بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان من | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان من

بریده‌هایی از کتاب داستان من

امتیاز:
۴.۱از ۳۷۲ رأی
۴٫۱
(۳۷۲)
دوست داشتم با آقای اشنک بنشینم کنار شومینه و وقتی او دارد از مسائل زناشویی و عشق حرف می‌زند، گوش کنم. او در این موضوعات، عین یک کاشف بزرگ خیلی هوشمند بود. همین‌طور دوست داشتم به صورتش نگاه کنم. چهره‌ی او بیش از این‌که چهره‌ی یک مرد باشد، چهره‌ی یک شهر بود. کل تاریخ هالیوود را می‌شد در آن دید.
Zax
تنها بودم، خودم با خودم. وقتی شب‌ها از خیابان‌های روشن و پیاده‌روهای پر‌ازدحام به خانه برمی‌گشتم، چهره‌هایی می‌دیدم که دارند با هم حرف می‌زنند و با عجله می‌خواهند به جایی بروند. با خودم می‌گفتم کجا دارند می‌روند و چه احساسی دارد که آدم جایی داشته باشد که برود یا کسانی باشند که تو را بشناسند.
🌟 najme🌟
بدترین چیزی که در لباس‌عوض‌کردن و مهمانی‌رفتن برای مردم اتفاق می‌افتد این است که خود واقعی‌شان را در خانه‌شان جا می‌گذارند.
شهلا
عاشق واقعی آن مردی است که بتواند فقط با دست‌کشیدن روی سرت یا لبخند‌زدن به چشم‌هایت یا حتا با خیره‌شدن به فضا، سر‌تاپای تو را بلرزاند.
Moongirl
هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزاران دلار به آدم می‌دهند، اما روحت پنجاه سنت می‌ارزد.
غزل
" آب، آب، همه‌جا آب، امان از یک قطره در دهان ما". نام، نام، آوازه، اما یکی یک سلام هم به ما نمی‌کرد.
سقف پاره کن!
نشسته بودم توی اتاقم و خودم را نگاه می‌کردم. می‌گفتم یه روز دیگه هم تحمل کن، کم‌کم دردهات کم‌تر می‌شه.
da☾
ناگهان خطاب به گناهکاران چادر گفت که همگی در درگاه خداوند بلند شوند و توبه کنند. من زودتر از همه بلند شدم و شروع به اعتراف گناهم کردم. او گفت: «به زانو بیفت خواهر.» به زانو افتادم و شروع کردم به حرف‌زدن در مورد آقای کیمل که چطور مرا در اتاقش گیر انداخت و به من تجاوز کرد. دیگر گناهکاران نیز دورم جمع شدند و به زانو افتادند و با گریه و زاری شروع کردند به اعتراف در مورد گناهان‌شان و من از گود بیرون افتادم. به پشتِ سرم نگاه کردم، دیدم آقای کیمل بین بی‌گناهان ایستاده است و با صدای بلند و خالصانه از خداوند می‌خواهد که گناهِ گناهکاران را ببخشاید.
MrM
زود فهمیدم که کلاً ازدواج‌ها چیزی بیش از آن نیست. و شوهرها وقتی دارند به همسر خود خیانت می‌کنند، از طرفی نقش عاشق را هم خوب بازی می‌کنند.
farzane
آن‌ها نقش یک آدم مهم را بازی می‌کنند و دوست دارند شما هم این فرد مهم را ببینید نه خود واقعی آن‌ها را. اما بدتر از آن، این حقیقت است که وقتی مردم "اجتماعی" می‌شوند، شهامت انسان‌بودن یا باهوش‌بودن را ندارند. اصلاً شهامت این‌را ندارند که به هیچ‌چیز دیگری غیر از آدم‌هایی که در آن مهمانی حضور دارند فکر کنند! مردها و زن‌های مهمانی نه تنها لباس‌های‌شان عین هم است، بلکه مغزهای‌شان هم عین هم است
farnaz Pursmaily
همیشه فکر می‌کردم ستاره‌های سینما افراد مستعد و جالبی هستند پر از خصوصیات خاص. با ملاقت آن شخصیت در این مهمانی‌ها او را بی‌رنگ‌وآب حتا سراسیمه می‌یافتم. اغلب در مهمانی‌ها چندین ساعت ساکت می‌ایستادم تا آن ستاره‌ی سینمای کودکی‌ام که مثل بت برایم شده بود، در هم بشکند و به آدمی کوچک و کسل‌کننده تبدیل شود.
مریم.
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیش‌تر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط به‌سمت آن می‌تازید و راه دیگری جلوی روی‌تان نیست.
fateme🍄
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیش‌تر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط به‌سمت آن می‌تازید و راه دیگری جلوی روی‌تان نیست
Eluna
هنرپیشه‌های زن معروف از من خرده می‌گرفتند تا مطمئن شوند اسم‌شان در کنار اسم من در روزنامه‌ها می‌آید
farnaz Pursmaily
یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
لیلاخانوم
مردم همیشه طوری به من نگاه می‌کردند که انگار آینه‌ای رو‌به‌روی‌شان بودم. آن‌ها مرا نمی‌دیدند، بلکه افکار هرزه‌ی خودشان را در من می‌دیدند. بعد نقابِ بیگناهی به چهره می‌زدند و مرا هرزه می‌خواندند!
donya
یک زن می‌تواند برای هر مردی که دوست داشته باشد، عشقی جدید به ارمغان بیاورد، مشروط بر این‌که این موارد خیلی زیاد نباشد
Eluna
وقتی آدم جوان و سالم باشد، تنهایی خیلی بیش‌تر مهم می‌شود.
Moongirl
دلم می‌خواست گریه و ناله کنم و با مشت‌هایم به دیوار‌ها بکوبم تا شاید این دیوار‌ها را بشکنم و بروم یک جای دیگر!
min
به‌خاطر حرفی که زد، بلکه به‌خاطر این‌که چه‌کار باید بکنم: باید ترکش می‌کردم. همان لحظه که این فکر به ذهنم رسید، دیدم که انگار مدت‌هاست این قضیه را می‌دانم. به همین خاطر بود که همیشه ناراحت و افسرده بودم. به همین خاطر بود که سعی می‌کردم خودم را برای او زیباتر و زیباتر کنم، اما واقعاً اگر نیمه‌دیوانه هستم، چرا خودم را به او بچسبانم. بله فهمیده بودم همه‌چیز تمام شده است.
بلاتریکس لسترنج

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان