بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

بریده‌هایی از کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

۴٫۲
(۳۱۲)
شاید، شاید که ما نیز عروسک‌های کوکی یک تقدیر بوده‌ییم... نمی‌دانم...
خیر کثیر
نها می‌فهمند که جدایی امکان‌پذیر نیست. افسوس هلیا که نمی‌دانستی امکان بر همه‌چیز دست می‌یابد.
خیر کثیر
هلیا! برای دوست‌داشتنِ هر نَفَسِ زندگی، دوست‌داشتنِ هر دَمِ مرگ را بیاموز و برای ساختن هر چیزِ نو، خراب‌کردن هر چیزِ کهنه را و برای عاشقِ عشق بودن، عاشقِ مرگ‌بودن را.
خیر کثیر
آنها دوامِ محدودِ شادی‌هایشان را باور نمی‌کنند
خیر کثیر
ما هرگز از آنچه نمی‌دانستیم و از کسانی که نمی‌شناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشنایی‌هاست.
|ݐ.الف
به این شهر سوگند می‌خورم و تو ــ ساکن در این شهری و سوگند به پدر، و فرزندانی که پدیدآورد که انسان را در رنج آفریده‌ییم... قرآن کریم _ سوره‌ی بَلَد
da☾
آهنگ‌ها تنهایی را تسکین می‌دهند؛ امّا تسکینِ تنهایی، تسکینِ درد نیست.
mah.gh
یک مرد، عشق را پاس می‌دارد، یک مرد هرچه را که می‌تواند به قربانگاهِ عشق می‌آورد، آنچه فداکردنی‌ست فدا می‌کند، آنچه شکستنی‌ست می‌شکند و آنچه را که تحمّل‌سوز است تحمّل می‌کند؛ اما هرگز به منزلگاهِ دوست‌داشتن به گدایی نمی‌رود.
arghavan
تقدیرِ من تقدیرِ «همه‌کس» نیست. من، خسته خفته‌ام.
Hossein shiravand
و من ماهیگیر خوبی خواهم‌شد. تو در میان گریه می‌پرسی: امروز چندتا ماهی گرفتی؟ _ هیچ. _ تو هرگز ماهیگیر خوبی نخواهی‌شد. _ صبرکن هلیا! من امروز تور نینداختم.
hiro
ذلّت، رایگان‌ترین هدیه‌ی هر پناهی‌ست که می‌توان جست.
کاربر ۴۱۸۰۷۵۲
ما هرگز از آنچه نمی‌دانستیم و از کسانی که نمی‌شناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشنایی‌هاست.
منکسر
بسیاری چیزها را می‌توان دید و باورنکرد و بسیاری چیزها را ندیده باورکرد.
the.simia
دردِ تن، دردِ روح را سبک‌تر می‌کند
زهره
باران بوی دیوارهای کاهگلی را بیدار کرده‌است. کنار پُل مردی آواز می‌خواند. و یک مرد برای گریستن به خانه می‌رود. زمینْ عابرانِ پایانِ شب را می‌مکد. گِل‌ها کفش‌ها را سنگین می‌کند.
Isun.A
میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است. آن‌کس که غریب نیست شاید که دوست نباشد.
AS4438
همه‌جای زمین برای گل‌های ما خاک هست و مِهر در خاکْ روییدنی‌ست چون گیاه، و خشمْ گیاهی رُستنی‌ست.
MhmD
آهنگ‌ها تنهایی را تسکین می‌دهند؛ امّا تسکینِ تنهایی، تسکینِ درد نیست. در کنار بیگانه‌ها زیستن در میان بی‌رنگی و صدا زیستن است. اینک اصوات، بی‌دلیل‌ترینِ جاری‌شدگانِ در فضا هستند. وقتی همه می‌گویند، هیچ‌کس نمی‌شنود. به خاطر داشته‌باش! سکوت، اثباتِ تهی‌بودن نمی‌کند. اینک آن‌که می‌گوید تهی‌ست__ و رُفتگرانْ بی‌دلیل نیست که شب را انتخاب‌کرده‌اند.
Fatemeh Eshghabadi
برای دوست‌داشتنِ هر نَفَسِ زندگی، دوست‌داشتنِ هر دَمِ مرگ را بیاموز و برای ساختن هر چیزِ نو، خراب‌کردن هر چیزِ کهنه را و برای عاشقِ عشق بودن، عاشقِ مرگ‌بودن را.
ʑaɧɾa
می‌خواهید برای مادرم یک گلدان آواز ببرید؟
پرنیان

حجم

۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان