بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه

بریده‌هایی از کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه

انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۲۲ رأی
۴٫۲
(۲۲۲)
جنیفر همیشه فکر می‌کرد کِلی کاملاً صادق و روراست است. اما مگر دروغ‌گوهای ماهر همیشه همین‌طور به نظر نمی‌رسند؟
thisissky
گذشته در واقع همون خاطرات ماست.»
thisissky
همیشه به موکلانش توصیه می‌کند در شرایط سخت اول ده بار نفس عمیق بکشند و بعد قهوه درست کنند
HAD!S
پوف. تازه معلوم می‌شود که تمام این کارها فقط باعث استرس بیشترش می‌شدند و هیچ خاطرهٔ خاصی هم به جا نگذاشتند. مثل ردپاهایی که خیلی سریع در شن‌ها محو می‌شوند. تمام زندگی‌اش درگیر این بوده که همه چیز چطور به نظر می‌رسد. چطور ظاهرشان را حفظ کنند و همیشه به چشم بقیه شاد و موفق باشند. حتماً کدوحلوایی تزیین‌شده پشت پنجره داشته باشند تا همه بدانند که آن‌ها کدوهایشان را تزیین کرده‌اند. اما... واقعاً این کارها را برای چه‌کسی می‌کردند؟
fateme.gha.l.r.y
پدر و مادر بودن گاهی این‌جور است. بیشتر از هر چیزی به‌دنبال این هستی که درک شوی، حمایت شوی، نه اینکه از زیر کارها دربروی. کِلی روی مبل ولو می‌شود.
fateme.gha.l.r.y
پدرش چیزی نمی‌گوید و می‌گذارد جنیفر حرف بزند. روی آن کاشی‌های کهنه ایستاده. به چشم‌هایش نگاه می‌کند که درست شبیه چشم‌های خودش‌اند، اما تاد این چشم‌ها را ندارد. او چشم‌های کِلی را به ارث برده. وقتی با کسی بچه‌دار می‌شوی، نتیجه درست مثل قمار است.
fateme.gha.l.r.y
جالب است که به پول داشتن عادت می‌کنی، و وقتی همه چیز راحت می‌شود، به‌کل یادت می‌رود که روزگاری مجبور بودی روی تشک‌های افتضاح بخوابی و حتی برای سفارش دادن غذا از بیرون، پول پس‌انداز کنی.
zohreh
اینکه جذب یک زندگی جدید شوی و تا ابد خودت را در آن گم کنی خیلی آسان است. چنان غرق در هویتی دیگر می‌شوی که بعد از مدتی، اثری از آن کسی که قبلاً بودی باقی نمی‌ماند.
zohreh
«مثلاً یه چیزی هست به اسم پارادوکس واپس‌نگری. همه فکر می‌کنن دقیقاً می‌دونن چه اتفاقی قراره بیفته. مثلاً می‌گن وای مطمئن بودم این‌جوری می‌شه! ولی در واقع این حرف رو همیشه می‌زنن و نتیجه هم اصلاً مهم نیست. مغز ما اون‌قدر موقع پیش‌بینی اتفاق‌های مختلف قوی عمل می‌کنه که همیشه می‌تونیم ادعا کنیم می‌دونستیم چه اتفاقی قراره بیفته.»
zohreh
اکثر وقت‌ها فکر می‌کنیم آزادی انتخاب داریم و یه رابطهٔ علت و معلول بین همه چی برقراره، حرکت زمان رو خطی در نظر می‌گیریم. انگار که زمان یه رودخونه‌ست و فقط توی یه جهت جریان داره.
zohreh
وقتی پدر یا مادر بچه‌ای هستی، هر مشکلی که پیش می‌آید به‌نظرت دائمی است، تا وقتی که بالاخره از آن می‌گذری.
zohreh
در تمام سال‌هایی که به کار حرفه‌ای مشغول بوده، سعی کرده به فقدان وجود چیزها، درست به‌اندازهٔ وجودشان، توجه کند. شواهد و مدارک خیلی اوقات درست از همان چیزهایی به دست می‌آیند که مردم حاضر به گفتنشان نیستند.
zohreh
در هر صورت جنیفر نمی‌توانست چیزی برایش تعریف کند، چون از اینکه پدرش او را قضاوت کند می‌ترسید، اما به هر حال دلتنگ او است. این همان دلتنگی‌ای است که همهٔ بچه‌ها برای دست هدایتگر پدر و مادرشان حس می‌کنند. اینکه بتوانی برای مدتی هر چند کوتاه مشکلاتت را به دست آن‌ها بسپاری.
zohreh
خصوصیات عادی یک وکیل: سرخورده و کمی غمگین. جنیفر همیشه مصمم بود که برای بچهٔ خودش والد متفاوتی باشد و صادقانه، روراست و منصفانه برخورد کند. اما شاید او هم درست به‌اندازهٔ پدرش ناکارآمد ظاهر شده بود.
zohreh
مادری‌اش با درد آغاز شده بود، و با ترس. ترس از قضاوت آشنایان، پزشک‌ها و بقیهٔ مادران.
zohreh
هنوز از خیلی نظرها یک بچه است و اعتقاد راسخی به حلقه‌های زمانی، سفر در زمان، علم، فلسفه، ریاضی خفن و اتفاقات خارق‌العاده‌ای دارد که هر لحظه می‌توانند در زندگی‌اش بیفتند. ذهن جوانش هنوز همه چیز را مثل یک معجزه پردازش می‌کند.
zohreh
علم خیلی بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنی به هنر شبیهه.
zohreh
ساعت ده صبح. یک فنجان قهوهٔ ساده و شیرین، میز کارش، و راکش. راکشی که طی سال‌ها، هزاران بار همین جا کنار میز جنیفر ایستاده. دوست دارد اول صبح به اینجا بیاید و گلایه کند که اصلاً حال‌وحوصلهٔ شروع کار را ندارد. رفاقتشان بر اساس همین بنا شده: گله و شکایت روزانه.
zohreh
می‌شود گفت جنیفر همیشه دربارهٔ بقیه بهترین فکرها را در سرش دارد، و کِلی دقیقاً به بدترین چیزها فکر می‌کند.
zohreh
حس شوخ‌طبعی کِلی همیشه تلخی خاصی دارد، اما گاهی اوقات واقعاً به نظر می‌آید که در اعماق وجودش تاریکی خاصی هست.
zohreh

حجم

۳۴۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۴۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان