بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب طاهره، طاهره‌ی عزیزم | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب طاهره، طاهره‌ی عزیزم

بریده‌هایی از کتاب طاهره، طاهره‌ی عزیزم

انتشارات:نشر مشکی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۴۱ رأی
۳٫۷
(۴۱)
دوست کوچک‌ام، من از تو می‌خواهم، از تو خواهش می‌کنم که برای آرامش خاطر من، دیگر درس‌نخوان، بی‌هوده است. قسم به‌خدا بی‌معنی است. درس نخوان زیرا دیگران پشت‌سرتو حرف درمی‌آورند، من انتظار دارم تو مانند یک فرشته پاک و تمیز باشی در دل تو جز ساده‌گی و معصومیت چیز دیگری نباشد، اما نه این‌که دیگران به‌تو متلک بگویند و قلب پر از غم مرا در ظلمت و تنهایی خرد کنند، آن عینک منحوس‌ات را به‌سنگ بزن و دیگر تو‌را به‌خدا، تو‌را به‌جان آن‌کسی که دوست‌اش داری دیگر درس نخوان. درس نخوان.
Ftmh_Yavari
است، در طول تاریخ، جوانان با عشق پاک، عشق حقیقی، یک‌دیگر را دوست داشته‌اند ولی اجتماع سرمایه‌داری نه این‌که منجلاب فسادها و باتلاق کثافت‌ها است، آن‌ها را هم در زمره‌ی «مزخرفات» خود حساب کرده است ولی چنان‌که در نهاد همه است، دوست داشتن امر فطری شده است. و اگر کسی، هم‌چون من، یکی را هم‌چون تو دوست بدارد، نباید مقصر شمرد. بلکه باید گفت: او انسان حساسی است. من هر‌قدر می‌کوشم که تورا دوست ندارم، می‌بینم که نمی‌شود و قادر نیستم این فکر را از کله‌ام دورکنم،..
Ftmh_Yavari
من غیر از این‌که تورا دوست دارم تقصیری ندارم، شاید این جامعه‌ی نفرت‌بار و نفرین‌زده به‌خاطر این تقصیر مرا طرد کند، رد کند، از زندگی دورم سازد. ولی من انسان نو هستم
Z.B
زنده کدام هست بر هوشیار آن‌که بمیرد به سر کوی یار. این شعر را شنیده‌ای. من هم شنیده‌ام. خیلی هم پسندیده‌ام. کسی زنده است که عشق داشته باشد و عاشقی زنده است که در عشق‌اش ثبات داشته باشد و زنده‌تر آن‌کسی است که اگر سرش را بزنند عشق‌اش را نفروشد، نکشد، بلکه دودستی از[ به ]عشق و محبت بچسبد!
Z.B
آیا احساسی را که من دارم. پرستشی که نسبت به‌تو در قلب من شعله‌ور است اگر آن‌را تقدیم‌ات کنم، مقبول خاطرت خواهد گشت؟
Z.B
دیو و دد، با چهره‌ی پراز غضب و درنده‌گی، با پنجه‌های خون‌آشام و نگاه‌های حیز، روی وطن عزیز چادر کشید! ببین چه‌قدر سیاهی نفرت‌انگیز، از زمین و آسمان، از زیر سنگ و لابه‌لای شاخه‌ها تراوش می‌کند، قلب آدم از دیدن این‌همه منظره‌های جوربه‌جور، این‌همه جسد، این‌همه لاشه‌های متعفن، دست‌و‌پاهای بریده، این‌همه صداهای شوم و خوف‌ناک، هم‌چون ناله‌ی مرغ حق، پراز درد می‌شود. اطمینان دارم، یک‌روز خواهد رسید، روزی خواهد رسید پراز شادی و عشق، پر از عشق و لطف و صفایی، یک‌روز خواهد رسید، که نواهای شوم بوم، خفه خواهد شد، یک‌روز خواهد رسید، که زمین و زمان از مارش طرب‌انگیز شربت تو نشئه‌ی کیف خواهد رفت، اطمینان دارم یک‌روز خواهد رسید،
سعیده
کسی زنده است که عشق داشته باشد و عاشقی زنده است که در عشق‌اش ثبات داشته باشد و زنده‌تر آن‌کسی است که اگر سرش را بزنند عشق‌اش را نفروشد، نکشد، بلکه دودستی از[ به ]عشق و محبت بچسبد!
Narges
از روزی که به این‌جا آمده‌ام، و هم‌اکنون سی‌وچند روز می‌گذرد هیچ نامه‌ای از هیچ‌کس برای‌ام نرسیده است. آدم نمی‌تواند تحمل کند، بالاخره باید داشت، انسانی را باید داشت که غم انسان را دریابد. و این چه‌گونه داشتنی است که من دارم؟
Lilac
حتی در خواب نیز قلب‌ام به‌خاطر تو زده است.
Elaheh

حجم

۳۱۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۳۱۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد