بریده‌هایی از کتاب دوازده ستون موفقیت

در واقع، این اتفاقیه که واسه‌ی همه می‌افته. ارتباط برقرار کردن سخته. اما یکی از دلایل سخت بودنش اینه که خیلی از آدم‌ها به اون به چشم تلاشی میان دو نفر برای یافتن تفاهم و زمینه‌ی مشترک نگاه نمی‌کنن.

اگه کسی در مسیر اشتباه حرکت کنه، به انگیزه‌ای برای تندتر رفتن احتیاج نداره، بلکه به آموزش احتیاج داره تا به مسیر درست برگرده. یادگیری، مقدمه‌ی ثروته. یادگیری، مقدمه‌ی سلامتیه. یادگیری، مقدمه‌ی پرورش معنویه. کنجکاوی و یادگیری باعث به وقوع پیوستن معجزه می‌شه. " و تحصیلات شخصی یعنی همین.

«آقای دیویس همیشه میگن: یک شبه نمی‌تونی مقصدت رو تغییر بدی، اما مسیرت رو چرا.»

«آقای دیویس میگن آدم باید با خانواده و همسرش مثل باغ گل رفتار کنه. برای شکوفایی و رشد یک رابطه باید پیوسته وقت، تلاش و تصور خودمون رو صرف اون کنیم.»

احساسی رو که نداری، نمی‌تونی به دیگران انتقال بدی. چیزی رو که نمی‌فهمی، نمی‌تونی تفسیر کنی. چیزی رو که نداری، نمی‌تونی ببخشی. برای این که چیزی رو ببخشی یا اونو با دیگران شریک بشی، اول باید اونو داشته باشی.

احساسی رو که نداری، نمی‌تونی به دیگران انتقال بدی. چیزی رو که نمی‌فهمی، نمی‌تونی تفسیر کنی. چیزی رو که نداری، نمی‌تونی ببخشی. برای این که چیزی رو ببخشی یا اونو با دیگران شریک بشی، اول باید اونو داشته باشی.

همه‌ی عمر مشغول یادگیری باش «تحصیلات رسمی در یافتن روزی به تو کمک می‌کند و تحصیلات شخصی در یافتن خوشبختی.

وقتی با آدمای موفق‌تر از خودت معاشرت کنی، چی می‌شه؟» «چی می‌شه؟» «چند تا چیز اتفاق میفته. اول از همه، ازشون چیز یاد می‌گیری و انواع و اقسام اطلاعات جدید به سمت تو سرازیر می‌شه. اطلاعاتی درباره‌ی دنیا، کار و این که چطور روابطت رو گسترش بدی. دوم، با شبکه‌ی گسترده‌ی جدیدی مرتبط می‌شی. دوستان اونا، دوستان تو می‌شن. به زودی، کار و میزان نفوذ و تأثیرگذاری‌ات از این رو به اون رو می‌شه. و در آخر، و مهم‌تر از همه، نگرشت تغییر می‌کنه. و نود و نه درصد زندگی، نگرشه

برای جذب آدمای جذاب، باید جذاب باشی. برای جذب آدمای قدرتمند، باید قدرتمند باشی. برای جذب آدمای متعهد، باید متعهد باشی. به جای این که روی پیدا کردن اونا کار کنی، روی خودت کار کن. اگه این کار رو بکنی، می‌تونی جذب‌شون کنی.

یکی ارباب می‌شه و یکی نوکر. یا تو روز رو تحت فرمان خودت می‌گیری یا روز تو رو تحت فرمان خودش می‌گیره. یا تو باید بر زمان تسلط داشته باشی، یا زمان بر تو تسلط پیدا می‌کنه. انتخاب با خودته.

وقتی از روزت هوشیارانه استفاده کرده‌ای که به بهترین شکل ممکن اونو گذرونده باشی. در هر روز فرصت‌های فراوانی وجود داره، اما فقط یکی از اونا بهترین فرصته. بهترین فرصت‌ها برای تو، اونایی هستن که در راستای اهداف کلی تو هستن و تو باید وقتت رو صرف اونا کنی.

"همه‌ی ما باید پیه یکی از این دو درد رو به تنمون بمالیم: درد انضباط یا درد پشیمانی. فرقش اینه که سنگینی بار انضباط به اندازه‌ی مثقال، و سنگینی بار پشیمانی به اندازه‌ی خرواره. "

یک شبه نمی‌تونی مقصدت رو تغییر بدی، اما مسیرت رو چرا.

دلیل اصلی تعیین هدف اینه که شخصیت تو در راه دستیابی به آن ساخته می‌شه. شخصیتی که به این ترتیب در تو ایجاد می‌شه، بسیار مهم‌تر و با ارزش‌تر از هدفیه که بهش دست پیدا می‌کنی. آقای دیویس همیشه می‌گه: یک میلیون دلار در آر، اما نه برای این که یک میلیون دلار داشته باشی، بلکه برای این که شخصیتت در این راه ساخته بشه.

زندگی سخته. کسب موفقیت سخته. اگه بخوای راحت‌طلب باشی، می‌تونی، اما به این ترتیب چیز زیادی به دست نمیاری، بخصوص چیزی رو که با ارزش باشه. هر چیز ارزشمندی سخت به دست میاد. به همین دلیله که افراد اندکی موفق میشن چیزای ارزشمند رو به دست بیارن.

اگه به بهبود وضعیت هر سه بُعد وجودت، یعنی سلامت جسم، روان و روحت توجه داشته باشی، خواهی دید که اونا قوی‌تر خواهند شد، و هر چه قوی‌تر بشن، همدیگه رو هم قوی‌تر می‌کنن. هر سه‌ی اونا به هم مرتبطن

این مثل یه پیاز سه لایه می‌مونه. وقتی لایه‌های رویی رو برداری به مغزش می‌رسی. معنویات در مرکز قرار داره و از همه‌شون مهم‌تره. لایه‌ی بعدی، روان و لایه‌ی خارجی، جسم یا اندام ماست. هر لایه، روی لایه‌ی زیرین خودش بنا شده و استحکامش وابسته به اونه.

انسان از سه بخش تشکیل شده: جسم، روان، و روح. سه بُعد.»

یه آدم موفق همه‌ی عمر مشغول یادگیریه.

باید تلاش کنی تا در زندگی به یه رهبر تبدیل بشی. نه فقط برای این که تغییر ایجاد کنی، بلکه برای این که رهبران بیشترین لذت رو از زندگی می‌برن. رهبران، تحول ایجاد می‌کنن، به بالاترین سطوح می‌رسن و از ثروت و روابط مطلوب بهره‌مند می‌شن. رهبران، مواهب زندگی رو تمام و کمال تجربه می‌کنن.»