بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من زنده‌ام | طاقچه
تصویر جلد کتاب من زنده‌ام

بریده‌هایی از کتاب من زنده‌ام

نویسنده:معصومه آباد
انتشارات:انتشارات بروج
امتیاز:
۴.۷از ۸۲۶ رأی
۴٫۷
(۸۲۶)
آدم‌ها در لحظه‌ی ترس خیلی به خدا نزدیک‌تر می‌شوند. اصلاً این ترس است که به یاد آدم‌ها می‌آورد همه‌ چیز دست‌ خداست.
Aysan
شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی می‌کند. وقتی به خدا توکل‌ کردید نگران نباشید، تا لب پرتگاه می‌روید اما پرت نمی‌شوید، تا اعماق دریا می‌روید اما غرق نمی‌شوید، در شعله‌های آتش می‌افتید اما نمی‌سوزید. فقط به راه رفته‌تان یقین داشته باشید.
S
درد عصاره‌ی رشد و تعالی آدمی است. ارزش هر انسانی به میزان رنجی است که از این دنیا می‌برد.
-Dny.͜.
گفتند ایران برای اسیران جنگی هدیه‌ای فرستاده که هر چهار نفرتان می‌توانید با هم از آن استفاده کنید؛ کتاب قرآن‌مجید با ترجمه‌ی مرحوم الهی قمشه‌ای ارزشمندترین هدیه‌ا‌ی بود که در آن غربت می‌توانست ما را زنده نگه دارد و به ما حیاتی نو ببخشد. هر چهار نفر دور قرآن حلقه زدیم و دست روی آن می‌کشیدیم. با دیدن قرآن بی‌اختیار و بی‌ملاحظه بغض دوساله‌مان ترکید. قطره‌های اشک آرام و بی‌صدا روی جلد قرآن می‌چکید. بهت‌زده پرسیدند: - What is this book about? گریه‌هامان اجازه سخن گفتن نمی‌داد. خودشان به سؤال خودشان پاسخ گفتند: - That’s God's book like Bible خواستم بگویم کتاب هدایت است دیدم نه؛ بشارت هم هست. خواستم بگویم کتاب سعادت است دیدم نه؛ حکایت هم هست. خواستم بگویم کتاب قیامت است دیدم نه؛ حیات هم هست. خواستم بگویم این کتاب آخرت است دیدم نه، دنیا هم هست. ‌گفتم این کتاب اصلاً، همه چیز است. اگر سال‌ها اینجا با قرآن بمانیم دیگر تنها نخواهیم بود. بهره‌ای که ما از قرآن می‌بریم ما را تا همیشه زنده نگه خواهد داشت.
Reyhoone.v
هربار که به نفس‌نفس می‌افتادم می‌گفت: راه کوتاه و سهل شده. به مقصد نگاه کن، آرزوها قشنگ نیستند، این فاصله‌ی رسیدن به آرزوهاست که قشنگ است.
Aysan
این کتاب را نوشتم که بگویم: من زنده‌ام که فراموش نکنیم از خانواده آبیان، پدر و پسر که در یک روز شهید شدند و مادر، حجله‌ی همسر و فرزندش را با هم چید. من زنده‌ام که فراموش نکنیم هنوز هم میثم پسر طلبه‌ی شهید حسین‌زاده (مفقودالاثر) هر شب چشم انتظار، پشت در حیاط می‌خوابد که شاید یک روز پدرش بی‌خبر در خانه را بزند و او اولین نفری باشد که در را به رویش باز ‌کند. من زنده‌ام که فراموش نکنیم ما آزادگان هنوز شب‌ها با کابوس زندان الرشید و استخبارات، قتلگاه‌های عنبر، رمادیه، تکریت و موصل از خواب می‌پریم بی‌آنکه سازمان‌های مدافع حقوق بشر به آن همه جنایات پاسخی داده باشند. من زنده‌ام که فراموش نکنیم جنگ تحمیلی هشت‌ساله‌، جنگ دنیا با ایران بود و دفاع ما یک دفاع یک‌تنه بود. میگ‌ و میراژهایی که بمب بر سر ما می‌ریختند هدیه‌ی شوروی و فرانسه بودند و مواد اولیه‌ی بمب‌های شیمیایی گاز خردل و سیانور، تحفه‌ی آلمان به رژیم بعث عراق بود. هواپیماهای خبرچین آواکس و ناوهایی که نفت‌کش‌های عربستان و کویت را اسکورت می‌کردند، همه چشم‌روشنی آمریکا به صدام بود.
S
درد عصاره‌ی رشد و تعالی آدمی است.
Aysan
«و اُفوِّضُ ‌أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد» .
Gray.smile
- خمینی گفته است جنگ بر زنان واجب است؟ - ما نجنگیدیم، دفاع کردیم. - اگر نمی‌جنگید پس رمز «من زنده‌ام» چیست؟
MAHDInp
سعی می‌کردم او را آرام کنم: نه مشدی، اینها طبیعیه، باید صبر داشته باشی. یک آدم می‌خواد از یک آدم دیگه کنده بشه. مگه نشنیدی میگن تنها دردی که شبیه جون کندن و جدا شدن روح از بدنه درد زایمانه. بوی بهشت می‌آد، با این دردها خدا بهشت رو به مادرها هدیه می‌ده.
Aysan
اگه یه روز بیدار شدی و دیدی هیچ جات درد نمی‌کنه، بدون که مُردی. درد مال آدم زنده‌س. آدم با درد به دنیا می‌آد.
هانیه سادات
آرزوها قشنگ نیستند، این فاصله‌ی رسیدن به آرزوهاست که قشنگ است.
هانیه سادات
زن با یک دست گهواره و با دست دیگر دنیا را تکان می‌دهد.
Hamid
خدای ما نیرومندتر از دیوارهایی است که این نامردان برای ما ساخته‌اند.
هانیه سادات
الان که دارید با کفش و لباس ورزشی نو بازی می‌کنید، به یاد خسرو سعادت نوجوان پانزده‌ساله‌ی عملیات بیت‌المقدس هم باشید که وقتی توی همین حیاط با دمپایی‌های پاره فوتبال بازی می‌کرد به خاطر اینکه به عراقی‌ها گل زد، همین نگهبان؛ حمیدِ عراقی که کنارتان ایستاده چنان سیلی محکمی به گوشش زد که پرده‌ی گوشش درجا پاره شد و استخوان فکش شکست. اردوگاه نیاز به بیماری واگیر ندارد. اصلاً مرگ بیماری واگیری است که به جان اردوگاه افتاده و هر چند وقت یکبار بعثی‌ها اسرایی را که انگشت مرگ شما به آنها نشانه می‌رود به اتاق شکنجه می‌برند و لحظاتی بعد می‌گویند: پنج نفرتان بیایید با یک پتو جنازه‌اش را بکشید بیرون.
S
شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی می‌کند. وقتی به خدا توکل‌ کردید نگران نباشید، تا لب پرتگاه می‌روید اما پرت نمی‌شوید، تا اعماق دریا می‌روید اما غرق نمی‌شوید، در شعله‌های آتش می‌افتید اما نمی‌سوزید. فقط به راه رفته‌تان یقین داشته باشید.
ч̃̾σ̃̾и̃̾ɑً̃̾ѕٌٌُ7
افسر عراقی گفت: نسوان الایرانیات اخطر من الرجال الایرانیین (زن‌های ایرانی از مردهای ایرانی خطرناک‌ترند) .
feri
آن روزها در آبادان مادران را ننه و پدران را آقا صدا می‌کردند. البته ننه‌ی تنها نه. در واقع مادر به اسم پسر بزرگ‌تر شناخته می‌شد. مثلا ًمادر من ننه کریم بود. آن روزگار، روزگار ننه‌ها بود. بعضی‌هاشان صاحب علم و معرفت بودند و داروی عطاری تجویز می‌کردند و شفا می‌دادند. مثلاً به بیچاره ‌ننه ماهرخ بعد از هفت بچه می‌گفتند «عاقر شده و دیگر دامنش سبز نمی‌شود» و او را به عرق سُنبل‌الطیب می‌بستند تا بتواند هشتمین فرزندش را به دنیا بیاورد و ننه «مه‌‌‌بس» که دخترزا بود، دوای دردش زنجبیل بود، تا شاید زنجبیل افاقه کند و به جای شه‌گل و مه‌گل، حسن و حسین بیاورد.
Aysan
هرکدام به فراخور حالش از ته دل مرثیه‌ای سوزناک می‌خواند و به سر و سینه می‌زدیم. از شام غریبان کربلا و شام گذشتیم تا به رمادیه و اردوگاه عنبر و شکنجه‌های برادران رسیدیم. دلمان می‌خواست خدا را شاهد بگیریم و به خدا شکایت کنیم. دامن خدا را سفت گرفته بودیم و از او می‌پرسیدیم: - خدایا تو هم دیدی که کربلا چقدر بزرگ شده و دشت نینوا پیش ما آمده و ما هم نینوایی شده‌ایم! - خدایا تو هم دیدی که بچه‌ها مثل ابوالفضل بی‌دست به قتلگاه آمده بودند! - خدایا تو هم دیدی که چگونه گردن آنها را تیغ جهل و نادانی دشمن می‌برید. - خدایا تو هم دیدی که دیگر حسین تو تنها نیست و یارانش تنها هفتاد و دو نفر نیستند! - خدایا تو هم دیدی که راه حسین و ظلم‌ستیزی حسین نیمه‌تمام رها نشده و حسین جاودان شده!
S
شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی می‌کند. وقتی به خدا توکل‌ کردید نگران نباشید، تا لب پرتگاه می‌روید اما پرت نمی‌شوید، تا اعماق دریا می‌روید اما غرق نمی‌شوید، در شعله‌های آتش می‌افتید اما نمی‌سوزید. فقط به راه رفته‌تان یقین داشته باشید.
کاربر طاقچه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۲۲صفحه بعد