بریدههایی از کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه
۴٫۲
(۲۲۲)
بچههایی که بدون پدر بزرگ میشوند و امکانات کافی برای زندگی مطلوب را ندارند، در نهایت به جایی نمیرسند.
zohreh
حس میکند مغزش یکی از آن کرههای تزیینی برفی است که حسابی تکانش دادهاند. فکر میکرد پلیس بودن... واقعاً فکر میکرد با چیزی که امروز تجربه کرده خیلی فرق داشته باشد.
zohreh
«اولین قانون پیگیری تماسهای ۹۹۹ اینه که بدونی همهشون یا حوصلهسربرن یا دیوونه. بعضی وقتها هم هر دو.» با بیحوصلگی ادامه میدهد: «این خل و دیوونهها رو که نمیشه نجات داد.»
zohreh
دیوانگی اولین عشق چیزی نیست که قابل چشمپوشی باشد، مخصوصاً وقتی جنایتی را در نظر بگیری که قرار است دو روز دیگر اتفاق بیفتد.
zohreh
از پزشکی فاصله گرفت چون فشار کاری زیاد را دوست نداشت، و حالا میگوید که فشار کاری وکالت خیلی بیشتر است، اما نمیخواهد برای بار دوم شغلش را عوض کند.
zohreh
جنیفر دلش میخواست محل زندگیاش به مرکز شهر نزدیکتر باشد، اما کِلی حاضر نبود پایش را از کراسبی آنطرفتر بگذارد. از سروصدا، شلوغی و کثیفی شهر متنفر است، از مردم لیورپول هم همینطور، البته بهجز جنیفر.
zohreh
همیشه به موکلانش توصیه میکند در شرایط سخت اول ده بار نفس عمیق بکشند و بعد قهوه درست کنند، پس خودش هم همین کار را میکند. برای چنین شرایطی آماده است. دو دهه کار کردن در موقعیتهای پراسترس آدم را برای خیلی چیزها آماده میکند.
zohreh
چند سال پیش جنیفر یک شب در حال سرخوشی گفته بود دلش میخواهد از آن زنهایی باشد که کنترل زندگیشان را به دست دارند، موکلانشان را راضی نگه میدارند، فرزندانی خوشحال دارند و در آشپزخانههایشان همیشه سینک ظرفشویی مدل بلفست دیده میشود.
zohreh
بهسمت کِلی برمیگردد، و هرگز نگاه همسر همیشهجدیاش را در آن لحظه فراموش نمیکند. به چشمهای آبی تیرهٔ او خیره میشود. دنیا یک ثانیه از حرکت میایستد، و در سکوت و سکون آن لحظه، جنیفر فکر میکند: وقتی دلت بشکند، اینشکلی میشوی.
zohreh
تزیین کدوحلوایی را دقیقاً به همان دلیلی انجام داده که خیلی از کارهای دیگر را انجام میدهد ـ چون حس میکند موظف است.
zohreh
جنیفر از اینکه امشب ساعتها را عقب میکشند خوشحال است. یک ساعت اضافه، وقت بیشتری برای این دارد که وانمود کند منتظر برگشتن پسرش به خانه نیست.
zohreh
هنوز از خیلی نظرها یک بچه است و اعتقاد راسخی به حلقههای زمانی، سفر در زمان، علم، فلسفه، ریاضی خفن و اتفاقات خارقالعادهای دارد که هر لحظه میتوانند در زندگیاش بیفتند. ذهن جوانش هنوز همه چیز را مثل یک معجزه پردازش میکند.
zohreh
هنوز از خیلی نظرها یک بچه است و اعتقاد راسخی به حلقههای زمانی، سفر در زمان، علم، فلسفه، ریاضی خفن و اتفاقات خارقالعادهای دارد که هر لحظه میتوانند در زندگیاش بیفتند. ذهن جوانش هنوز همه چیز را مثل یک معجزه پردازش میکند.
zohreh
علم خیلی بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنی به هنر شبیهه.
zohreh
ساعت ده صبح. یک فنجان قهوهٔ ساده و شیرین، میز کارش، و راکش. راکشی که طی سالها، هزاران بار همین جا کنار میز جنیفر ایستاده. دوست دارد اول صبح به اینجا بیاید و گلایه کند که اصلاً حالوحوصلهٔ شروع کار را ندارد. رفاقتشان بر اساس همین بنا شده: گله و شکایت روزانه.
zohreh
ساعت ده صبح. یک فنجان قهوهٔ ساده و شیرین، میز کارش، و راکش. راکشی که طی سالها، هزاران بار همین جا کنار میز جنیفر ایستاده. دوست دارد اول صبح به اینجا بیاید و گلایه کند که اصلاً حالوحوصلهٔ شروع کار را ندارد. رفاقتشان بر اساس همین بنا شده: گله و شکایت روزانه.
zohreh
میشود گفت جنیفر همیشه دربارهٔ بقیه بهترین فکرها را در سرش دارد، و کِلی دقیقاً به بدترین چیزها فکر میکند.
zohreh
بعضیها برای اینکه از درد کشیدن فرار کنند حاضرند هر کاری انجام دهند.
zohreh
بچههایی که بدون پدر بزرگ میشوند و امکانات کافی برای زندگی مطلوب را ندارند، در نهایت به جایی نمیرسند.
zohreh
«اولین قانون پیگیری تماسهای ۹۹۹ اینه که بدونی همهشون یا حوصلهسربرن یا دیوونه. بعضی وقتها هم هر دو.» با بیحوصلگی ادامه میدهد: «این خل و دیوونهها رو که نمیشه نجات داد.»
zohreh
حجم
۳۴۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۴۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان