید سوخت، یا منجمد خواهد شد.
کاربر ۲۴۴۲۶۹۳

حجم

۱۳٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳ صفحه

حجم

۱۳٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳ صفحه

قیمت:
رایگان