بریدههایی از کتاب هنر عشق ورزیدن
۳٫۶
(۴۰)
آدمهای ماشینی همانطور که از عشق ورزیدن به یکدیگر عاجزند خدا را هم نمیتوانند دوست داشته باشند.
javad Anbardaran
واضح است که احترام وقتی میسر است که من به استقلال دست یافته باشم؛ یعنی موقعی که بتوانم بدون تسلط و بهرهکشی از فردی دیگر، و بدون استفاده از چوب زیر بغل، سرپای خود بایستم و راه بروم. احترام تنها بر پایه آزادی استوار است: به مصداق یک ترانه کهن فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است» و نه مولود سلطهجویی.
mozhdeh
هماهنگی (وحدت) در وضع متضادی که خود از آن ناشی میشود، وجود دارد.
شاخه نبات
اینگونه افراد همچنانکه برای گریز از جدایی به الکل و مواد مخدر پناه میبرند؛ بعد از زایل شدن خلسه و نشئه این اعمال احساس جدایی بیشتری میکنند و مجبور میشوند به دفعات و شدت بیشتری بدانها روی آورند. عیاشیهای جنسی نیز تا حدی همین حالت را دارد. این اعمال نیز تا اندازهای از اشکال عادی و طبیعی غلبه بر جدایی و پاسخی ناقص به مسئله تنهایی انسان است.اما در بسیاری از افراد که درد تنهایی آنها از راههای دیگر درمان یا تسکین نمییابد؛ اشتیاق به عیاشیهای جنسی به صورت کنشی در میآید که تفاوت چندانی با الکلیسم و اعتیاد ندارد. این کار برای شخص به کوشش نومیدانهای برای گریز از اضطراب ناشی از احساس جدایی در میآید و نتیجه آن احساس جدایی هر چه بیشتر است، زیرا عمل جنسی بدون عشق، فقط برای لحظه کوتاهی میتواند فاصله دو انسان را از میان بردارد.
رهگذر
مشکل اکثر مردم این است که پیش از آنکه خود استعداد عشق ورزیدن داشته باشند و دیگران را دوست بدارند؛ از دیگران توقع دارند که دوستشان داشته باشند. در نتیجه مشکل این گونه افراد این است که چطور دوستشان بدارند و چگونه دوست داشتنی باشند.
رهگذر
دلسوزی، احساس مسئولیت، احترام و دانش همه متقابلاً به یکدیگر وابستهاند. اینها مجموعه علایم گرایشهایی هستند که در انسان بالغ، که نیروهای خویش را به صورتی ثمربخش پرورش داده است، پیدا میشود، انسانی که فقط طالب چیزهایی است که خود برای آنها زحمت کشیده است؛ رؤیاهای خودپرستانه آگاهی بر همه چیز، و تسلط بر همه چیز را از سر بیرون کرده است، و به فروتنی ناشی از قدرت باطنی ـ یعنی چیزی که حاصل فعالیت واقعا ثمربخش است ـ دست یافته است.
شاخه نبات
احترام به دیگری بدون شناخت او میسر نیست، اگر توجه و احساس مسئولیت با شناخت و دانش رهبری نشود، هر دوی آنها کور خواهند بود. دانش نیز اگر به وسیله علاقه و توجه برانگیخته نشود، خالی و میانتهی است.
شاخه نبات
احترام تنها بر پایه آزادی استوار است: به مصداق یک ترانه کهن فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است» و نه مولود سلطهجویی.
شاخه نبات
احترام، یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود.
شاخه نبات
احساس مسئولیت به معنی حقیقی آن، عملی است کاملاً ارادی؛ پاسخ من است به نیازهای بیان شده یا بیان نشده انسانی دیگر
شاخه نبات
در کودک شیرخواره هنوز منیت و فردیت رشد چندانی نیافته است؛ کودک هنوز خود را با مادر یکی احساس میکند، و مادامی که مادر در کنار اوست؛ به هیچ وجه احساس جدایی نمیکند. احساس تنهایی کودک با حضور جسمانی مادر و با لمس پوست و سینه او درمان میشود.اما هنگامی که حس جدایی و فردیت کودک رشد میکند؛ دیگر حضور جسمانی مادر کفایت نمیکند، در اینجاست که نیاز غلبه بر احساس جدایی با وسایل دیگر سوای مادر، در او برانگیخته میشود.
شاخه نبات
آن کس که هیچ نمیداند؛ به هیچ چیز عشق نمیورزد
شاخه نبات
عاشق کسی بودن تنها یک احساس نیرومند نیست ـ بلکه یک تصمیم است، قضاوت است، یک تعهد است. اگر عشق فقط یک احساس بود دیگر تعهد دوست داشتن همدیگر تا پایان عمر پایه و اساسی نمیداشت. احساس میآید و میرود.
کاربر ۳۹۸۷۶۳۰
عشق عبارت است از توجه و علاقه فعال نسبت به زندگی و رشد آنچه بدان عشق میورزیم. آنجا که این توجه و علاقه فعال وجود ندارد، عشق هم وجود ندارد.
لیلی پوت
راه دیگر شناخت «راز» عشق است. عشق عبارت است از نفوذ فعالانه در شخص دیگر، که ضمن آن اشتیاق به شناخت در نتیجه وصل آرام
کاربر ۵۱۵۸۱۹۹
من میخواهم معشوقم برای خودش و به شیوه خودش پرورش یابد و شکوفا شود، نه با هدف خدمت به من. اگر من زن یا مردی را دوست دارم،
کاربر ۵۱۵۸۱۹۹
توانایی تنها ماندن لازمه توانایی عشق ورزیدن است
همراز
تمرین ایمان و شهامت با جزئیات کوچک زندگی روزانه شروع میشود. اولین قدم این است که ببینیم در کجا و در چه وقت ایمانمان را از دست دادهایم، و دلیلتراشیهای خود را برای توجیه از دست رفتن ایمان خویش مورد بررسی قرار دهیم، تشخیص بدهیم در چه مواردی ترسو بودهایم، و چگونه با دلیلتراشی ترس خود را توجیه کردهایم.
پرستوو
در اینجا باید اضافه کرد، همانطور که پرهیز از گفتگوهای بیارزش مهم است، پرهیز از مصاحب بد نیز اهمیت دارد. منظور از مصاحب بد تنها خود آدمیان شرور و مخرب نیستند، برای این باید از مصاحبت آنان پرهیز کرد چون محیط آنها مسموم و کسالتآور است. منظور من همچنین مردههای متحرک است، یعنی کسانی که با وجود زنده بودن، روحشان مرده است، کسانی که فکر و گفتگوهایشان حقیر و پیش پا افتاده است، کسانی که به جای حرف زدن گپ میزنند، و کسانی که به جای تفکر همیشه عقاید قالبی و از پیش ساخته در آستین دارند.
پرستوو
نظریهای را که درباره طبیعت خودخواهی آوردیم، مولود روانکاوی بیماران مبتلا به «ناخودپسندی» نوروتیک است. این ناخودپسندی یکی از علایم نئورسیس است که در عدهای نه چندان کم مشاهده میشود و معمولاً نه به این دلیل بلکه به دلایل دیگری که در ارتباط با آن هستند مانند افسردگی، خستگی، عدم توانایی کار، شکست در روابط عاشقانه و غیره میباشد.
پرستوو
حجم
۱۲۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان