بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

بریده‌هایی از کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

۴٫۲
(۳۱۲)
زندگی طغیانی‌ست بر تمامیِ درهای بسته و پاسدارانِ بستگی. هر لحظه‌یی که در تسلیم بگذرد لحظه‌یی‌ست که بیهودگی و مرگ را تعلیم می‌دهد. لحظه‌یی‌ست متعلّق به گذشتگان که در حالْ رخنه کرده‌است. لحظه‌یی‌ست اندوهبار و توان‌فرسا.
ka'mya'b
همه‌جای زمین برای گل‌های ما خاک هست و مِهر در خاکْ روییدنی‌ست چون گیاه، و خشمْ گیاهی رُستنی‌ست.
ka'mya'b
گریز، اصل زندگی‌ست. گریز از هر آنچه که اجبار را توجیه می‌کند. بیا بگریزیم. کلبه‌های چوبین، کنار دریا نشسته‌اند. و ما با مرغان سپید دریایی سخن خواهیم‌گفت. ما جاده‌های خلوت شب را خواهیم‌رفت. به آواز دوردست روستاییان گوش خواهیم‌داد. و به هر پرنده‌ی رهگذر سلام خواهیم‌گفت. از عابران نشان یک مهمانخانه‌ی متروک را خواهیم‌گرفت و آنها هر چه بگویند ما نخواهیم‌شنید.
nia
ما از هر آنچه حصارآفرین بوده‌است گریخته‌ییم.
nia
پدر! از آن خنده‌های کودکانه که داشتیم و زیورِ زندگی بی‌آرامِ ما بود اینک جز جنبشی نامحسوس بر لب‌های خشک من به جای نمانده‌است.
nia
«آلوچه باغ» خیابان ملل شده‌است. دوست‌داشتن در خیابان ملل چه‌قدر مشکل است.
Ara
آنچه هر جدایی را تحمّل‌پذیر می‌کند اندیشه‌ی پایانِ آن جدایی‌ست.
Ara
میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است. آن‌کس که غریب نیست شاید که دوست نباشد. کسانی هستند که ما به ایشان سلام می‌گوییم و یا ایشان به ما. آن‌ها با ما گِرد یک میز می‌نشینند، چای می‌خورند، می‌گویند و می‌خندند. «شما» را به «تو» ، «تو» را به هیچ بدل می‌کنند. آنها می‌خواهند که تلقین‌کنندگانِ صمیمیت باشند.
Ara
نفرینْ بی‌ریاترین پیام‌آور درماندگی‌ست.
Ara
قماربازها تا صبح بیدار خواهندنشست و دود، دیدگانت را آزار خواهدداد. آنها که تا سپیدِ صبح بیدار می‌نشینند ستایشگران بیداری نیستند.
Ara
من پیش از این بارها گفته ‌بودم که التماس شُکوه زندگی را فرو می‌ریزد. تمنّا، بودن را بی‌رنگ می‌کند. و آنچه از هر استغاثه به جای می‌ماند ندامت است.
Saboora
یاد تو هر لحظه با من است؛ امّا یاد، انسان را بیمار می‌کند.
یك رهگذر
آنچه هر جدایی را تحمّل‌پذیر می‌کند اندیشه‌ی پایانِ آن جدایی‌ست.
یك رهگذر
من، ایمان‌دارم که عشق، تنها تعلّق است. عشق، وابستگی‌ست. انحلالِ کاملِ فردیت است در جمع. عشق، مجموعِ تخیلاتِ یک بیمار نیست.
یك رهگذر
هر لحظه‌یی که در تسلیم بگذرد لحظه‌یی‌ست که بیهودگی و مرگ را تعلیم می‌دهد. لحظه‌یی‌ست متعلّق به گذشتگان که در حالْ رخنه کرده‌است. لحظه‌یی‌ست اندوهبار و توان‌فرسا.
یك رهگذر
تحمّلِ تنهایی از گدایی دوست‌داشتن آسان‌تر است. تحمّلِ اندوه از گدایی همه‌ی شادی‌ها آسان‌تر است. سهل‌است که انسان بمیرد تا آنکه بخواهد به تکدّی حیات برخیزد.
یك رهگذر
تنها خواب تو را به تمامی آنچه از دست رفته‌است، به من، و به رؤیاهای خوشِ بربادرفته پیوند خواهدزد. من دیگر نیستم؛ نیستم تا که به جانب تو بازگردم
یك رهگذر
آه هلیا... چیزی خوفناک‌تر از تکیه‌گاه نیست. ذلّت، رایگان‌ترین هدیه‌ی هر پناهی‌ست که می‌توان جست. هلیا، اگر دیوار نباشد پیچک به کجا خواهدپیچید؟ اسکناس‌های کهنه را نوارهای چسب حمایت می‌کنند، سربازان را سنگرها.
یك رهگذر
برای کودکان، مرگْ سوغاتی‌ست که تنها به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌رسد.
یك رهگذر
به‌یاد داشته‌باش که یک مرد، عشق را پاس می‌دارد، یک مرد هرچه را که می‌تواند به قربانگاهِ عشق می‌آورد، آنچه فداکردنی‌ست فدا می‌کند، آنچه شکستنی‌ست می‌شکند و آنچه را که تحمّل‌سوز است تحمّل می‌کند؛ اما هرگز به منزلگاهِ دوست‌داشتن به گدایی نمی‌رود.
یك رهگذر

حجم

۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان