بریدههایی از کتاب چه کسی از دیوانهها نمیترسد؟
۳٫۹
(۴۲۱)
همهی آدمها دیوانهاند. فقط نوع دیوانگی آنها فرق میکند. شاید همین حرفم کافی است که دیگران بفهمند که خودم چقدر دیوانهام. هر چند که دیگران همیشه میترسند که نکند بهشان بگویند دیوانه اما من ترسی ندارم. حتا از دیوانگی خودم لذت هم میبرم. اگر لازم باشد روی کاغذ مینویسم و پایش را امضا هم میکنم.
arta
گاهی یک نگاه گاهی یک مشت گره کرده گاهی سکوت هم یک فریاد است. مهم این است که در برابر نامردمیها آرام نباشیم. »
کد7600
وقتی که کلمات در ذهن آدم بیارزش جلوه میکند بیهدف خرجشان میکنی.
مهدی
مرگ را مثل کسی بدانید که از پشت سرکلتی به دست دارد و هر وقت که دلش بخواهد میچکاند در مغزتان
مهدی
شاید دیگر نه در این وبلاگ. شاید بروم و با این گلوی بیحنجره جای دیگری فریاد بزنم. فریاد میزنم. فریادی عمیقتر و بلندتر از فریاد سکوت یک شب.
نآزنین
زندگیهایی که همیشه یک روال معمولی را طی میکنند، خوب نیستند. باید دعوا و بحثهایی پیش بیاید که هر دو طرف همدیگر را بهتر بشناسند.
Farshid
به نظرم اگر در هر خانهای یک معترف به اشتباه بود خیلی از بدبختیها نبود. کلمهی سادهای مثل ببخشید و اشتباه کردم از خیلی جر و بحثهای الکی جلوگیری میکند. شجاعت گفتن ببخشید به نظر من از شجاعت جنگیدن در صف اول جنگ هم بالاتر است.
Farshid
معذرت میخواهم که اینها را نشانت دادم. اما از خودم میپرسم این دنیا چه میخواهد از ما؟ ما از این دنیا چه میخواهیم؟ میدانی از وقتی این عکسها را دیدم به چه عقیدهای رسیدم؟ اینکه خدا مرده. اگر نمرده بود کاری میکرد. اگر آرزویم این است که یک بار دیگر این دنیا مثل زمان نوح زیر آب برود به من نخند. از وقتی این عکسها را دیدهام میگویم خدا یعنی چه؟ یا عقلش را از دست داده یا قدرتش را! چرا غم همیشه باید در دل امثال من باشد و لبخند روی لبهای این کثافتهای بیشرف.
مهنوش
دوستی میگفت خدا کودکی است که یک مزرعهی مورچه دارد. میفهمی چه میگویم؟
نامک🍃
یادمان باشد که اجازه ندهیم کسی خدا را در نظرمان بیارزش کند. یادمان باشد اگر عشق را مسخره کنیم، مثل این است که خودمان را مسخره کردهایم. چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟
mahsa
خوب وقتی از چیزی سر در نمیآورند غلط میکنند دربارهاش حرف میزنند.
Mathilda
تمام افتخار زندگیام این است که دیوانهام. دیوانهی آنم که گیر بدهم به مردمِ الاغ و نفهم و بیشعور. دیوانهی آنم که گیر بدهم به مردمی که به باورها خیانت میکنند. دیوانهی آنم که گیر بدهم به مردمی که به خودشان یا همسرشان خیانت میکنند. دیوانهی آنم که حتا به خودم هم گیر بدهم و بگویم الاغ درست فکر کن، درست رفتار کن
پاییز جان
گاهی یک نگاه گاهی یک مشت گره کرده گاهی سکوت هم یک فریاد است
پاییز جان
شما فکر میکنید که مرگ چند قدمی دور از ما نسبت به دیگران است. نه این فکر را هم نمیکنید. فکر میکنید که این مرگ یک قصهی خیالی است برای شما و یک داستان واقعی است برای دیگران. مرگ را مثل کسی بدانید که پشت سر شما کلتی به دست دارد و هر وقت که دلش بخواهد میچکاند در مغزتان. شاید اگر این تهدید را در ذهن داشته باشید ادعای هیچ چیز نکنید.
mahsan_salehi
کاش این دنیا یک بار دیگر مثل زمان حضرت نوح برود زیر آب. البته دور از ذهن هم نیست.
mahsan_salehi
با وجود دیوانگیام، یک سالی تحملم کرده. اما همیشه از این میترسم که یکی از همین روزها بگوید دیگر نمیتواند با من دیوانه زندگی کند.
mahsan_salehi
همهی آدمها دیوانهاند. فقط نوع دیوانگی آنها فرق میکند. شاید همین حرفم کافی است که دیگران بفهمند که خودم چقدر دیوانهام. هر چند که دیگران همیشه میترسند که نکند بهشان بگویند دیوانه اما من ترسی ندارم. حتا از دیوانگی خودم لذت هم میبرم. اگر لازم باشد روی کاغذ مینویسم و پایش را امضا هم میکنم. خودم هم آنقدر جسور هستم که وقتی کسی را میبینم که رفتار و حرفهایش شبیه عاقلها نیست در چشمش زل میزنم و میگویم دیوانه!
mahsan_salehi
یادمان باشد که اجازه ندهیم کسی خدا را در نظرمان بیارزش کند. یادمان باشد اگر عشق را مسخره کنیم، مثل این است که خودمان را مسخره کردهایم. چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟
شاعرانه هایی از جنس 🖤مَن🖤
ــ راستی چرا خدا دنیا را زیر آب برد؟
ــ شرمنده شد.
ــ از چی؟
ــ از آفرینش انسانها.
błüĕ
چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟
błüĕ
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
قیمت:
رایگان